محاسبه بهای تمام شده کالای تولیدی
توسعه و فناوری های نوین باعث شد که کسب و کار های زیاد و متنوعی در دنیا شکل بگیرد و با هم به رقابت بپردازند. یکی از مهم ترین اهداف این گونه کسب و کارها در واحد های اقتصادی، فروش کالا و خدمات خود می باشد که از این طریق به درآمد و سود دست یابند.
برخی از کارشناسان، با دیدگاه “انگیزه کسب سود و درآمد“، که محرکی قوی و مهم در اداره امور کسب و کار ها محسوب می شود، شناسایی و محاسبه درست بهای تمام شده کالا یا محصول را بسیار اساسی و مهم می دانند که در ادامه بحث به چگونگی محاسبه آن پرداخته شده است.
بهای تمام شده کالای تولیدی:
بهای تمام شده کالای تولید شده به هزینه های مستقیمی گفته می شود که توسط سازمان یا شرکت تولیدی، برای تولید کالا یا محصول صورت می گیرد. این بهای تمام شده شامل، هزینه موارد مصرفی در تولید کالا، هزینه های مستقیم نیروی کار و … می باشد. در واقع می توان گفت که این بهای تمام شده، هزینه ایجاد خدمت و یا کالایی می باشد که یک سازمان به فروش می رساند.
در این بخش تنها هزینه هایی قابل بررسی می باشند که به صورت مستقیم به تولید محصول مربوط می شوند و هزینه های غیر مستقیم مانند توزیع، فروش، بازاریابی و … در این بخش قابل محاسبه نمی باشند. بهای تمام شده کالای فروخته شده، در صورت سود و زیان ثبت می شود و برای محاسبه حاشیه سود ناخالص شرکت، این هزینه از درآمد کسر می گردد.
برنامه حسابداری بهای تمام شده کالای تولیدی، به حسابداری صنعتی معروف می باشد که ابزاری مهم در بخش مدیریت به حساب می آید زیرا با استفاده از بهای تمام شده کالای تولیدی، می توان بهای تمام شده کالای فروخته شده یا خریداری شده را محاسبه نمود.
مزیت های حسابداری صنعتی:
- ایجاد کنترل روی هزینه های تولید
- کاهش هزینه های سازمانی
- افزایش بهره وری
- ارتقا سطح انگیزه پرسنل
- خدمات مالی و حسابداری تحت وب
هزینه یابی:
هزینه یابی به طبقه بندی و تسهیم صحیح هزینه ها گفته می شود که به منظور تعیین قیمت تمام شده محصولات و خدمات آن صورت می گیرد و شامل موارد زیر است:
- تعیین بهای تمام شده ساخت یک محصول
- تعیین بهای تمام شده ارائه یک خدمت
- تعیین روشی برای مدیریت هزینه ها
روش محاسبه قیمت تمام شده:
برای تعیین قیمت تمام شده 5 مورد زیر را بایستی رعایت نمود:
- هزینه های ثابت: اقلام ثابت تعهد شده، اقلام ثابت اختیاری.
- هزینه های متغییر: مواد مستقیم، دستمزد مستقیم، سربار ساخت، هزینه توزیع، هزینه تشکیلاتی.
- هزینه های مختلط
- هزینه های نیمه متغیر
- هزینه های نیمه ثابت
نحوه محاسبه بهای تمام شده در شرکت های خدماتی:
بهای تمام شده در شرکت های خدماتی شامل دستمزد و هزینه های سربار می شود که برای محاسبه آن می توان اقلام بهای تمام شده را بین خدمات در دست اقدام تسهیم کرد که به دو روش زیر صورت می فرمول محاسبه حاشیه فروش گیرد:
- روش هزینه یابی سفارش کار
- روش هزینه یابی مرحله ای
فرمول بهای تمام شده:
برخی از فرمول های محاسبه بهای تمام شده کالا:
- خرید خالص = خرید طی دوره + اضافات خرید – ( برگشت از خرید + تخفیفات درصدی خرید + کسورات خرید )
- موجودی کالای آماده برای فروش = موجودی کالای اول دوره + خرید خالص
- بهای تمام شده کالای فروش رفته = موجودی کالای آماده برای فروش – موجودی کالای پایان دوره
- موجودی کالای پایان دوره = موجودی فرمول محاسبه حاشیه فروش های قابل شمارش کالا در انبار ها * بهای هر کالا
سیستم های سنتی محاسبه بهای تمام شده:
برای محاسبه بهای تمام شده کالای تولیدی، سیستم های سنتی نیز وجود دارند که معمولا به منظور تخصیص هزینه سربار، از هزینه (ساعت) کار مستقیم به عنوان مبنای تخصیص در آن استفاده می گردد. اما لازم به ذکر است که امروزه حداکثر 15 درصد هزینه کار مستقیم می باشد و در مقابل، هزینه های سربار بیش از 50 درصد را به خود اختصاص داده اند. در سیستم های سنتی هزینه یابی، فرآیند های زیر محاسبه می شوند:
- اختصاص مواد مستقیم و دستمزد مستقیم به محصول یا خدمت
- تخصیص هزینه های سربار به محصول یا خدمت بر مبنای نرخ جذب معین
- محاسبه بهای تمام شده محصول یا خدمت
مشکلات سیستم سنتی هزینه یابی:
- بی اهمیت شدن هزینه کار مستقیم
- پاسخ گوی جریان تولید پیچیده و غیر معمول نیست.
- عدم توانایی ارائه اطلاعات صحیح و واقعی در مورد بهای تمام شده کالا و میزان سود آوری
- با استفاده از یک مبنای تخصیص نمی توان به تمام روابط بین هزینه ها دست یافت.
- نحوه تخصیص هزینه سربار به هر اندازه که باشد اهمیت و جایگاهی ندارد.
- برای رفع این مشکلات، معمولا از روش ABC استفاده می شود.
مفهوم ABC:
هزینه یابی بر مبنای فعالیت (Activity Based Costing) به نوعی مدل جدید برای هزینه یابی گفته می شود که در آن، تمرکز روی هزینه های غیرمستقیم سازمانی قرار دارد که بر خلاف روش های مرسوم که بیشتر روی هزینه های مستقیم فرمول محاسبه حاشیه فروش متمرکز شده اند، عمل می کند.
روش ABC با بررسی فعالیت هایی که به صورت مستقیم در فرآیند های عملیاتی تاثیر می گذارند، به ارائه اطلاعات دقیق بهای تمام شده کالا یا محصول می پردازد و با تکیه بر تجزیه و تحلیل هزینه ها در هر فعالیتی، به سود آوری سازمان یاری می رساند.
شیوه پیاده سازی ABC:
- شناسایی هزینه ها
- شناسایی خروجی ها
- شناسایی فعالیت ها
- تخصیص منابع و ایجاد مخازن هزینه
- تخصیص هزینه فعالیت ها به خروجی ها
- تحلیل و گزارش گیری بهای تمام شده
مزایای استفاده از ABC:
استفاده از روش ABC دارای مزیت های زیادی برای سازمان می باشد که در ادامه به 6 مورد از آنها اشاره شده است:
- امکان وجود کنترل هزینه ها
- ارزیابی صحیح تر از عملیات مالی
- تصمیم گیری در خصوص برون سپاری فعالیت ها
- شناسایی فعالیت های هزینه زا و کم ارزش
- کنترل عملیات و برنامه ریزی درست، صحیح و دقیق مدیریتی
- تعیین بهای تمام شده و قیمت گذاری محصولات به طور منطقی و دقیق
پرسش و پاسخ متداول در مورد محاسبه بهای تمام شده کالای تولیدی:
توسعه و فن آوری در کسب و کار باعث به وجود آمدن چه چیزی شده است؟
توسعه و فن آوری امروزی باعث شکل گیری کسب و کارهای زیاد و متنوعی شده است و به دنبال آن رقابت به وجود آمده است و هدف آن ها هم، فروش کالا و خدمات خود و کسب سود می باشد.
بهای تمام شده کالاهای تولیدی به چه چیزهایی می گویند؟
بهای تمام شده کالا های تولید شده در واقع، هزینه های مواد مصرفی، هزینه های مستقیم نیروی کار و …. می باشد که به وسیله سازمان و یا شرکت برای تولید کالا مصرف شده است.
هزینه ها به چند دسته تقسیم می شوند؟
هزینه ها به دو دسته یکی هزینه های مستقیم و دیگری هزینه ای غیر مستقیم تقسیم می شوند. هزینه های مستقیم، همان هزینه ای قابل بررسی می باشد که به صورت مستقیم برای تولید مصرف می شود. هزینه های غیر مستقیم، هزینه های توزیع، فروش، بازاریابی و فرمول محاسبه حاشیه فروش … می باشد که قابل محاسبه شدن نمی باشند.
مزیت های حسابداری صنعتی چیست؟
حسابداری آنلاین صنعتی باعث به وجود آمدن کنترل بر روی هزینه های تولید، کاهش هزینه های سازمانی، افزایش بهره وری و بالا رفتن انگیزه پرسنل می شود.
هزینه یابی چیست؟
هزینه یابی در واقع، طبقه بندی و توزیع درست هزینه های می باشد که برای مشخص شدن ارزش تمام شدن محصولات و خدمات مورد استفاده قرار می گیرد.
هزینه یابی شامل چه مواردی می باشد؟
هزینه یابی شامل: مشخص شدن بهای تمام شده ساخت یک محصول، بهای تمام شده ارائه یک خدمات و مشخص شدن یک روش برای مدیریت هزینه ها می باشد.
چه مواردی برای بهای تمام شده یک کالا در نظر گرفته می شود؟
برای مشخص شدن بهای تمام شده یک کالا پنج مورد را باید رعایت کنید: هزینه ای ثابت: شامل هزینه ای ثابت تعهد شده و ثابت اختیاری می باشد. هزینه های متغیر: شامل مواد مستقیم، دستمزد مستقیم، سربار ساخت، هزینه توزیع و هزینه تشکیلاتی می باشد. دیگر هزینه ها شامل هزینه های مختلط، نیمه متغیر و نیمه ثابت می باشد.
روش محاسبه بهای تمام شده شرکت ها خدماتی به چه صورت می باشد؟
بهای تمام شده در این شرکت ها به وسیله توزیع دستمزد و هزینه های سربار به دست می آورند و با دو روش هزینه یابی سفارش کالا و هزینه یابی مرحله ای محاسبه می کنند.
سیستم های سنتی بهای تمام شده به چه صورت می باشد؟
در این سیستم برای به دست آمدن بهای تمام شده کالا، از روش تخصیص هزینه های سربار، از هزینه ساعت کار مستقیم به عنوان مبنای تخصیص استفاده می کنند و به روش فرایند های زیر به دست می آورند: اختصاص مواد مستقیم و دستمزد مستقیم به محصول و یا خدمات، اختصاص هزینه های سربار به محصول با خدمات بر اساس نرخ جذب معین و محاسبه بهای تمام شده محصول و یا خدمات
مشکلات محاسبه بهای تمام شده به صورت سنتی چیست؟
استفاده ار این روش باعث بی اهمیت شدن هزینه کار مستقیم، عدم توانایی ارائه اطلاعات درست برای بهای تمام شده کالا و مقدار سود، عدم دستیابی به تخصیص روابط بین هزینه ها و عدم اهمیت برای هزینه های سربار می شود.
روش ABC برای دستیابی به هزینه ها چه روشی می باشد؟
این روش مدلی جدید برای هزینه یابی می باشد و بر خلاف روش های مرسوم تمرکز بر روی هزینه های مستقیم، روی هزینه های غیر مستقیم سازمانی تمرکز دارد. در این روش به وسیله تکیه بر تجزیه و تحلیل هزینه ها به روش شناسایی هزینه ها، شناسایی خروجی ها، شناسایی فعالیت ها، تخصیص منابع و ایجاد مخازن هزینه ها، تخصیص هزینه فعالیت ها به خروجی ها و تحلیل و گزارشگیری بهای تمام شده در هر فعالیت، سود آن مشخص می شود.
مزیت های استفاده از روش ABC چیست؟
برای سازمان ها استفاده از این روش مزیت های زیادی را به همراه دارد که ذیل به آن ها اشاره می کنیم: به وجود آمد شرایطی برای کنترل هزینه ها، ارزیابی بهتر از عملیات مالی، تصمیم گیری برای برون سپاری هزینه ها، شناخت فعالیت های هزینه دار با ارزش پایین، برنامه ریزی درست، صحیح و دقیق برای کنترل عملیات، قیمت گذاری و تعیین بهای تمام شده محصولات به صورت دقیق و منطقی
صورت وضعیت درآمد
صورت سود و زیان (Income Statement) میزان درآمدها، هزینهها، و همچنین سود و زیان انتهای دوره را که حاصل فعالیتهای عملیاتی و غیرعملیاتی هستند را گزارش میکند. نام دیگر صورت سود و زیان، صورت درآمد و هزینه است. صورت سود وزیان، یکی از صورتهای مالی حسابداری است؛ اگر میخواهید اطلاعات بیشتری در مورد انواع صورتهای مالی حسابداری به دست بیاورید مقاله صورت های مالی را از دست ندهید.
صورت حساب سود و زیان بر مبنای حسابداری تعهدی تهیه میشود. این یعنی اینکه درآمدها زمانی شناسایی میشوند که تحققیافته باشند، به عبارت دیگر زمانی که وجه نقد دریافت گردید درآمد هم شناسایی میشود. هزینهها هم در این روش زمانی شناسایی میشوند که پرداخت شده باشند، خواه برای هزینههای گذشته باشد و یا هزینههای آتی.
همچنین در محاسبه سود و زیان، سود سهام پرداخت شده به سهامداران عادی بهعنوان هزینه و درآمد حاصل از صدور سهام بهعنوان یک درآمد شناسایی نمیشوند. مبادلات بین موسسه و مالکانش بهطور جداگانه در گزارش حقوق صاحبان سهام نمایش داده میشود.
محتویات
صورت سود و زیان
صورتحساب سود و زیان، بهخوبی بیانگر میزان سود یک شرکت در پایان سال مالی است و شرکتها موظفاند در پایان سال مالی، صورت سود وزیان خود را منتشر و با گزارش سود و زیان، میزان سودآوری خود را به سهامداران اطلاع دهند. در صورت سود و زیان، مواردی مانند میزان فروش شرکتها، میزان هزینههای آنها و سایر اطلاعات با اهمیت مربوط به عملکرد شرکت قابلمشاهده است. حالا که میدانید صورت سود و زیان چیست، باید در مورد این گزارش و نحوه محاسبه فرمول سود و زیان اطلاعات کسب کنید.
تهیه گزارش سود و زیان+فرمت صورت سود و زیان
گزارش و تهیه صورت سود و زیان به دو روش یک و دومرحلهای تهیه میشود.
در صورت سود و زیان یک مرحله ای ابتدا کلیه درآمدها و در ادامه کلیه هزینهها در زیر آنها آورده میشود و در نهایت از تفاضل آنها، سود یا زیان قبل از کسر مالیات نمایش داده میشود. در صورت سود و زیان چند مرحله ای، ابتدا درآمدهای عملیاتی و سپس هزینههای عملیاتی در زیر آنها آورده میشود سپس از تفاضل این دو سود یا زیان ناویژه به دست میآید. در مرحله بعد درآمدهای غیرعملیاتی و هزینههای غیرعملیاتی آورده میشود که نتیجه تفاضل این مرحله و مرحله قبل به سود و زیان قبل از کسر مالیات میرسیم. حالا که با نقش هزینه های عملیاتی در صورت سود فرمول محاسبه حاشیه فروش و زیان آشنا شدید، نوبت به دانستن فرمول محاسبه سود و زیان در حسابداری میرسد. البته امروزه با وجود نرم افزار حسابداری تهیه صورت سود و زیان، آسان شده است. شما میتوانید با کمک نرم افزارهای حسابداری، گزارش صورت و سود و زیان را اتومات تهیه و چاپ کنید.
فرمول محاسبه سود و زیان در حسابداری چیست؟
در محاسبه سود و زیان در حسابداری، ابتدا درآمدها محاسبه میشود و سپس هزینهها از آن کسر میگردد.
⌈هزینههای دوره مالی – درآمد دوره مالی = سود دوره مالی⌉
در صورت فزونی درآمد به هزینه شرکت سود داشته است.
⌈درآمدهای دوره مالی – هزینه دوره مالی = زیان دوره مالی⌉
با در نظر گرفتن این فرمول میتوانید به پاسخ پرسش با کسر هزینه ها از درامد چه چیزی به دست می اید برسید؛ در صورت فزونی هزینه به درآمد شرکت متحمل زیان شده است. بعد از آشنایی با نحوه محاسبه سود و زیان، به بحث انواع سود حسابداری میپردازیم.
چند نوع سود داریم؟
منظور از عملکرد مالی، فعالیتهایی است که بهنوعی باعث تغییر در دارایی، بدهیها و سرمایه گردد. همچنین صورت سود و زیان دارای 3 نوع سود است:
الف) سود ناخالص
سود ناخالص از کسر میزان فروش کالا از هزینه تمامشده کالا به دست میآید و معادله آن به شکل زیر است:
⌈سود ناخالص = هزینه تمامشده کالا – میزان فروش کالا⌉
ب) سود عملیاتی
سود عملیاتی یا سود قبل از کسر مالیات از کسر سود ناخالص از هزینههای هزینه های اداری عمومی فروش و هزینههای استهلاک ساختمان و اثاثیه به دست میآید. معادله آن بهصورت زیر است.
⌈سود عملیات= هزینه استهلاک – هزینههای هزینه های اداری عمومی فروش – سود ناخالص⌉
ج) سود خالص
سود خالص از کسر مالیات از درآمدهای غیرعملیاتی (مواردی نظیر سود بانکی) بعلاوه هزینههای غیرعملیاتی کسر از سود عملیاتی به دست میآید.
⌈سود خالص = مالیات – درآمدهای غیرعملیاتی + هزینههای غیرعملیاتی – سود عملیاتی⌉
مهمترین بخش صورت سود و زیان قسمت پایانی آن یعنی سود یا زیان ویژه است که نتیجه فعالیت یک شرکت را نشان میدهد و با مطالعه آن میتوان فهمید که نتایج فعالیت کسب و کار سودآور بوده یا زیانده.
صورت سود و زیان ساده
معرفی انواع سود حسابداری+سود حسابداری چگونه محاسبه میشود؟
منظور از عملکرد مالی، فعالیتهایی است که بهنوعی باعث تغییر در دارایی، بدهیها و سرمایه گردد. همچنین انواع سود در صورت سود و زیان به سه دسته تقسیم میشود:
1- سود ناخالص در صورت سود و زیان:
برای رسیدن به پاسخ پرسش سود ناخالص در صورت سود و زیان بیانگر چیست، باید فرمول و نحوه محاسبه آن را بدانید. سود ناخالص در صورت سود و زیان، از کسر میزان فروش کالا از هزینه تمامشده کالا به دست میآید و معادله آن به شکل زیر است:
⌈سود ناخالص = هزینه تمامشده کالا – میزان فروش کالا⌉
2- سود عملیاتی:
سود عملیاتی در حسابداری یا سود قبل از کسر مالیات، از کسر سود ناخالص از هزینههای هزینه های اداری عمومی فروش و هزینههای استهلاک ساختمان و اثاثیه به دست میآید. فرمول سود عملیاتی بهصورت زیر است.
⌈سود عملیات= هزینه استهلاک – هزینههای هزینه های اداری عمومی فروش – سود ناخالص⌉
3- سود خالص چیست:
محاسبه سود خالص با کسر مالیات از درآمدهای غیرعملیاتی (مواردی نظیر سود بانکی) بعلاوه هزینههای غیرعملیاتی کسر از سود عملیاتی به دست میآید. فرمول سود خالص به صورت زیر است:
⌈سود خالص = مالیات – درآمدهای غیرعملیاتی + هزینههای غیرعملیاتی – سود عملیاتی⌉
مهمترین بخش حساب سود و زیان قسمت پایانی آن، یعنی محاسبه سود شرکت یا زیان ویژه است که نتیجه فعالیت یک شرکت را نشان میدهد و با مطالعه آن میتوان فهمید که نتایج فعالیت کسب و کار سودآور بوده یا زیان ده.
اقلام صورت سود و زیان چیست؟
در ادامه شما را با اقلام و اجزای صورت سود و زیان آشنا میکنیم:
1- درآمد یا میزان فروش در جدول صورت سود و زیان
درآمد فروش بیانگر عایدی شرکت از فروش محصول یا خدمات است که در قسمت بالای صورت نوشته میشود. این مقدار ناخالص بوده و هزینه های مرتبط با تولید کالای فروخته شده یا ارائه خدمات در ان لحاظ نمیشود. در این بین برخی از شرکتها نیز دارای درآمد چندگانه هستند که مجموع این درآمدها به کل درآمد اضافه می شود.
درآمد حاصل از فعالیت اصلی موسسه در صورت سود زیان نوشته میشود. سؤال اصلی اینجاست که درآمد اصلی و فرعی چیست؟ برای روشن شدن موضوع را با مثالی ادامه میدهیم؛ صاحب یک پمپبنزین را فرض کنید، درآمد اصلی حاصل از فروش بنزین به دست میآید همچنین در کنار جایگاه بنزین یک مغازه نیز وجود دارد که درآمد حاصل از آن بهعنوان درآمد فرعی ثبت میشود.
2- بهای تمامشده کالای فروش رفته یا هزینههای فروش
هزینههای فروش نشاندهنده هزینه کالاهای فروختهشده، و یا خدمات ارائهشده در طول دوره حسابداری است. از این رو برای یک موسسه خردهفروشی، هزینه فروش برابر خواهد بود با مجموع موجودی در آغاز دوره به اضافه خرید در طول دوره منهای موجودی انتهای دوره. بهای تمام شده کالای فروخته شده نشان دهنده، هزینههای مستقیم مرتبط با تولید و فروش محصولات است.
همچنین اگر شرکت ارائه دهنده خدمات باشد، این بخش یه عنوان هزینه فروش ثبت میشود. این بخش از جدول صورت سود و زیان خروجی حسابداری صنعتی یک شرکت است. بهای تمام شده عمدتا شامل نیروی انسانی، مواد اولیه، سربار تولید و سایر هزینه های دیگر مانند هزینه استهلاک در صورت سود و زیان است.در صورتی که موسسه تولیدکننده محصولی باشد هزینههای فروش علاوه بر موارد بالا شامل هزینههای محتمل شده برای تولید محصول که در طول دوره است. هزینههای تولید مانند: دستمزد مستقیم یا کار مستقیم، مصرف مواد مستقیم، استهلاک کارخانه و ماشینآلات، سربار ساخت و …
هزینه استهلاک در صورت سود و زیان
3- سایر درآمدها در جدول سود و زیان
سایر درآمدها شامل درآمدی میشود که از فعالیت اصلی موسسه، به دست نمیآید به عبارت دیگر فعالیت فرعی موسسه است. بهطور مثال درآمد مغازه کنار جایگاه پمپبنزین فروشی.
نکته: درآمد حاصل از سود سپرده موسسه در بانک و یا درآمد حاصل از فروش ارزهای خارجی جزو درآمد فرعی موسسه است.
4- هزینههای توزیع و فروش در صورت سودوزیان
هزینههای توزیع و فروش شامل هزینههای محتمل شده برای ارائه کالا از محل موسسه به مشتریان است مانند: هزینه بازاریابی و نقل و انتقال محصول. اکثر کسب و کارها هزینههایی مربوط به فروش کالاها یا ارائه خدمات دارند. این هزینهها عمدتا شامل بازاریابی، تبلیغات و ترویج مصرف است که با یکدیگر گروه بندی می شوند زیرا تمامی آنها هزینه های مشابه صرف شده جهت افزایش فروش است.
5- هزینههای اداری
هزینههای اداری بهطور کلی از هزینههایی است که بهطور مستقیم در تولید و عرضه کالا و خدمات ارائهشده توسط موسسه نیست. مانند هزینههای مربوط به مدیریت و پشتیبانی. هزینه های عمومی و اداری عمدتا شامل هزینههای بخش فروش، خدمات عمومی و بخش اداری است. این بخش از هزینه ها دربرگیرنده تمام هزینههای غیرمستقیم دیگر مرتبط با اداره کسب و کار است. اصلی ترین بخشهای آن شامل حقوق و دستمزد کارکنان غیر تولیدی، هزینههای جاری اعم از بیمه و هزینههای ماموریت و… است. هزینه استهلاک نیز گاهی در این بخش لحاظ میشود اما بسته به تصمیمات شرکت متفاوت است.
نمونههایی از هزینههای اداری در صورتحساب سود و زیان در حسابداری عبارتاند از:
هزینه حقوق و فرمول محاسبه حاشیه فروش دستمزد مدیریت اجرایی هزینههای حقوقی و حرفهای استهلاک ساختمان اداری اجاره بهای دفاتر مورداستفاده برای مدیریت هزینه بخشهای مالی، بخش منابع انسانی و بخش مدیریت
6- سایر هزینهها
شامل هزینههایی است که در دسته هزینهها آورده نمیشود.کسب و کارها غالباً هزینه های دیگری دارند که مختص صنعت آنها است. هزینه های دیگر ممکن است شامل مواردی از قبیل توسعه فناوری، تحقیق و توسعه (R&D)، غرامت مبتنی بر سهام یا Stock-Based Compensation که بطور خلاصه با SBC نمایش داده می شود. هزینه های اختلال در ارزش، سود و زیان ناشی از فروش سرمایه گذاریها و بسیاری از هزینه های دیگر باشد که خاص یک صنعت یا شرکت است.
7- هزینههای مالی
هزینههای مالی معمولاً از بهره وامهای دریافتی و بهره اوراق قرضه تشکیل میشوند.
8- مالیات بر درآمد
هزینه مالیات بردرآمد شناساییشده در طول دوره بهطور کلی از سه عنصر زیر تشکیل شده است:
مالیات برآوردی دوره فعلی مالیات دوره قبل هزینه مالیات معوق
9- هزینه استهلاک در صورت سود و زیان
استهلاک بیانگر هزینههای غیر نقدی است که توسط حسابداران ایجاد گردیدهاست. دلیل استفاده از این نوع از هرینه که عملا به صورت نقدی پرداخت نمیشود بحث مالیات است. با کسر این هزینه از سود خالص میتوان مالیات پرداختی شرکت را کاهش داد. این هزینه توسط روشهای استاندارد ارائه شده و بر اساس قانون مالیاتهای مستقیم و غیر مستقیم محاسبه میگردد. داراییهای بلند مدت یک شرکت همچون تجهیزات، ساختمانها، وسایل نقلیه و … ممکن است در طول زمان دچار کاهش ارزش شده و هزینه استهلاک به آن تعلق گیرد.
صورت سود و زیان ساده
هدف استفاده از صورتحساب سود وزیان چیست؟
اقلام با اهمیت صورت سود و زیان شامل درآمدها و هزینه است. صورت سود و زیان اندازهگیری عملکرد یک نهاد در طول دوره حسابداری را فراهم مینماید. عملکرد یک نهاد را در صورت سود و زیان میتوان در شرایط زیر ارزیابی نمود به عبارت دیگر کاربرد و دلیل طبقه بندی در صورت سود و زیان در موارد زیر است:
تغییر در درآمد فروش در دوره در مقایسه با رشد صنعت تغییر در حاشیه سود ناخالص، عامل حاشیه سود خالص و ناخالص در طول دوره افزایش یا کاهش در سود خالص، سود عملیاتی و سود ناخالص در دوره مقایسه سودآوری واحد تجاری با دیگر سازمانهای فعال در صنایع و یا بخش مشابه.
موجودی کالا در صورت سود و زیان
موجودی کالا در مؤسسات بازرگانی قسمت عمده و قابلتوجه داراییهای موسسه را تشکیل میدهد. موجودی کالا هم در ترازنامه بهعنوان دارایی و هم در سود و زیان بهعنوان بهای تمامشده کالای فروش رفته محاسبه میگردد، به همین دلیل موجودی کالا در صورت سود و زیان از اهمیت بالایی برخوردار است.
صورت سود و زیان جامع چیست؟
صورت سودوزیان جامع یکی از صورتهای مالی مهم است که تمامی درآمدها و هزینههای شناساییشده را به تفکیک اجزای تشکیل دهند آنها نمایش میدهد. این درآمد و هزینهها قابل انتساب به صاحبان سرمایه هستند. هدف آن ارائه کلیه درآمدها و هزینههای شناساییشده در یک دوره مالی است و تمرکز اصلی آن بر هزینه های عملیاتی در صورت سود و زیان است.
در اینجا صورت سود و زیان دربرگیرنده کلیه درآمدها و هزینههای شناساییشده طی دوره ازجمله درآمدها و هزینههای تحققنیافته است.اما اگر اجزای صورت سود و زیان جامع محدود به سود یا زیان خالص دوره و تعدیلات سنواتی باشد، ارائـه صورت حساب سود و زیان جامع ضرورتی ندارد. در این موارد باید یادداشتی ذیل صورت سود و زیان دوره، مبنی بر عدم لزوم ارائـه صورت سود و زیان جامع الصاق شود.
از آنجا که تهیه سود و زیان جامع دربرگیرنده کلیه درآمدها و هزینههای شناسایی شده، اعم از تحقق یافته و تحقق نیافته است، سود یا زیان خالص دوره مالی به عنوان اولین قلم در صورت سود و زیان جامع انعکاس مییابد. این بدان معنی است که صورت سود و زیان در حسابداری دوره، یکی از اقلام صورت سود و زیان جامع را به تفصیل نشان میدهد و سایر درآمدها و هزینههای شناسایی شده، بهطور جداگانه در صورت سود زیان جامع انعکاس مییابد. سایر درآمدها و هزینههای شناسایی شده شامل موارد زیر است:
الف. درآمدها و هزینههای تحقق نیافته ناشی از تغییرات ارزش داراییها و بدهیهایی که اساساً به منظور قادر ساختن واحد تجاری به انجام عملیات به نحو مستمر نگهداری میشـود و به موجب استانداردهای حسابداری مربوط مستقیماً به حقـوق صاحبـان سرمایـه منظـور میشود (از قبیل درآمدهـا و هزینههای ناشی از تجـدیـد ارزیابی داراییهای ثابت مشهود).
ب. درآمدها و هزینههایی که طبق استانداردهای حسابداری به استناد قوانین آمره مستقیماً در حقوق صاحبان سرمایه منظور میشود (از قبیل مابهالتفاوتهای حاصل از تسعیر داراییها و بدهیهای ارزی موضوع ماده 136 قانون محاسبات عمومی).
موارد مندرج در ردیفهای الف و ب، سود یا زیان جامع سال را تشکیل میدهد. تعدیلات سنواتی (مشتملبر آثار انباشته تغییر در رویههای حسابداری و اصلاح اشتباه) حسب مورد از سود یا زیان جامع سال کسر یا به آن اضافه میشود تا سود وزیان جامع شناسایی شده در فاصله تاریخ صورتهای مالی دوره قبل و پایان دوره مالی جاری بهدست آید. برای درک بهتر و بیشتر صورت سود و زیان جامع، مقاله تجزیه و تحلیل صورتهای مالی به زبان ساده را مطالعه کنید.
تفاوت ترازنامه و صورت سود و زیان
تفاوت ترازنامه و صورت سود و زیان در این است که ترازنامه تصویری لحظهای از عملکرد کسب و کار ارائه میکند به این معنی که وضعیت مالی یک بنگاه اقتصادی را در یکلحظه مشخص میکند و فقط در همان تاریخ نشان میدهد. در ترازنامه ستونی با نام تاریخ وجود دارد که نشاندهنده تاریخ وقوع یک رویداد مشخص است. اما صورت سود زیان وضعیت مالی بنگاه اقتصادی را در یک بازه زمانی یا دوره مالی نشان میدهد. در واقع فرمول محاسبه حاشیه فروش صورت سود و زیان تمام وقایع منتهی به دوره مالی را گزارش میکند.
فرمول محاسبه حاشیه فروش
در این گزارش چگونگی تعیین هزینههای یک محصول برای تعیین نقطه سر بهسر ارائه شده است. با بدست آوردن نقطه سر بهسر میتوان نقطه آغازی برای قیمتگذاری داشت و بر مبنای سیاستهای شرکت، قیمت نهایی محصول را تعیین کرد.
هزینهیابی عبارت است از طبقهبندی و تسهیم صحیح هزینهها به منظور تعیین قیمت تمام شده محصولات و خدمات است. به این ترتیب، وقتی صحبت از هزینهیابی میشود، منظور یک یا چند مورد از موارد زیر است :
الف ـ تعیین بهای تمام شده ساخت یک محصول
ب ـ تعیین بهای تمام شده ارائه یک خدمت
ج ـ تعیین روشی که بوسیله آن بتوان هزینهها را مدیریت کرد.
هزینهیابی از آن جهت به عنوان بازوی توانمند مدیریت محسوب میشود که اطلاعات مؤثری در جهت انجام مذاکرات آگاهانه، شرکت در مناقصات، تخصیص ظرفیتهای تولیدی به محصولات سودآور و راهبری، سرمایهگذاری جدید برای توسعه ظرفیتهای تولیدی در اختیار مدیران عالی قرار میدهد. یکی از الزامات اساسی سازمانها و واحدهای پیشرو که توانستهاند به حیات خود ادامه داده و همواره در مسیر رشد و توسعه قرار گیرند و در رقابتهای جهانی نقش فعال داشته باشند، سیستم هزینهیابی مؤثر و مناسبی بوده است. هدف اولیه از بکارگیری هر سیستم هزینهیابی، دستیابی به هزینه محصولات و خدماتی است که تولید و ارائه میشود. سیستم هزینهیابی باید در عمل، اقتصادی و مقرون به صرفه باشد و بتواند به تخصیص مبلغ هزینهها به هر یک از محصولات و خدمات به گونهای منجر شود که هزینه منابع لازم برای ساخت آن محصولات را به نحوی معقول انعکاس دهد، نظر به فنآوریهای مختلف ساخت، تولید و ترکیب محصولات، سیستمهای هزینهیابی در واحد های تولیدی و خدماتی مختلف، متفاوت است.
برای تعیین قیمت تمام شده باید عوامل مختلفی را در نظر گرفت: 1- هزینههای ثابت 2- هزینههای متغییر 3- هزینه مختلط 4- هزینههای نیمه متغیر 5- هزینه نیمه ثابت..
1-هزینههای ثابت: اقلامی که بر اثر تغییر سطح فعالیت (تولید) تغییر نمیکنند و در تمام سطوح فعالیت ثابت میمانند. اقلام ثابت تنها اقلامی که مربوط به امر تولید هستند (سربار ساخت) را شامل میشود و اقلامی مانند هزینههای اداری و فروش که در کوتاه مدت ثابت هستند را در بر نمیگیرند و آنها را بعنوان هزینه دوره محسوب و مستقیما در سود وزیان منعکس میشوند. در طبقه بندی اقلام ثابت بهای تمام شده، دو دسته اقلام ثابت وجود دارند: اقلام ثابت تعهد شده که اقلامی هستند که قابل حذف نبوده و به کل تسهیلات تولیدی مربوط می شوند مانند استهلاک ساختمان وکارخانه ، عوارض ومالیات.
اقلام ثابت اختیاری که بنا به نظر مدیریت و بر حسب ضرورت قابل تغییر و حذف میباشد مانند مخارج برنامههای بازاریابی، حقوق مدیران، مخارج تحقیق.
اقلام ثابت به واحدهای یک محصول تخصیص پیدا میکند و بین تعداد یا میزان تولید سرشکن میشوند یعنی مبلغ تخصیص یافته به هر واحد با توجه به تغییر در سطوح تولیدتغییر میکند. مثلا اگر اجاره سالانه کارخانه : 100000000 و تولید سالانه20000 واحد باشد آنگاه
20000/100000000=تعداد واحد تولیدی/هزینه های اقلام ثابت =سهم اقلام ثابتی که به هر محصول تخصیص داده میشود.
که به رقم 500 ریال میرسیم.
2-هزینههای متغییر: اقلامی که بطور مستقیم و به تناسب تغییر سطوح فعالیت افزایش یا کاهش پیدا میکنند و نسبت تقریبا ثابتی بین این اقلام و مقدار تولید وجود دارد. برای مثال بهای مواد اولیه مصرفی مستقیم یک واحد 500 ریال است که این برای دو واحد کاری 1000 ریال خواهد شد. با افزایش تولید، میزان بهای تمام شده افزایش مییابد. به هزینههای متغییر بهای تمام شده اقلام متغییر مستقیم نیز گفته میشود.
انواع اقلام متغییر به قرار ذیل است:
الف. مواد مستقیم – دستمزد مستقیم – سربار ساخت (ملزومات - مواد غیر مستقیم)
ب. هزینه های توزیع و فروش : (کمیسیون فروش و. )
ج. هزینه های اداری و تشکیلاتی : ملزومات اداری – بخشهایی از بهای آب ، برق ، سوخت
دربرخی از موارد به اقلام متغیر بهای تمام شده اقلام قابل برنامهریزی نیز اطلاق میگردد چرا که مدیران قادر خواهند بود در بعضی از موقعیتها در خصوص برخی از اقلام تصمیم گیری یا آنها را کنترل کنند. نمودار روبرو هزینههای متغییر را برای بخش تولید نشان میدهد . X سطح فعالیت یا میزان تولید بوده و b اقلام متغییر بهای تمام شده برای یک واحد محصول است که شیب نمودار میباشد.
3-هزینههای مختلط: اقلامی هستند که گرایش خاص و یا الگوی یگانهای برای تشریح ندارند و جهت تجزیه وتحلیل تصمیمات مدیران اقلام مختلط را به اجزای ثابت و متغیر تقسیم میکنند. بسیاری از اقلام بهای تمام شده دارای ویژگی اقلام مختلط هستند یعنی بخشی ثابت و بخش دیگری متغیر میباشند مانند: مخارج برق، آب، سوخت، نگهداری، دستمزد غیر مستقیم.
همان طور که ملاحظه میشود در اقلام ثابت y=a بوده در حالی که در اقلام متغییر y=bX و در اقلام مختلط y=a+bX است.
4-هزینه نیمه متغییر: این نوع هزینهها با افزایش سطح فعالیت (تولید) اضافه شده اما ازدیاد آن با یک نسبت ثابت نیست. این گونه اقلام به دو دسته زیر تقسیم میشوند:
اقلامی که بر اثر افزایش سطح فعالیت با نسبت نزولی در هزینه های یک واحد اضافه میشوند . یعنی میزان افزایش بهای تمام شده برای هر واحد اضافی کمتر از افزایشی است که برای یک واحد تولیدی قبلی ایجاد گردیده است.
اقلامی که بر اثر افزایش سطح فعالیت با نسبت صعودی اضافه میگردند . یعنی میزان افزایش بهای تمام شده برای یک واحد اضافی بیشتر از افزایشی است که برای یک واحد تولیدی ما قبل ایجاد گردید.
5-هزینههای نیمهثابت: هزینههایی هستند که با افزایش سطح فعالیت (نه بطور متناسب بلکه با حجم تولید مشخصی) بصورت پلکانی و متناوب اضافه میشوند. همانند افزایش تعداد دانشجویان در یک دانشگاه که مستلزم ایجاد ساختمانها وکلاسها جدید و نیز افزایش هزینه های استهلاک وسایر هزینه های ثابت برای دانشگاه خواهد بود.
در تعیین هزینهها باید دو فرض ذیل را در نظر گرفت:
1- فرض دامنه مربوط (Relevent range assumption) : این فرض میگوید که گرایشهای مشخص شده اقلام بهای تمام شده ، تنها در دامنه معینی از سطح فعالیت قابل قبول هستند. یعنی در سطوح پایین تر و بالاتر از دامنه قابل قبول اقلام بهای تمام شده گرایشهای دیگری خواهند داشت . در این دامنه گرایش اقلام بهای تمام شده را نمیتوان با یک معادله یا فرمول خاصی بیان نمود . معمولا تولید در سطوح خیلی بالا یا خیلی پایین صورت نمیگیرد و تا آنجایی که به تصمیم مدیریت ارتباط دارد، در سطوح میانی یا دامنه مربوط واقع میگردد.
2- فرض زمان (Time assumption) : این فرض میگوید گرایش مشخص شده برای اقلام بهای تمام شده، فقط در یک دوره زمانی معین صحیح است و ممکن است که بسیاری از این گرایشها با گذشت زمان عوض شوند. مثلا تعداد کمی از اقلام ثابت در بلند مدت هم ثابت میمانند و تعدادی تغییر گرایش خواهند داد .
روشهای تعیین قیمت:
تعیین قیمت با راهبردهای مختلفی قابل انجام است که در ذیل به چهار مورد از مهمترین آنها اشاره میشود:
1- دانش و تجربه حرفهای (تجزیه و تحلیل حساب) : گاهی اوقات در روشهای سنتی دانش و تجربه برخی از کارکنان حرفه ای در تشخیص و براورد گرایشهای اقلام بهای تمام شده به اندازه ای ارزشمند است که هیچ جایگزینی را برای آنها نمیتوان یافت .
2- روش حد بالا و حد پایین : این روش نیز برای جدا سازی اجزای ثابت ومتغیر اقلام مختلط بهای تمام شده بکار گرفته میشود که برای تفهیم آن بصورت یک مثال عددی درپایین نشان داده خواهد شد.
3- نمودار نقاط پراکندگی : گاهی اوقات انعکاس مبالغ مربوط به اقلام بهای تمام شده بصورت نمودار، به تشخیص گرایش اقلام کمک میکند.
4- تجزیه و تحلیل رگرسیون: این روش یک تکنیک آماری است که از همه ی نقاط داده ای در دسترس برای برآورد محل تقاطع و شیب یک معادله ی هزینه استفاده میکند.
روش حد بالا و پایین:
در این روش حد بالا و پایین بهای مختلط برای تعیین هزینهها به کار گرفته میشود. تصور کنید فعالیت یک واحد کسب و کار مشابه جدول زیر است:
اگر نمودار پراکندگی اقلام مختلط بهای تمام شده و سطوح فعالیت مثال ذکر شده را ترسیم کنیم مشاهده میشود که نزدیکترین خطی که بین نقاط پراکنده میتوان ترسیم نمود خطی است که محورyها را در عدد140000 ریال قطع میکند که همان اقلام ثابت بهای تمام شده میباشد و نیز شیب خط که همان بهای تمام شده اقلام متغیر یک واحد است عدد 200 بدست خواهدآمد.
نقطه سربهسر معرف سطحی از فعالیت (مقداری از تولید) است که در آن نقطه بهای تمام شده کل (کل هزینه های مصرف شده) مساوی درآمد کل باشد. فرمولهای مورد نیاز جهت محاسبات نقطه سربهسر و تجزیه و تحلیل آن به قرار ذیل است.
TR = TC TR = P . Q
TC = TVC + TFC TVC = AVC . Q
با توجه به روابط فوق میتوان نقطه سر به سر را محاسبه کرد. پس از مشخص شدن نقطه سر به سر، باید به سراغ تعیین قیمت نهایی رفت. تعیین قیمت نهایی خود به راهبردهای متعددی دیگری نیاز دارد که در گزارش بعدی به آن پرداخته خواهد شد. با استفاده از این راهبردها میتوان قیمتگذاری صحیح روی محصول را انجام داد.
در قیمتگذاری معمولا یک حاشیه ایمنی تعریف میشود که معیاری از تفاوت بین فروش واقعی و فروش در نقطه سربه سر را بصورت درصدی از فروش نشان میدهد.
فروش واقعی / فروش در نقطه سر به سر- فروش واقعی=MS=نسبت حاشیه ایمنی
هر چه نسبت حاشیه ایمنی بالاتر باشد احتمال خطر از نظر تحمل زیان کمتر است . بنابراین میتوان گفت نسبت حاشیه ایمنی یکی از مهمترین معیارها برای تصمیم گیری مدیران در انتخاب راه حلهای مناسب برای مقابله با جلوگیری از زیانهای احتمالی در دوره های آتی محسوب میشود.
در اغلب واحدهای تولیدی، بیش از یک محصول تولید میگردد، در چنین مواردی، اگر بتوان اقلام ثابت بهای تمام شده مربوط به هر یک از محصولات را مشخص کرد، به آسانی میتوان نقطه سر به سر را برای هر یک از محصولات بطور جداگانه محاسبه نمود. اما در بسیاری از موارد، تفکیک اقلام ثابت بهای تمام شده و تخصیص قسمتی از آن به هر بک از محصولات متنوع ، میسر نیست بنا براین، روشهای ساده محاسبه نقطه سر به سر در این گونه موارد قابل محاسبه نخواهد بود. در چنین مواردی ، باید از روش نقطه سر به سر برای چند محصول استفاده کرد.
1) روش حاشیه فروش : نداشتن یک رقم یکسان حاشیه فروش، مشکل عمده محاسبه نقطه سر به سراست . برای رفع این مشکل میتوان یک رقم حاشیه فروش را با محاسبه میانگین موزون ارقام حاشیه فروش محصولات مختلف (WACM ) بدست آورد. اوزان بکار برده شده در محاسبه این میانگین درصد فروش هر یک از محصولات به کل فروش است ، یعنی همان حاشیه فروش.
با استفاده از حاشیه فروش محاسبه شده بالا، میتوان نقطه سر به سر را برای همه محصولات به شرح زیر محاسبه کرد:
2 ) روش نسبت حاشیه فروش : اگر محصولاتی که شرکت میفروشد اساسا متفاوت باشد تحلیل C-V-P باید با استفاده از نسبت حاشیه فروش (CMR) انجام شود. نسبت حاشیه فروش با استفاده از تقسیم حاشیه فروش بر میزان فروش واقعی بدست میآید.
نسبت حاشیه فروش برای تجزیه و تحلیل تاثیر تغییر در فروش شرکت بر سود نیز میتواند استفاده شود. برای محاسبه تغییرات آتی سود با تغییرات مرود انتظار فروش میتوان به روش زیر عمل نمود :
افزایش سود مورد انتظار = فروش واقعی جاری * درصد افزایش فروش مورد انتظار * نسبت حاشیه فروش
سود ناخالص چیست؟
سود ناخالص (Gross Profit) به سودی که یک شرکت، پس از کسر هزینههای همراه با تولید یا فروش محصولاتش، یا هزینههایی که بهمنظور انجام سرویسها پرداخت کرده، شناسایی میکند، اطلاق میگردد.
سود ناخالص در صورت درآمد شرکتها دیده شده و میتوان آن را از طریق کاستن هزینهٔ بهای تمامشده کالاهای فروختهشده (The cost of goods sold – COGS) از درآمدها (فروش انجامشده) محاسبه کرد.
این موارد میتوانند در صورت درآمدی شرکت (Income Statement) دیده شوند. سود ناخالص همچنین میتواند تحت عنوان سود فروش (Sales profit) و یا درآمد ناخالص (Gross Income) نامبرده شود.
درک مفهوم سود ناخالص
سود ناخالص، میزان کاراییِ یک شرکت در استفاده از نیروی کار و مواد اولیه در تولید محصولات و یا ارائهٔ خدمات را ارزیابی میکند. این اندازهگیری معمولاً هزینههای متغیر را نیز دربرمیگیرد. این هزینهها، هزینههایی هستند که مقدار آنها بسته به میزان خروجیای که شامل موارد زیر میباشند، متغیر میباشد:
- مواد اولیه. (Materials)
- نیروی کار مستقیم، با در نظر گرفتن آن بهصورت ساعتی و یا وابسته به سطوح خروجیها.
- مبالغ کمیسیون پرداختشده به کارکنان بخش فروش. (Commissions of sales staff)
- هزینههای کارتهای اعتباری در خرید مشتریان. (Credit card fees on customer purchases)
- ابزارآلات، که شامل هزینه استهلاک (Usage – based depreciation) نیز میباشند.
- ابزارهایی که در محل تولید (Production Site) از آنها استفادهشده است.
- حملونقل کالاها. (Shipping)
فرمول محاسبه سود ناخالص به شرح زیر میباشد:
هزینهٔ بهای تمامشدهٔ کالای فروخته شده – درآمد = سود ناخالص
Gross Profit = Revenue – Cost of goods sold
همان طور که بهطور کلی گفته شد، سود ناخالص شامل هزینههای ثابت (Fixed costs – هزینههایی که باید فارغ از مقادیر خروجی شرکت پرداخت شوند) نمیباشند. هزینههای ثابت شامل هزینهٔ اجاره (rent)، هزینههای تبلیغات (Advertising)، هزینههای بیمه (Insurance)، دستمزد کارکنانی که بهصورت مستقیم در مسیر تولیدی درگیر نمیباشند و تدارکات مورد نیاز اداری (Office supplies) میباشد.
هر چند، باید در نظر گرفته شود که بخشی از این هزینههای ثابت، به هر واحد تولیدشده تحت عنوان هزینههای جذبشده (Absorption Costing)، اختصاص داده میشوند. که لحاظ کردن این هزینهها بهمنظور گزارشگری خارجی (External reporting) بهنحوی که طبق استانداردهای پذیرفتهشده حسابداری باشد (Generally Accepted Accounting Principles – GAAP)، مورد نیاز است.
برای مثال، اگر یک شرکت 10 هزار واحد از محصولی را در یک دورهٔ زمانی مشخص تولید کند، و مبلغ 30 هزار دلار را برای اجارهٔ ساختمان پرداخت نماید، هزینهٔ 3 دلاری در قیمت هر کالا تحت عنوان هزینهٔ جذبشده لحاظ میشود.
سود ناخالص (Gross Profit) نباید با سود عملیاتی (Operating profit) اشتباه گرفته شود، سودی که به آن مقادیر درآمد پیش از نرخهای بهره و اِعمال مالیات (earnings before interest and tax – EBIT) نیز اطلاق میگردد.
این سود، برابر با سود شرکت پیش از پرداخت بهرهها و مالیاتهای تصویبشده میباشد. سود عملیاتی از طریق کسر هزینههای عملیاتی (Operating expenses) از سود ناخالص بهدست میآید.
نکات کلیدی:
- سود ناخالص که به آن درآمد ناخالص (Gross Income) نیز اطلاق میگردد، از طریق کسر هزینهٔ بهای تمامشده کالاهای فروختهشده از درآمد حاصل شده، محاسبه میشود.
- سود ناخالص تنها شامل هزینههای متغیر میباشد و شامل هزینههای ثابت نمیباشد.
- سود ناخالص، مقدار کارآمدی یک شرکت در استفاده از نیروی کار و همچنین مواد اولیه در تولید کالاها و یا ارائهٔ سرویسها ارزیابی میکند.
سود ناخالص در مقابل حاشیهٔ سود ناخالص
سود ناخالص میتواند بهمنظور محاسبه کردن معیاری تحت عنوان حاشیهٔ سود ناخالص (Gross Profit Margin) مورد استفاده قرار گیرد. این معیار بهمنظور بررسی کارآمدی تولیدی (Production efficiency) یک شرکت در طی زمان، مفید میباشد.
مقایسهٔ ساده سود ناخالصی که سالبهسال و یا با بازهٔ زمانی 3 ماهه تولیدشده است میتواند گمراهکننده باشد، زیرا سود ناخالص میتواند در صورت کاهش حاشیهٔ ناخالص (Gross margins)، افزایش پیدا کند. این اتفاق میتواند موضوعی نگرانکننده برای شرکت باشد و آن را در وضعیتی بحرانی قرار دهد.
باوجود اینکه این عبارات شبیه به یکدیگر هستند (و در برخی از مواقع بهجای یکدیگر استفاده میشوند) حاشیهٔ ناخالص با حاشیه سود ناخالص یکسان نیست. سود ناخالص با واحد پول رسمی یک کشور بیان میشود، در حالی که حاشیهٔ سود ناخالص با درصد بیان میگردد. فرمول محاسبهٔ حاشیهٔ سود ناخالص به شرح زیر است:
درآمد / (هزینه بهای تمام شده کالای فروخته شده – درآمد) = حاشیه ناخالص
Gross Margin= (Revenue−Cost of Goods Sold) / Revenue
مثالهایی از نحوهٔ استفاده از سود ناخالص
در ادامه مثالی از نحوهٔ محاسبهٔ سود ناخالص و حاشیهٔ سود ناخالص، با استفاده از صورت درآمد (Income State) شرکت فورد (Ford Motor Co.) در سال 2018 مشاهده میکنید:
صورت درآمد شرکت فورد در سال 2018 (تمامی مبالغ به میلیون دلار است)، منبع: Investopedia
بهمنظور محاسبه کردن سود ناخالص، ما ابتدا هزینهٔ بهای کالاهای فروخته شده را اضافه میکنیم، که جمع ارقام را به 126584 میلیون دلار میرساند. ما در این حالت، فروش (Selling) هزینههای مدیریت (Administrative expenses) و دیگر هزینهها را در نظر نمیگیریم. زیرا این هزینهها بهطور معمول جزو هزینههای ثابت (Fixed costs) دستهبندی میشوند. در ادامه هزینهٔ کالاهای فروختهشده را از درآمد بهدست آمده کم میکنیم تا بتوانیم به سود ناخالص بهدست آمده برسیم:
25,216$ = 126,584$ – 151,800$
برای بهدست آوردن حاشیهٔ سود ناخالص، مبلغ سود ناخالص بهدست آمده در مرحلهٔ قبل را بر مقادیر کل درآمد (total revenues) تقسیم میکنیم تا مقدار حاشیهٔ سود ناخالص را محاسبه کنیم.
16.61% = 151,800$ / 25,216$
این درصد با حاشیهٔ سود ناخالص ثبتشده در صنعت خودروسازی که در حدود 14٪ است، مقایسهشده و نشان میدهد که شرکت فورد با بهینگی بیشتری نسبت به همتایان خود، بهفعالیت میپردازد.
محدودیتهای استفاده از سود ناخالص
صورت درآمد استانداردشده (Standardized income statement) که توسط سرویسهای اطلاعات مالی (Financial Data Services) تهیه میشود، ممکن است مقادیر سود ناخالص را با تفاوتهایی نشان دهند.
رکود بزرگ چیست؟
این صورتهای گزارششده میتوانند سود ناخالص را بهعنوان یک آیتم جداشده در خطی جدا نمایش دهند، اما این نوع از صورتها، تنها برای شرکتهای عمومی قابلدسترسی میباشند.
سرمایهگذارانی که درآمدهای یک شرکت خصوصی را بررسی میکنند باید خود را با هزینهها (Cost) و موارد هزینهای (Expense items) که در یک ترازنامه غیراستاندارد (non – Standardized Balance Sheet) ذکر میشوند تطبیق دهند و آنها را در محاسبات مقادیر سود ناخالص در نظر نگیرند
سوالات و نظرات خود را در قسمت دیدگاهها با دیجی کوینر به اشتراک بگذارید.
تیم تحریریه دیجی کوینر
این مقاله به کوشش هیئت تحریریه دیجی کوینر تولید شده است. تک تک ما امیدواریم که با تلاش خود، تاثیری هر چند کوچک در آگاه سازی فعالان حوزه رمز ارزها و بازارهای مالی داشته باشیم.
سود عمده فروشی چیست و چه محصولاتی بهترین انتخاب هستند؟
صاحبان مشاغل برای نظارت بر سلامت مالی شرکت و ادامه حیات هر محصول خاص، باید نقاط مختلف قیمت و سود را ردیابی کنند. اگر حاشیه سود به میزان قابل توجهی کاهش یابد ممکن است دیگر فروش محصول کار عاقلانهای نباشد. عمده فروشان محصولات را با قیمت خرید همکاری و عمده خریداری میکنند و آنها را با یک حاشیه سود به فروشندگان خرده فروشی می فروشند. این دو عدد برای تعیین میانگین سود عمده فروشی برای توزیع کنندگان عمده استفاده میشوند. در این مقاله میخواهیم در مورد نحوه محاسبه سود عمده فروشی و نکاتی برای انتخاب محصولاتی پرسود برای فروش عمده را مورد بررسی قرار دهیم.
سود عمده فروشی
برای درک سود عمده فروشی و محاسبه آن باید به خاطر داشته باشید که صنایع مختلف عموماً متفاوت هستند و حاشیه های سود موجود در همان صنعت ممکن است برای محصولات مختلف متفاوت باشد. برای درک بهتر حاشیه سود بخش زیر حتما مطالعه بفرمائید.
مفهوم حاشیه سود
یک عمده فروش باید هم حاشیه سود هر محصول و هم حاشیه سود متوسط برای تمام محصولات شرکت را در نظر بگیرد. حاشیه سود محصولات به عنوان حاشیه سود ناخالص محاسبه میشود و در هزینههای عملیاتی در آن مؤثر نیست. بنابراین حاشیهها باید به اندازه کافی سالم باشند تا پس از اتمام و صرف هزینهها، سود خالص ایجاد کنند.
پس بهطور کلی حاشیه سود برابر است با نسبت سود به فروش شرکت. سود خالص و سود عملیاتی دو نوعِ حاشیه سود به کار رفته در تجزیه و تحلیل سود شرکت هستند. به این ترتیب که حاشیه سود خالص برابراست با سود خالص تقسیم بر فروش و حاشیه سود عملیاتی برابر است با سود عملیاتی تقسیم بر فروش!
با ذکر مثالی این قضیه را خدمت شما توضیح میدهیم. فرض کنید، قیمت یک فنجان قهوه (ماگ) برای عمده فروش ۱ دلار آب خورده است. حال عمده فروش آن محصول را به قیمت ۵ دلار به خرده فروش میفروشد. حاشیه سود عمده فروشی برای این محصول برابر با ۸۰ درصد میباشد. این عدد با یک فرمول خیلی ساده به دست میآید که به شرح زیر میباشد.
Gross profit = ($5 – $1) ÷ $۵ × ۱۰۰ = ۸۰%
در این فرمول ابتدا قیمت فروش از قیمت خرید منها کرده و آن را به کل قیمت فروش (یا میانگین قیمت فروش) تقسیم میکنیم. در فرمول بالا قیمت کل فروش همان 5 دلار میباشد که از فروش یک عدد فنجان به دست آمده است. در نهایت عدد به دست آمده را در ۱۰۰ ضرب میکنیم.
حاشیه سود میانگین برای فرمول محاسبه حاشیه فروش هر محصول
غالباً، عمده فروشان نیاز به یافتن حاشیه سود متوسط برای کل محصولات یک شرکت دارند. وقتی عمدهفروش محصولات را به خرده فروشان در مقیاس کشویی (براساس کمیت) میفروشد، یک رقم متوسط برای هر محصول وجود دارد.
فرض کنید محصول فروخته توسط عمده فروش، لیوان ماگ است. اگر این عمده فروش ۱,۰۰۰ ماگ را به قیمت ۵ دلار به یک خرده فروش فروخته باشد و ۱۰,۰۰۰ ماگ را به قیمت ۳.۵ دلار به یک خرده فروش دیگر فروخته باشد، میانگین سود برای این محصول ۳.۶ درصد میباشد. نحوه محاسبه سود میانگین محصول از طریق فرمول زیر محاسبه میشود:
per mug: [($5 x 1000) + ($3.50 × ۱۰,۰۰۰)] ÷ ۱۱,۰۰۰ = $۳.۶۳
حال با فرمول حاشیه سود، حاشیه سود میانگین برای این عمده فروش برابر با ۷۲.۵ درصد میباشد.
Gross profit = ($3.63 -$1) / $3.63 x 100 = 72.5 percent
حاشیه سود ناخالص برای همه محصولات
توزیع کننده ممکن است فقط یک محصول نداشته باشد. این شرکت ممکن است فنجانهای قهوه، کتری، قهوه ساز و لوازم جانبی مختلفی داشته باشد که همگی با قیمتهای مختلف خریداری شده و با قیمتهای مختلف فروخته میشوند. برای اینکه ببینید آیا حاشیه سود ناخالص کلی سالم است، شرکت هزینه تمام محصولات فروختهشده را میگیرد و آن را از تمام درآمدها کم میکند.
فرض کنید این شرکت ۱۵،۰۰۰ دلار برای کلیه کالاهایی که بصورت عمده به خرده فروشان می پردازد پرداخت کرده است. اگر ۲۵۰۰۰ دلار درآمد از خرده فروشان دریافت کرده باشد، سود ناخالص این شرکت ۴۰ درصد است.
Gross profit = ($25,000 – $15,000) ÷ $۲۵,۰۰۰ × ۱۰۰ = ۴۰ percent
البته دقت داشته باشید که این حاشیه سود، فقط حاشیه سود ناخالص بوده که باید سایر هزینههای عملیاتی نظیرِ انبارداری، حمل و نقل و … از این سود کاسته شود. تا سودِ عملیاتی و خالص به دست آید.
عمده فروشان و تولید کنندگان، معمولا درصد حاشیه سود عمده فروشی را ۱۵ تا ۲۰ درصد در نظر میگیرند. البته همانطور که در ابتدا گفته شد، این درصد برای صنایع مختلف که شرایط یکسانی ندارند، متفاوت است. برای مثال برخی از صنایع مانند تلفن همراه یا صنایع داروسازی از حاشیه سود بالایی برخوردار هستند که بعضی اوقات حتی بالای ۱۰۰ درصد سود عمده فروشی آنها میباشد.
نکاتی برای انتخاب محصولات پرسود
اگر به عنوان یک عمده فروش یا حتی فردی که تمایل دارد با استفاده از عمدهفروشی محصولی را در بازار به فروش برساند؛ این مقاله را میخوانید، در این بخش قصد داریم نکاتی را خدمت شما معرفی کنیم که بیربط به سود عمده فروشی نیست. چرا که انتخاب درست محصول قدم اول در ایجاد حاشیه سود مناسب برای عرضهی عمدهی محصولات است.
به همین منظور در زیر مطالبی را عرض میکنیم تا خودتان بتوانید محصولات پر سود را تشخیص دهید.
در وحلهی اول باید به دنبال محصولات یونیک و بسیار خاص باشید. برای به دست آوردن بیشترین سود عمده فروشی باید محصولاتی را روانه بازار کنید که از نظر عینی بینظیر و چشمنواز هستند. آنها فرمول محاسبه حاشیه فروش باید محصولاتی باشند که هر کس نمیتواند آنها را در هر فروشگاهی خریداری کند.
دومین نکته این است که شما به عنوان عمده فروش، باید محصولاتی را عرضه کنید که قیمت آنها مشخص نیست! منظور از مشخص نبودن قیمت این است که، قیمت گذاری آنها تنها و تنها به خود شما بستگی داشته باشد.
سومین نکته برای انتخاب محصولات پرسود در عمده فروشی، دوباره مربوط به قیمت میباشد و آن این است که نباید این محصولات زیاد گران باشند. مشتریان برای محصولاتی که قیمت آن بین ۵ تا ۱۵ هزار تومان باشد معمولا پرسوجویی نخواهند داشت و بدون دردسر آن را خواهند خرید. بیخبر از آن که بدانند این محصول برای شما هزار تومان حتی کمتر تمام شده باشد.
وزن محصول کلید چهارم در انتخاب درست محصول برای عمدهفروشی است. اکثر مردم اجناسی که وزن آنها سبکتر باشد راحتتر میخرند و شاید دلیل آن حمل و نقل آسان آن باشد.
دوام تکهی پنجم این پازل انتخاب محصول مناسب میباشد. محصولات فرمول محاسبه حاشیه فروش سودآور کالاهایی با دوام هستند. چرا که آنها هنگام حمل و نقل شکسته نمیشوند و در شرایط خوبی به خریدار میرسند. دوام محصول نیز برای خریدار اهمیت دارد. همه میخواهند برای پول خود بهترین ارزش را کسب کنند.
فصلی بودن محصول نیز در انتخاب جنس درست و سودآور برای عمده فروشی میتواند حائز اهمیت باشد. همیشه محصولاتی که برای تزئینات یلدا، سفره عید نوروز، تولد و جشنهای دیگر به فروش میرسند، بسیار سودآور هستند.
با این تفاسیر حال شاید بتوانید راحتتر در فرمول محاسبه حاشیه فروش انتخاب محصول برای عمده فروشی تصمیمگیری کنید. اخیرا در ایران محصولاتی تحت عنوانِ ایموجی فنری عرضه و روانه بازار شد که در مدت کم فروش بسیار بالایی داشت. این محصولات از هر حیث شامل تمام نکات بالا بود و همین میتوانست یک محصول هوشمندانه برای عرضه عمده در بازار باشد. عمده فروشی لباس و عمده فروشی ابزارآلات نیز میتواند انتخاب خوبی برای شروع این کار باشد.
به نظر شما چه فاکتورهای دیگری در انتخاب محصولی که برای عمده فروشی انتخاب میکنیم، حائز اهمیت است؟
دیدگاه شما