سود خالص و ناخالص چیست؟ و چه تفاوت هایی دارد؟
هدف اصلی تمامی بنگاههای اقتصادی با هر موضوع و حوزه فعالیت، کسب درآمد و سودآوری است؛ کلیه اقدامات بنگاهها نیز در همین راستا انجام میشود. اما آیا همه درآمدهای کسب شده در یک بنگاه سود است؟ قطعا نه. هر فعالیت اقتصادی در کنار درآمدهایش، هزینههایی نیز دارد که باعث ایجاد ناخالصی در سود میشود. اما سود خالص و ناخالص چیست؟ در این مقاله از سری مقالات آموزش رایگان حسابداری، شما را با مفهوم سود خالص و ناخالص یک بنگاه اقتصادی و تفاوت سود خالص و ناخالص آن آشنا میکنیم. با ما همراه باشید.
قبل از اینکه از سود خالص و ناخالص صحبت کنیم، بد نیست با مفهوم سود و نحوه تاثیر آن در بنگاههای اقتصادی آشنا شویم.
سود خالص چیست؟
با کسر کلیه هزینههایی که یک شرکت طی یک دوره مالی متحمل میشود، از مجموع درآمدهای آن شرکت سود خالص به دست میآید؛ این هزینهها کلیه هزینههای مستقیم و غیرمستقیم تولید یک محصول را در بر میگیرد.
سود ناخالص چیست؟
سود ناخالص حاصل کسر سود خالص و سود ناخالص کلیه هزینههای مستقیم تولید یک محصول از درآمد دوره مالیاتی به دست میآید.
مهم ترین تفاوت سود خالص و ناخالص چیست؟
سود ناخالص نشان دهنده پیشرفت کار در یک واحد اقتصادی است. در صورتی که سود خالص نشان دهنده سوددهی و پیشرفت کلی واحد اقتصادی است.
سود چیست؟
سود در حسابداری به این معناست که مجموع درآمدهای یک بنگاه اقتصادی از هزینههایی که در جهت کسب همان درآمدها ایجاد شده، بیشتر باشد. از سویی زمانی که مجموع هزینههای یک شرکت از مجموع درآمدهای آن بیشتر گردد، مجموعه دچار زیان میشود.
کل هزینهها – کل درآمدها = سود / زیان
صورت سود و زیان چیست؟
یکی از مهمترین صورتهای مالی اساسی شرکت، صورت سود و زیان است؛ که عملکرد مالی شرکت را در یک بازه زمانی خاص (شش ماهه یا یک ساله) نشان میدهد. صورت سود و زیان همچنین خلاصهای از چگونگی دستیابی شرکتها به درآمدها و هزینهها از طریق فعالیتهای عملیاتی و غیرعملیاتی، ارائه میدهد.
هدف از تهیه صورت سود و زیان چیست؟
صورت سود و زیان با بیان میزان سودآوری (مثبت و یا منفی) شرکت چشم انداز دقیقی از اتفاقات و عملکرد شرکت در اختیار سهامداران و مدیران ارشد سازمان قرار میدهد؛ به این ترتیب مسئولان میتوانند در خصوص مسائل مهم شرکت تصمیمات جدید و جدی اتخاذ نمایند؛ برخی از این تصمیمات عبارتند از:
- افزایش ظرفیت تولید و بهبود کیفیت محصولات
- گسترش شرکت از نظر نیروی انسانی و محل فعالیت
- حذف بخشی از خط تولید
تفاوت ترازنامه با صورت سود و زیان چیست؟
یکی دیگر از مهمترین صورتهای مالی اساسی در هر مجموعه اقتصادی ترازنامه است؛ ترازنامه خلاصهای از وضعیت داراییها و بدهیهای شرکت در یک زمان خاص ارائه میدهد. به این ترتیب چه تفاوتی میان ترازنامه و صورت سود و زیان وجود دارد؟
ترازنامه و صورت سود و زیان در موارد زیر با یکدیگر متفاوت هستند:
1- صورت سود و زیان عملکرد شرکت را در یک بازه زمانی نشان میدهد؛ در صورتی که ترازنامه به نمایش وضعیت مالی شرکت در یک تاریخ خاص میپردازد. به عنوان مثال صورت سود و زیان برای دورههای 6 ماهه یا یک ساله تهیه میشود، اما ترازنامه برای یک روز ویژه مثلا 29 اسفند ماه تهیه میشود.
2- ترازنامه خلاصهای از کلیه اطلاعات مالی شرکت مانند داراییها، بدهیها و حقوق صاحبان سهام را نمایش میدهد؛ اما صورت سود و زیان اطلاعات درآمد و هزینه را ارائه میدهد و در نهایت میزان سود خالص مجموعه را نشان میدهد.
3- ترازنامه جهت بررسی میزان نقدینگی شرکت برای انجام تعهداتش استفاده میشود؛ در حالی که صورت سود و زیان چگونگی عملکرد مالی شرکت را در قالب یک گزارش ارائه میدهد.
4- ترازنامه بر اساس حسابهای دائمی شرکت تهیه میشود و مانده حسابها از دورهای به دوره بعد منتقل میشود؛ اما صورت سود و زیان بر اساس حسابهای موقتی درآمد و هزینه تهیه میشود و مانده نهایی به حساب صاحبان سهام منتقل میشود.
پیشنهاد میکنیم بخوانید: آشنایی با تجزیه و تحلیل صورت های مالی و همچنین تجزیه و تحلیل نسبت های مالی و اطلاع از چگونگی استفاده از صورتها و نسبتهای مالی را اینجا بخوانید.
ترازنامه کلیه اطلاعات مالی شرکت را نمایش میدهد ولی صورت سود و زیان فقط درآمد و هزینه را گزارش میکند
🔻 نکته
حساب سود مانند حساب درآمد یک حساب موقت، با ماهیت بستانکار است؛ همچنین حساب زیان مانند حساب هزینه با ماهیت بدهکار است.
انواع سود در صورت سود و زیان
هنگام تهیه صورت سود و زیان با چند نوع سود مواجه میشویم. در ادامه به معرفی انواع سود و نحوه محاسبه آنها میپردازیم.
سود ناخالص (Gross profit)
سودی که شرکت پس از کسر هزینههای ساخت و فروش کالاها و یا خدمات بدست میآورد، سود ناخالص نامیده میشود. سود ناخالص سود ناویژه نیز نامیده میشود. نحوه محاسبه سود ناخالص به صورت زیر است:
بهای تمام شده کالای فروش رفته – فروش خالص/ درآمد = سود ناخالص
سود عملیاتی یا سود قبل کسر از بهره و مالیات (operating profit / EBIT)
اختلاف میان درآمد عملیاتی و هزینههای عملیاتی (اعم از بهای تمام شده کالای فروش رفته و هزینههای عمومی و اداری)، سود عملیاتی نامیده میشود. این سود ناخالصی کمتری نسبت به سود ناخالص دارد، اما همچنان برخی هزینهها را در بر دارد. سود عملیاتی به صورت زیر محاسبه میشود:
(کلیه هزینههای اداری و عمومی + بهای تمام شده کالای فروش رفته) – فروش خالص/ درآمد = سود عملیاتی
در محاسبه سود عملیاتی هزینههایی مانند بهره دیون و یا وجوه بیمه و مالیات در نظر گرفته نمیشود.
🔻 نکته
درآمد قبل از کسر بهره و مالیات یا EBIT، یک معیار سودآوری و گردش پول است که قدرت درآمد شرکت و توانایی بازپرداخت بدهیهای ناشی از فعالیتهای منظم و مداوم را نشان میدهد.
سود خالص (Net profit)
باقی مانده سود یک شرکت پس از کسر کلیه هزینههای عملیاتی، مالی و مالیاتی از مجموع درآمدهای یک دوره مالی، سود خالص نامیده میشود. در حقیقت آنچه پس از احتساب کلیه هزینههای مجموعه برای شرکت باقی میماند، سود خالص است. سود خالص سود ویژه نیز نامیده میشود. نحوه محاسبه سود خالص به صورت زیر است:
(هزینههای مالی و مالیاتی + هزینههای اداری و عمومی + هزينههای عملياتی) – سود ناخالص = سود خالص
تفاوت سود خالص و ناخالص
حال که با تعریف و نحوه محاسبه سود خالص و ناخالص آشنا شدیم، به بیان تفاوت سود خالص و ناخالص میپردازیم. خوب است بدانید که سود خالص و ناخالص علاوهبر تفاوت در مفهوم در کارکرد برای مجموعه نیز با یکدیگر متفاوت هستند.
سود خالص و ناخالص هر دو ارزشمند و در صورتهای مالی مختلف استفاده میشوند
♦️ تفاوت مفهوم سود خالص و سود ناخالص
سود ناخالص حاصل کسر کلیه هزینههای مستقیم تولید یک محصول از درآمد دوره مالیاتی به دست میآید.
سود خالص حاصل کسر کلیه هزینههایی که یک شرکت طی یک دوره مالی متحمل میشود، از مجموع درآمدهای آن شرکت است؛ این هزینهها کلیه هزینههای مستقیم و غیرمستقیم تولید یک محصول را در بر میگیرد.
هزینههای مستقیم: کلیه هزینههایی که مستقیما در تولید محصول مشارکت دارند.
هزینههای غیرمستقیم: کلیه هزینههایی که به صورت غیرمستقیم در فعالیت یک بنگاه اقتصادی و در نتیجه تولید محصول تاثیر دارند. مانند هزینههای اداری و بیمه و مالیات
♦️ هدف از محاسبه سود سود خالص و سود ناخالص خالص و ناخالص
سود ناخالص برآوردی از میزان کارائی شرکت است؛ محاسبه سود ناخالص به سرمایه گذاران چشم اندازی حدودی از عملکرد شرکت ارائه میدهد. در صورتی که سود خالص برای بررسی قطعی میزان کارایی عملیاتی و انجام تعهدات یک شرکت محاسبه میشود؛ به عبارت دیگر، سود خالص نشان دهنده سودده یا زیانده بودن شرکت است.
♦️ تفاوت سود خالص و ناخالص در بررسی بهرهوری
از آنجا که سود ناخالص تنها هزینههای مستقیم را در نظر میگیرد، برای بررسی و کنترل هزینههای تولید بر سود از آن استفاده میشود. به عبارت دیگر، شرکت با کشف و حذف هزینههای اضافه تولید، بیشترین سود را کسب خواهد نمود.
اما هر مجموعه اقتصادی برای بررسی عملکرد خود در یک دوره مالی نیازمند محاسبه سود خالص و دستاوردهای مالی است. محاسبه سود خالص همچنین ارزش سرمایه گذاری و مدت زمان بازپرداخت سود سهام مجموعه را نیز تعیین میکند.
♦️ تفاوت سود خالص و ناخالص در اتخاذ تصمیمات اساسی
علیرغم تاثیری که سود ناخالص بر محاسبه هزینههای مستقیم یک مجموعه اقتصادی دارد، این سود برای تصمیمگیریهای اساسی شرکت قابل اعتماد نیست. در واقع سود ناخالص عملکرد خوشبینانه یک شرکت است. در صورتی که هر بنگاه اقتصادی برای ارائه تصویر واقعی از عملکرد خود، نیازمند محاسبه سود خالص است. به این ترتیب مسئولان میتوانند با چشم باز برای اتخاذ تصمیمات مهم شرکت اقدام نمایند.
♦️ تفاوت سود خالص و سود ناخالص در مانده اعتبار
یکی از مهمترین تفاوتهای سود خالص و ناخالص، در نمایش تراز اعتباری شرکت است. سود ناخالص معیاری برای نمایش مانده حساب اعتبار معاملات سود خالص و سود ناخالص است؛ به عبارت دیگر، سود ناخالص نشان دهنده میزان برتری فروش محصولات نهایی یک مجموعه نسبت به خریدهای اولیه (برای تولید یا توزیع) آن است.
از سوی دیگر، سود خالص نشان دهنده تراز اعتباری حساب سود و زیان است. در واقع سود خالص، معیاری برای نمایش سودده یا زیانده بودن شرکت با احتساب مجموع درآمد و کلیه هزینههای مجموعه به علاوه مالیات و بهره است.
به این ترتیب هر دو نوع سود در صورتهای مالی اساسی حضور دارند و ارزشمند هستند.
♦️ سود خالص و ناخالص در تعریف عملکرد شرکت
شاید مهمترین تفاوت سود خالص و ناخالص در تعریف آنها از کارکرد مجموعه باشد. سود ناخالص نشان دهنده پیشرفت کار در یک واحد اقتصادی است. در صورتی که سود خالص نشان دهنده سوددهی و پیشرفت کلی واحد اقتصادی است.
به عنوان مثال ممکن است یک مجموعه اقتصادی از نظر فعالیت اقتصادی عملکرد خوبی داشته باشد (سود ناخالص بالا)، اما با عملکرد بد در انجام تکالیف مالیاتی سود خالص پایینی داشته باشد.
نحوه تهیه صورت سود و زیان
صورت سود و زیان با توجه به حوزه فعالیت برای هر شرکت متفاوت است؛ در حقیقت صورت سود و سود خالص و سود ناخالص زیان برای شرکتهای تولیدی، خدماتی، بازرگانی و پیمانکاری بر اساس درآمدها و هزینهها تهیه و تنظیم میشود. در ادامه مراحل تهیه صورت سود و زیان و رسیدن به سود ناخالص و خالص را برای یک شرکت بازرگانی برای شما شرح میدهیم:
♦️ ابتدا باید دوره مالی برای دریافت گزارش سود و زیان تعیین شود. معمولا شرکتها دورههای مالی خود را 3 ماهه، 6 ماهه و یا 1 ساله در نظر میگیرند.
♦️ سپس باید مراحل زیر برای محاسبه صورت سود و زیان شرکتهای بازرگانی به ترتیب محاسبه گردد:
(برگشت از فروش و تخفیفات + تخفیفات نقدی فروش) – فروش ناخالص = فروش خالص
بهای کالای پایان دوره – بهای کالای آماده فروش = بهای تمام شده کالای فروش رفته
بهای تمام شده کالای سود خالص و سود ناخالص خریداری شده طی دوره + بهای موجودی کالای اول دوره = بهای تمام شده کالای آماده فروش
هزینه حمل کالای خریداری شده + خرید خالص = بهای تمام شده کالای خریداری شده طی دوره
(برگشت از خرید و تخفیفات + تخفیفات نقدی خرید) – خرید ناخالص = خرید خالص
بهای تمام شده کالای فروش رفته – فروش خالص = سود ناخالص
هزینههای عملیاتی – سود ناخالص = سود عملیاتی
هزینههای مالی (بهره و سایر هزینههای بانکی) – سود خالص عملیاتی = سود خالص قبل از کسر مالیات
مالیات – سود خالص قبل از کسر مالیات = سود خالص
پیشنهاد ما
صورت های مالی یک ابزار بسیار مهم در تحلیل عملکرد مالی شرکتهاست. به این خاطر، تهیه صورتهای مالی، یکی از مهمترین وظایف یک حسابدار است. اساتید ما در تیم پرشینحساب برای آشنایی شما با جزئیات صورتهای مالی و تهیه دقیق آنها دوره تهیه صورت های مالی اساسی در نظر گرفتهاند. این فرصت را از دست ندهید.
سود ناخالص (Gross Profit)
تعریف سود ناخالص یا Gross Profit چیست؟
کل درآمد یک شرکت (برابر با فروش کل) منهای بهای تمام شده کالاهای فروش رفته سود ناخالص گفته میشود. سود ناخالـص سودی است که یک شرکت بعد از کسر هزینه های مربوط به ساخت و فروش کالاهایش، یا هزینه های مربوط به تهیه خدماتش به دست میآورد. سود ناخالص در صورت سود و زیان شرکت وجود دارد و میتوانیم آن را از طریق فرمول زیر محاسبه کنیم:
سود ناخالص= بهای تمام شده کالاهای فروش رفته – درآمد
درک سود ناخالص (Gross Profit)
Gross Profit کارآمدی یک شرکت را در استفاده از نیروی کار و تجهیزاتش تعیین میکند. این معیار فقط هزینه های متغیر را در نظر میگیرد که هزینه هایی هستند که با سطح خروجی و تولید نوسان میکنند: مواد خام و اولیه، نیروی کار مستقیم (با فرض اینکه ساعتی بوده یا به تعداد کالاهای خروجی وابسته باشند)، کارمزد کارکنان بخش فروش، تجهیزات که استهلاک پذیرند، لوازم مورد نیاز برای کارخانه، حمل و نقل دریایی و غیره. همانطور که به صورت کلی تعریف شد، سـود ناخالـص شامل هزینه های ثابت یا هزینه هایی که باید بدون توجه به سطح خروجی پرداخت شوند، نمیشود: اجاره، تبلیغات، بیمه، حقوق کارمندانی که به صورت مستقیم در فرآیند تولید نقش ندارند و تجهیزات دفتری جزو هزینه های ثابت به حساب میآیند.
سود ناخالـص (Gross Profit) نباید با سود عملیاتی که به آن درآمدهای قبل از بهره و مالیات (EBIT) هم میگویند، اشتباه گرفته شود.
حاشیه سود ناخالص (Gross Profit Margin)
سود ناخالص میتواند برای محاسبه حاشیه سود ناخالص مورداستفاده قرار گیرد. این معیار که به درصد بیان میشود، برای مقایسه بازده تولید یک شرکت در طول زمان مفید است. مقایسه ســود ناخالــص از سالی به سال دیگر یا از فصلی به فصل دیگر میتواند گمراهکننده باشد، چون سود نا خالص میتواند افزایش یابد درحالیکه حاشیه سـود ناخـالص سقوط میکند و این یک روند نگرانکننده است که میتواند شرکت را به مشکل بیندازد.
فرمول حاشیه سـود ناخالص به این شکل است:
حاشیه سود ناخالص= درآمد/(بهای تمام شده کالای فروش رفته – درآمد)= درآمد/ سود ناخالص
حاشیه سـود ناخالـص از صنعتی به صنعت دیگر به شدت متفاوت است. بهطور مثال، فروشگاههای مواد غذایی و نوشیدنی و شرکتهای ساختمانی حاشیه سود نا خالص بسیار کمی دارند، درحالیکه صنایع مربوط به بانکداری و سلامت از حاشیه سود بالاتری برخوردارند.
مثال عملی از محاسبه Gross Profit و Gross Profit Margin
در اینجا به مثالی از چگونگی محاسبه سود ناخالص( Gross Profit ) و حاشیه سود ناخالص( Gross Profit Margin )، با استفاده از صورت سود و زیان سالیانه یک شرکت فرضی خودرو سازی اشاره میکنیم (همه اعداد به میلیارد تومان هستند):
۱۳۵۷۸۲ | درآمد حاصل از فروش خودرو |
۸۲۹۵ | درآمد حاصل از ارائه خدمات مالی |
۱۴۴۰۷۷ | مجموع کل درآمدها |
۱۲۳۵۱۶ | هزینه فروش خودروها |
۱۴۱۱۷ | هزینه فروش و مدیریت |
۲۶۹۹ | هزینه بهره |
۳۰۵ | سایر هزینه ها |
۱۴۰۶۳۷ | مجموع کل هزینه ها |
برای محاسبه Gross Profit ، ابتدا بهای تمام شده کالای فروش رفته را محاسبه میکنیم:
هزینه فروش خودروها (۱۲۳۵۱۶)+ هزینه بهره (۲٫۶۹۹)+ سایر هزینه ها (۳۰۵)= ۱۲۶۵۲۰
ما «هزینه فروش و مدیریت» را لحاظ نمیکنیم چون اینها بیشتر هزینه های ثابت هستند. سپس بهای تمام شده کالای فروش رفته را (۱۲۶۵۲۰) از کل درآمدها کسر میکنیم (۱۴۴۰۷۷) تا سود ناخـالص (۱۷۵۷۷) را به دست بیاوریم.
برای محاسبه حاشیه سـود ناخالـص، ما سـود ناخالـص را (۱۷۵۷۷) را بر مجموع کل درآمدها (۱۴۴۰۷۷) تقسیم میکنیم و به این صورت مارجین سـود ناخـالص (۱۲٫۲۰) به درصد محاسبه میشود. فرض کنید میانگین حاشیه سود نا خالص صنعت خودروسازی ۲۰ درصد باشد. حاشیه سـود ناخالـص شرکت فرضی ما در مقایسه با میانگین ۲۰ درصدی صنعت نامطلوب به نظر میرسد که نشان میدهد شرکت بهخوبی همتایان خود عمل نکرده است.
صورت سود و زیان استاندارد که به وسیله سرویس دهنده های مالی نظیر مؤسسات و شرکتهای حسابداری آماده سازی میشوند ممکن است سود ناخالص متفاوتی گزارش کنند. در گزارش های مالی سود ناخالص در یک سطر جداگانه نمایش داده میشود، اما فقط برای شرکتهای سهامی عام در دسترس است. سرمایه گذارانی که درآمد شرکتهای خصوصی را بررسی میکنند باید خودشان را برای سروکله زدن با گزارش های مالی غیراستاندارد آماده کنند.
Gross Profit
سود ناخالص در صورت سود و زیان شرکت وجود دارد و میتوانیم آن را از طریق فرمول زیر محاسبه کنیم:
سود ناخالص= بهای تمام شده کالاهای فروش رفته – درآمد
مقدمه
جواب این سوال را در پایان این نوشتار کاربردی با هم مرور خواهیم کرد.
سود ناخالص:
اگر درآمد حاصل از کل فروش یک شرکت را برای یک دوره خاص (مثلا 1 ساله) داشته باشیم و بهای تمام شده کالا و خدمات به فروش رفته را از آن کسر کنیم، باقیمانده را سود ناخالص می نامند.
سود عملیاتی:
سود ناخالص فعلا اختلاف بین کل فروش و بهای تمام شده را نشان می دهد،حال اگر از سود ناخالص هزینه های مربوط به فروش، هزینه های عملیاتی، واحد تجاری از جمله اجاره و بیمه،حمل و نقل و کرایه، حقوق و دستمزد و استهلاک و . را کسر کنیم حاصل آن سود عملیاتی خواهد بود.
سود خالص:
برخی دیگر از هزینه ها از جمله بهره، مالیات و همچنین کلیه جریانات وجوه ورودی و خروجی را باید در سود عملیاتی اثر داد. حاصل این تغییرات در سود عملیاتی و عددی که پس از محاسبه کل کسورات به دست می آید را سود خالص می نامیم.
حاشیه سود چیست؟
به طور ساده اگر هر کدام از سودهای محقق شده شامل سود ناخالص، عملیاتی و یا خالص را بر کل درآمد شرکت در آن دوره تقسیم و حاصل را در 100 ضرب کنیم، حاشیه سود شرکت به واحد درصد به دست می آید.
برای مثال در شرکت هجرت با فروش 2250 میلیارد تومانی، 70 میلیارد سود خالص محقق شده است، در نتیجه حاشیه سود خالص 3.1 می باشد.
منظور از EPS چیست ؟
سود خالص را اگر در بازه یک ساله در نظر بگیریم و بر تعداد سهام شرکت تقسیم کنیم به آن EPS ( Earning Per Share ) یا سود هر سهم که اصطلاحی رایج به حساب می آید اطلاق می شود.
منظور از DPS چیست ؟
بخشی یا کل سودی که برای هر سهم در یک سال مالی محقق شده را می توان بین سهامداران بصورت نقدی توزیع کرد که به آن DPS (Dividend Per Share) می گویند.
نسبت پی بر ای ( P/E ) :
یکی از نسبت های موثر و کاربردی در تحلیل سهام نسبت قیمت سهم به سود یا درآمد آن می باشد. برای مثال اگر قیمت سهم 100 تومان و سود هر سهم 20 تومان باشد، نسبت پی به ای آن 5 مرتبه خواهد بود که با مقایسه این نسبت در گروه های مالی میتوان رشد قیمت نسبت به درآمد سهم را سنجید.
نکات مهم:
در تعریف سود و محاسبه حاشیه سود باید هر گروه را بصورت مستقل در نظر داشت. برای مثال نمی توان حاشیه سود یک شرکت پخش دارویی را با یک شرکت خودروساز مقایسه کرد.
لزوما کل سود محقق شده بصورت سود نقدی یا DPS بین سهامداران توزیع نمی شود و ممکن است برای اموری همچون سود انباشته استفاده گردد.
نسبت پی به ای به تنهایی معیار کاملی برای تحلیل ارزندگی شرکت ها نیست.برای بسیاری از شرکت ها که سود قابل تحقق یا تحقق یافته ندارند و اتفاقا هر دوره در حال شناسایی زیان هستند و همچنین در شرایطی که تورم بر ارزش گذاری شرکت ها حاکم است، باید از روش های دیگری برای سنجش استفاده کرد.
در این مقاله سعی شده است تا شما را با دو روش محاسبه سود آشنا کنیم
سود به روش لایفو بهتر محاسبه می شود یا فایفو؟
fifo / فایفو
روشی است كه موجودی ها همواره به طور منظم گردش داشته و همواره كالاهای جديد وتازه در دسترسی باشد.
مثلا در يك كارخانه رنگ سازی ممكن است ابتدا قوطی های رنگ قديمی به فروش برسد واز ماندن زياد وفساد آن جلوگيری گردد به اين روش كه از اولين موجودی های اول استفاده شود روش اولين وارده يا فايفو گويند.
اما در مورد برخی از اقلام ديگر موجودی روش اولين صادره آن معمولا از آخرين محموله كه در سطح بالا قرار گرفته است صورت ميگيرد اما داروها ويا سبزيجات يا كالاهای زود فاسد شدنی بايد ابتدا به مصرف برسد يعنی كالاهای اول وارده اول صادر شود به روش اولين صادره از آخرين وارده لايفو گويند.
كاربرد اين روش كه متداولترين روش ارزيابی موجودی هاست بسيار آسان است گردش اقلام بهای تمام شده در اين روش معمولا با گردش فيزيكی اقلام موجودی ها مطابقت ميكند.
ضمنا اجرای اين روش در دوره هايی كه قيمت ها در حال افزايش است موجب ايجاد سود ناخالص بيشتر ميشود عليرغم مزايای فوق سود بيشتر موجبات ماليات بر درآمد بيشتر را فراهم می آورد ودرآمدهای جاری با اقلام بهای تمام شده نسبتا قديمی مقايسه می شود ودر نتيجه كارايی و سودآوری بيش از واقع نشان داده می شود ضمن اينكه برای جايگزينی اقلام موجودی ها بهای بيشتري نيز بايد پرداخت كرد.
تطابق (مقابله) اقلام بهای تمام شده قديمی با درآمدهای جاری موجب ايجاد سوء ناشی از نگهداری موجودی ها ميشود كه بنوبه خود باعث نشان دادن قدرت سود آوری بيش از واقع واحتمالا گمراهی گروههای ذینفع می شود.
lifo / لایفو
مزيت عمده اين روش اين است كه در دوره افزايش قيمتها سود ناخالص به ميزاني كمتر محاسبه و ماليات بر درآمد كمتری پ رداخت گردد. كه موجب بهبود وضعيت نقدينگی وگردش وجوه نقد می شود ضمنا درآمد جاري با اقلام بهای تمام شده نزديك به قيمت های جاری مقايسه و مقابله و در نتيجه سود ناخالص نيز سود آوری تجاری را بهتر نشان می دهد.
اگر اين روش در چند دوره مالی متوالی به كار برده شود اقلام موجودی های منعكس در ترازنامه با ارزش به مراتب كمتر از قيمتهاي جاری در موقع افزايش قيمت ها نشان داده ميشود زيرا مبنای اقلام بهای تمام شده قديمی ونسبتا ارزان (كه موجب پايين آمدن غير عادی بهای تمام شده كالای فروش رفته است) محاسبه و ارزيابی شده است وافزايش سود غير معقولی را موجب خواهد شد.
در دورهايی كه قيمت ها در حال افزايش باشد اجرای لايفو موجب محاسبه سود ناخالص كمتر در مقايسه با روش فايفو می شود اگرچه سود كمتر موجب پرداخت ماليات كمتری می گردد اما سود هر سهم ارائه تصويری نادرست از قدرت سودآوری شركت يا واحد تجاری را موجب می شود لذا اين است كه مسئولين كشورهاي صنعتی شركتها را مقيد كرده اند تا جهت مقاصد مالياتی در صورت استفاده از لايفو آن را در محاسبه سود ناخالص به منظور گزارشگری مالی نيز بكار برند.
حساب جم با بیش از ۲۳ سال سابقه در ارائه گزارش حسابرسی شرکتها، موسسات و اشخاص در حداقل زمان ، دفاعیه مالیاتی، همچنین کاهش قطعی مالیات مشاغل و اشخاص حقیقی و رسیدگی به جرائم مالیات تراکنشهای بانکی توانسته است رضایت کامل شما عزیزان را جلب نماید. حساب جم با تهیه و تنظیم اظهارنامه های مالیاتی در اسرع وقت و استقرار بهینه حسابداری منطبق با استانداردهای حسابداری در بین برترین های حرفه خود در کشور قرار دارد. تخصصی ترین خدمات حسابرسی و حسابداری را از متخصصین و مشاوران مالیاتی حساب جم بخواهید
سود ناخالص و حاشیه سود ناخالص چیست؟ به همراه جزئیات
در تجزیه و تحلیل صورتهای مالی با اقلام و حسابهای متفاوتی سروکار داریم که از جملهی آنها میتوان به سود ناخالص و نسبت حاشیه سود ناخالص اشاره کرد که از زیرمجموعههای نسبتهای سودآوری در بحث نسبتهای مالی است. ما در این مقاله سعی خواهیم کرد به سؤالاتی پاسخ دهیم که ممکن است در ذهن برخی از علاقهمندان به بازارهای مالی باشد. بنابراین ابتدا تعریف سود ناخالص را مطرح خواهیم کرد و به فرمول سود ناخالص اشاره میکنیم، سپس دربارهی برخی از تفاوتهای آن با سود خالص و سود عملیاتی صحبت کرده و سرانجام به سراغ نسبت حاشیه سود ناخالص خواهیم رفت. در پایان نیز این نسبت را برای چند نماد منتخب بورسی محاسبه و تحلیلی کوتاه دربارهی آن ارائه خواهیم کرد. پس تا انتهای این مقاله همراه آکادمی دانایان باشید.
حاشیه سود ناخالص چیست؟
سود ناخالص همانطور که از نام آن پیداست از اقلام مربوط به صورت سود و زیان شرکتها است. در واقع، سودی است که یک شرکت پس از کسر هزینههای مربوط به ساخت و فروش محصولات خود یا هزینههای مربوط به ارائه خدمات به دست میآورد. به عبارت دیگر سود ناخالص از تفاوت بین درآمد فروش و بهای تمام شدهی کالای فروش رفته به دست میآید. در برخی از منابع از آن به عنوان سود فروش یا درآمد ناخالص نیز یاد کردهاند. البته اگر در بخش فروش اقلامی مانند برگشت از فروش و یا تخفیفات وجود داشته باشند باید ابتدا آنها را از مبلغ فروش کسر کرده و سپس به سراغ کسر بهای تمام شدهی کالای فروش رفته از آن برویم.
بهای تمام شدهی کالای فروش رفته، شامل تمام هزینههایی میشود که مستقیماً با تولید محصول در ارتباط است. طبیعتاً این هزینهها میتواند هم شامل مواد خام مصرفی و هم هزینههای نیروی کار بدنهی تولید باشد. این قلم از صورت سود و زیان، بهتنهایی از طریق حساب موجودی کالا محاسبه میشود.
سود ناخالص نشان دهندهی چه چیزی است؟
سود ناخالص فقط هزینههای متغیر را شامل میشود و بدون درنظرگرفتن هزینههای ثابت، کارایی شرکت را در استفاده و بهرهگیری از نیروی کار و منابع خود، ارزیابی میکند. منظور از هزینههای ثابت، هزینههایی هستند که ارتباطی با سطح تولید ندارند. این هزینهها میتوانند شامل هزینههای تبلیغات، اجاره، بیمه و حقوق کارکنانی که مستقیماً درگیر تولید نیستند و حتی مخارج تهیهی لوازم اداری باشند.
تفاوت سود ناخالص با سود خالص و سود عملیاتی
همانطور که در مقالهی مربوط به سود خالص نیز اشاره کردیم، ریشه ی تفاوت بین سود ناخالص، سود خالص و سود عملیاتی در اقلامی که برای دستیابی به آنها، باید اضافه و کم بشوند نهفته شده است. طبق تعریف سود ناخالص از تفاوت بین فروش و بهای تمام شدهی کالای فروش رفته با در نظر گرفتن حساب برگشت از فروش و تخفیفات به دست میآید و برای دستیابی به رقم سود عملیاتی باید ارقامی را به آن اضافه و از آن کم کرد. از جمله اقلامی که باید کسر گردد میتوان به هزینههای فروش، اداری و عمومی و همینطور سایر هزینههای عملیاتی اشاره کرد. رقم مربوط به سایر درآمدهای عملیاتی نیز باید افزوده شود تا در نهایت به عدد مربوط به سود عملیاتی برسیم.
در این جا هم مجدداً باید اقلامی را اضافه و کم کنیم تا بتوانیم سود خالص را شناسایی کنیم. از جمله مهمترین و تأثیرگذارترین اقلامی که در این بخش خصوصاً برای شرکتهایی که از اهرم مالی استفاده میکنند، کسر میشود، هزینههای مالی است. سایر درآمدها و هزینههای غیرعملیاتی چه ناشی از سرمایهگذاریها و چه ناشی از اقلام متفرقه نیز بنا به مثبت یا منفی بودنشان در این بخش اضافه یا کم میشوند. اما در نهایت آخرین رقم تأثیرگذاری که در این فرآیند وجود خواهد داشت، هزینهی مربوط به مالیات است. این روند تغییرات و گذر از سود ناخالص به عملیاتی و سپس سود خالص به خوبی در صورت سود و زیان شرکتها قابل مشاهده و رهگیری است.
نسبت حاشیه سود ناخالص
نسبت حاشیه سود ناخالص زیرمجموعهای از نسبتهای سودآوری در نسبتهای مالی بوده و با استفاده از آن میتوان سلامت مالی شرکت در بهرهگیری از منابع در اختیارش را ارزیابی کرد. این شاخص معمولاً به طور درصدی بیان میشود و عدد آن از تقسیم میزان سود ناخالص بر فروش به دست میآید. برای تحلیل این نسبت مانند سایر نسبتهای مالی، تحلیلگران روند تغییرات آن را برای یک شرکت یا صنعت ارزیابی میکنند چرا که صرفاً نگاه به ارقام بهدستآمده سود ناخالص و حتی نسبت حاشیه سود ناخالص، به تنهایی بیانگر مطلب خاصی نیست.
با توجه به تعریف به سادگی میتوان فهمید که این نسبت از دو طریق، ممکن است تغییر کند. یکی از روشها تأمین مواد مورد نیاز شرکت با قیمت پایینتر است. یعنی اگر شرکت بتواند تأمینکنندهی ارزانتری برای مواد اولیهی خود پیدا کند و یا سود خالص و سود ناخالص توان گرفتن تخفیفات بیشتری داشته باشد، میتواند از طریق کاهش میزان بهای تمام شدهی کالاهایش بر افزایش سود ناخالص و سپس افزایش نسبت حاشیه سود ناخالص اثر بگذارد. این دلیل خود بهتنهایی تبدیل به عاملی شده تا شرکتهای بزرگتر برای تأمین بهتر کالاهای اولیهی مورد نیازشان به سراغ سرمایهگذاری و احداث شرکتهای زیرمجموعهی فعال در زمینه مواد اولیهشان بروند.
روش دیگر توجه به استراتژیهای قیمتگذاری مختلف برای بالا بردن ارزش فروش با ثابت نگهداشتن میزان بهای تمام شده، البته با توجه به ویژگیهای بازار رقابتی است. چرا که اگر قیمتهای بالایی تعیین شوند ممکن است خودبهخود سبب خارجشدن شرکت مدنظر از بازار فعال در آن شود.
نسبت حاشیه سود ناخالص تبیینکنندهی چه چیزی است؟
نوسان شدید نسبت حاشیه سود ناخالص میتواند نشاندهندهی مدیریت ضعیف و یا محصولات ضعیف یک شرکت باشد. البته در برخی از موارد ممکن است این نوسانات دلایل منطقی داشته باشند. برای مثال تغییر مدل کسبوکار ممکن است نیاز به سرمایهگذاریهای بالایی داشته باشد و پس از آن هم در کوتاهمدت برخی هزینههای تولید را تحتتأثیر قرار بدهد و روی نسبت تأثیر بگذارد. اما در چنین شرایطی تغییرات نسبت نمیتواند به معنای عملکرد ضعیف شرکت باشد. مورد دیگر که باید حتماً به آن توجه داشت تفاوت این نسبت بین صنایع مختلف است. از این رو بهتر است تا این نسبت را علاوه بر مقایسه در قالب روندی چندساله بهصورت مقایسهای بین چند شرکت همگروه و شاغل در یک صنعت استفاده کنیم.
غالباً در بخش خدمات به دلیل پایینتر بودن هزینههای تولید، این نسبت مقدار بالاتری را نسبت به صنایع دارد اما این لزوماً به معنای سودآورتر بودن شرکتهای خدماتی نسبت به تولیدی نیست و باید سایر پارامترها و اقلام نیز در نظر گرفته شود.
نمونهای از تحلیل نسبت حاشیه سود ناخالص
در ادامهی این مقاله نسبت حاشیه سود ناخالص را برای سه نماد منتخب دارویی بورس تهران محاسبه کرده و تحلیلی مختصر نسبت به آن ارائه خواهیم کرد.
همانطور که در جدول ملاحظه میکنید کاملاً واضح است که اگر به دنبال سرمایهگذاری در صنعت دارویی باشیم بهترین عملکرد را در طول سنوات مورد بررسی، شرکت داروسازی سبحان داشته است. عملکرد این شرکت همواره بالاتر از میانگین صنعت بوده و البته جا دارد به این نکته نیز اشاره کنیم که صنعت داروسازی نسبتاً حاشیه سود قابل توجهی را در طول این سالها داشته است و بهخودیخود میتواند گزینهی مناسبی برای سرمایهگذاری باشد. حال از این بین انتخاب شرکت داروسازی سبحان با میانگین بالاتر از این متوسط صنعت میتواند قابلتوجه قرار گیرد.
درباره نماد دپارس یک نکته قابلتوجه وجود دارد. در ابتدای سنوات مورد بررسی نسبت حاشیه سود ناخالص برای این شرکت پایینتر از میانگین بوده است. در سال دوم مدنظر تقریباً برابر با متوسط صنعت و در سالهای بعد از آن حاشیه سود ناخالص این شرکت بیشتر از متوسط صنعت بوده و روندی صعودی را در پیش گرفته است و اگر این روند ادامهدار باشد در صورت نبود نکات منفی خصوصاً در زمینهی هزینههای مالی و کنترل آنها چهبسا بتوان آیندهی خوبی را برای این شرکت متصور بود. اما اینکه چنین استنباطی صحیح باشد کاملاً وابسته به سایر آیتمهای درآمدی و هزینهای عملیاتی و غیرعملیاتی و همینطور هزینههای مالی است که میتواند این مقایسه را بر هم بزند. تحلیل این نمادها را با در نظر گرفتن سایر پارامترها بر عهدهی شما مخاطبان گرامی میگذاریم.
جمعبندی
در این مقاله سعی کردیم تا به مهمترین مسائل پیرامون این دو سود اشاره کنیم. نکتهای که بازهم مورد تأکیدمان بود در نظر گرفتن روندی چندساله برای داشتن تحلیلی بهتر در زمینهی سود ناخالص و حاشیه سود ناخالص بود. نکتهی دیگر تفاوت این نسبت بین صنایع تولیدی و خدماتی بود و اینکه انتظار آن را داریم که در خدمات این نسبت عدد بالاتری را به خود ببیند. در پایان باید به یک نکتهی مهم دیگر نیز اشاره کنیم. گاهی اوقات برخی از شرکتها که فناوری و یا امتیاز خاصی در اختیار دارند و از حقوق مالکیت معنوی برخوردارند، میتوانند به واسطهی این امر در عین داشتن بهای تمام شدهی پایین درآمدهای فروش بالایی داشته باشند که این امر میتواند سبب بهبود وضعیت حاشیه سود ناخالصشان نیز بشود.
در صورتی که این مطلب برایتان مفید بوده، پیشنهاد میکنیم تا مقالهی مربوط به سود در برابر درآمد را هم مطالعه کنید.
تعریف نسبت های سودآوری
به ارتباط ریاضی بین اقلام موجود در صورت های مالی نسبت مالی گفته می شود. در طبقه بندی نسبتهای مالی چهار گروه وجود دارد که نسبتهای سود آوری یکی از این چهار گروه میباشد. نسبت سود آوری در واقع منبع در آمد شرکت و کارآیی مدیریت شرکت را نشان میدهد.
میزان سودآوری تحت تأثیر درآمدها، فروش و نرخ بازگشت سرمایه گذاری ها و غیره می باشد که با بررسی این موارد نسبت سود آوری به دست میآید. نسبت سودآوری شامل 6 قسمت می باشد.
1- نسبت سود ناخالص به فروش:
درصد سود به دست آمده از هر یک ریال فروش شرکت را نشان می دهد، که این نسبت کسب درآمد شرکت و کنترل بهای تمام شدهی کالای فروش رفته و رابطه بین فروش و هزینههای تولید کالای فروخته شده را نشان میدهد.
100 × فروش/سود ناخالص (قبل از کسر مالیات) = نسبت سود ناخالص به فروش
سود ناخالص : بهای تمام شدهی کالاهای فروخته شده را از مبلغ فروش شرکت کسر میکنیم.
بالا بودن این نسبت نشانه خوبی برای شرکت میباشد. یعنی این که شرکت کالاهای خود را بالاتر از قیمت تمام شده به فروش رسانده است.
رشد این نسبت نشان دهنده موفقیت شرکت در فروش و تولید ارزانتر کالا میباشد.
پایین بودن این نسبت شرکت را در شرایط نامناسبی از نظر رقابتی قرار میدهد.
2- نسبت سود عملیاتی:
نشان دهنده تأثیر فروش در سود عملیاتی میباشد.
سود عملیاتی در واقع تفاوت درآمدهای عملیاتی از تمام هزینه های مربوط به تولید محصول میباشد و نسبت آن نشان دهنده این است که هر یک ریال فروش محصولات چه مقدار در سود عملیاتی شرکت تأثیر دارد.
فروش/سود عملیاتی = نسبت سود عملیاتی
کاهش این نسبت به صورت مستمر میتواند برای شرکت پر ریسک باشد.
3- نسبت بازده فروش:
نشان دهنده سود خالص ایجاد شده از هر یک ریال فروش میباشد که این نسبت مقیاس سودآوری شرکت است و هزینه تأمین مالی شرکت در این نسبت تأثیر دارد.
فروش ناخالص/سود ناخالص(سود ویژه قبل از مالیات) = نسبت بازده فروش
بالا بودن آن نشان دهنده بهبود عملیات شرکت میباشد.
به مرور زمان، به دلیل ورود رقبای جدید به بازار و خروج شرکت از انحصار کامل، باعث کاهش نسبت بازده فروش میشود.
موسسه مشاوران ارائه دهنده انواع خدمات حسابداری و مالی می باشد.
نسبت های سودآوری
4- نسبت بازده ارزش ویژه:
نشان دهندهی میزان سود خالص برای شرکت از هر یک ریال حقوق صاحبان سهام میباشد.
این نسبت بازدهی متعلق به صاحبان سهام است و از مهمترین نسبت های مالی میباشد، زیرا نتایج سرمایهگذاری صاحبان سرمایه را نشان میدهد.
در واقع بیان کننده میزان موفقیت شرکت در بالا بردن بازده سهامداران است.
حقوق صاحبان سهام مجموع سرمایهای که در اختیار شرکت قرار دارد میباشد.
100 × حقوق صاحبان سهام/(سود خالص – سود سهام ممتاز) = نسبت بازده ارزش ویژه
بالا بودن نسبت بازده ارزش ویژه، برای سهام داران شرکتها مطلوب میباشد.
5- بازده دارایی ها:
نشان دهنده شاخص نهایی برای ارزیابی کفایت و کارایی مدیریت شرکت ها میباشد، در واقع نحوه سود کسب شده شرکت از منابع و داراییهای خود میباشد.
100 × متوسط دارایی/سود ناخالص = نسبت بازده دارایی
متوسط دارایی شرکت برابر با مجموع دارایی ها در ابتدا و انتهای دوره مالی مورد بررسی تقسیم بر 2 میباشد.
این نسبت نشان دهنده بازدهی ایجاد شده به واسطه دارایی شرکت میباشد.
بالا بودن بازده دارایی، موفقیت شرکت را در استفاده مناسب از دارایی خود نشان میدهد.
6- نسبت بازده سرمایه درگردش:
نشان دهنده میزان سود خالص(قبل از کسر مالیات) شرکت از سرمایه در گردش آن میباشد.
سرمایه در گردش/سود خالص = نسبت بازده سرمایه درگردش
رشد سود خالص موجب افزایش بازده سرمایه درگردش میشود.
این نسبت در ارزیابی شرکت برای افزایش فروش استفاده میشود.
سرمایه درگردش ارتباط مستقیمی با فروش، موجودیها، حسابهای دریافتی و وجوه نقد دارد.
نسبتهای سودآوری در ارزیابیهای کسب و کار از جمله بانکها، بورس، حسابداری مالی شرکتها و غیره استفاده میشود.
نسبت های سودآوری و کاربردهای آن:
نسبت های سودآوری زیرمجموعه نسبت های مالی و در واقع جزئی از نسبت های مالی می باشد و میزان سود حاصل از یک شرکت را در فرمت های مختلف نشان میدهد.
اگر وضعیت یک شرکت سرمایه گذاری را به بدن انسان تشبیه کنیم، می توان به این نتیجه رسید. که همان طور که علائم حیاتی از جمله ضربان قلب و فشارخون و دمای بدن نشان دهنده حیات و زنده بودن انسان است، نسبت های مالی هم معیاری برای وضعیت اقتصادی شرکت ها میباشد.
بنابراین مدیران شرکت با استفاده از نسبت های مالی می توانند توجه سرمایه گذاران را به خود جلب کنند و شرایط شرکت خود را از نظر سرمایه گذاری با استفاده از نسبت های مالی به درستي نشان دهند.
افرادی که قصد سرمایه گذاری در جایی را دارند با استفاده از نسبت های مالی به درک خوبی برای انتخاب محل سرمایه گذاری خود خواهند رسید که آیا به طور مثال این شرکت ارزش سرمایه گذاری را دارد یا نه.
نسبت های مالی (Financial Ratios) وسیله ای خوب برای نشان دادن وضعیت شرکت ها می باشد، با تجزیه و تحلیل این نسبت ها می توان به درک درستی از وضعیت مالی شرکت ها رسید.
تجزیه و تحلیل فرایندی می باشد که طی آن به وضعیت مالی و اقتصادی شرکتها می توان دست پیدا کرد، البته علاوه بر استفاده از اقلام سود خالص و سود ناخالص و اعداد باید از ارتباط معنادار و مقایسه آن ها نیز استفاده کرد، تا به دیدگاه درستی از وضعیت مالی شرکت برسیم.
نسبت های مالی اقلام را مورد بررسی قرارداده و از قالب ریالی و عددی به قالبی که بتوان آن را مورد تجزیه و تحلیل و مقایسه قرار داد تبدیل می کنند تا استفاده کنندگان بتوانند گزارش مالی را تجزیه و تحلیل کرده و به
نتیجه ای که می خواهند برسند.
برای دست یابی به آسیب شناسی فعالیت های یک شرکت می توان نست های مالی را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد.
نسبتهای مالی چهار گروه می باشد:
- نسبت های سودآوری
- نسبت های نقدینگی: این نسبتها قدرت شرکت را در پرداخت بدهی ها نشان میدهد.
- نسبت های فعالیت: جهت اندازه گیری کارآیی شرکت از نسبت های فعالیت استفاده میشود.
- نسبت های اهرمی: میزان بدهی و اهرم پرداخت آن را نشان می دهد. و تعیین می کند شرکت چه مقدار از نیازهای مالی خود را از منابع دیگران تأمین میکند.
اگر این مطلب برای شما رضایت بخش بوده است، مطالعه مقاله هزینه های مالی را به شما پیشنهاد می کنیم.
دیدگاه شما