الگوهای معکوس خرس


بهتر است نگه داشتن تسمه در سطح پشتیبانی و مقاومت ظاهر شود

چند نکته کلیدی در مورد کندل استیک ها

آیا معامله گران معتقدند که الگوهای شمعي کاربردی هستند؟

اکثر معامله گران معتقدند که الگوهای شمعی کار می کنند ، فقط با نگاهی به هر یک از بازارهاي معاملاتی مانند فارکس خواهيم ديد كه صدها استراتژی معاملاتی وجود دارد که همه آنها الگوهای معکوس خرس بر اساس استفاده از الگوهای شمعی برای معامله در بازار وجود دارد. با استفاده از الگوهای شمعی در بسیاری از استراتژی ها ، بدیهی است که بسیاری از معامله گران معتقدند که آنها به نوعی حاشيه امني را براي ماندن در بازار انتخاب نموده‌اند.
اما آيا كندل استيك‌ها به تنهايي كافي هستند؟!
به مثال‌هاي پايين توجه كنيد:

آیا معامله گران معتقدند که الگوهای شمعي کاربردی هستند؟

اکثر معامله گران معتقدند که الگوهای شمعی کار می کنند ، فقط با نگاهی به هر یک از بازارهاي معاملاتی مانند فارکس خواهيم ديد كه صدها استراتژی معاملاتی وجود دارد که همه آنها بر اساس استفاده از الگوهای شمعی برای معامله در بازار وجود دارد. با استفاده از الگوهای شمعی در بسیاری از استراتژی ها ، بدیهی است که بسیاری از معامله گران معتقدند که آنها به نوعی حاشيه امني را براي ماندن در بازار انتخاب نموده‌اند.
اما آيا كندل استيك‌ها به تنهايي كافي هستند؟!
به مثال‌هاي پايين توجه كنيد:

معامله گران می خواستند پین بار صعودی (چكش) را مشاهده کنند و بگویند افزایش قیمت پس از شكل گيري پین بار اتفاق افتاده است ، آنها معتقدند که الگوي شمعي چكش همان چیزی است که باعث بالا رفتن قيمت شده است زیرا به آنها اين‌گونه گفته شده است.

يا زمانيكه معامله گران پین بار نزولي (ستاره دنباله‌دار) را می بینند می گویند که این ميله شمعي کار کرده است زیرا باعث معکوس شدن بازار شده است و این همان کاری است که میله های پین بار انجام می دهند.

پس الگوها بايد عمل كنند.
حال هنگامی که معامله‌گران پین بار نزولی را مشاهده مي‌كنند، انتظار دارند که بازار معکوس شود ، این همان چیزی است که به آنها گفته شده است كه در صورت ظاهر شدن در بازار ، میله های پین بار انجام می دهند و نسبت به آن عمل مي‌كنند.

بعد از اينكه نسبت به الگوي ظاهر شده هدفي مشخص مي‌كنند و خود را براي ريزش بازار آماده مي‌نمايند با اتفاقي خلاف تصورات و آموخته‌هاي موجود در كتاب‌ها و سايت‌ها روبرو هنگامی که پین به نتیجه نرسید ، معامله‌گران دچار شك و ترديد در مورد دانسته‌ها و نحوه عملكرد خود مي‌شوند و حتي گاهي به الگوها شك مي‌كنند و آن را مقصر می دانند. آنها فکر خواهند کرد که تقصیر آنها نیست و دلیل این کار نکردن را به عدم کارآیی الگو نسبت مي‌دهند.
.معامله‌گر نمی‌دانند پین‌بار باعث معکوس شدن بازار نمی شود و اين رفتار معامله‌گران است كه باعث شكل‌گيري الگوها ميشود و حتي دليل ظاهر شدن اين الگوها با هم يكسان نخواهد بود.
براي شرح اتفاقي كه در بالا رخ داده :

ما این را می‌دانیم كه برخي از معامله گران كه در جهت خريد بودند سود معاملاتی را که قبلاً مشخص کرده بودند ، برميدارند يا قسمتي از آن را خارج مي‌كنند ، كه اين امر باعث ايجاد يكسري سفارشات فروش و خلاف جهت روند بصورت موقت ميشود و دليل شكل‌گيري پين بار در بالا ميباشد، براي همین قیمت همچنان بعد الگوهای معکوس خرس از ظاهر شدن پین‌بار نزولی به حركت به سمت بالا ادامه ميدهد.
معامله‌گران این موضوع را نمی دانند زیرا از اطلاعاتی که در مورد الگوهای شمعي و میله های پین‌بار دریافت کرده‌اند فرض می کند که هر الگو به یک شکل تشکیل و فقط با یک عمل ایجاد می شود ، مانند عمل فروش در مورد میله های پین‌بار نزولي.
این دلیل اصلی است که معامله گران الگوهای شمعی درمعاملات از موفقیت کمی برخوردار هستند ، اطلاعاتی که در مورد الگوها خوانده اند و چرايي تشكيل آنها همیشه درست تصور می شود ، بنابراین وقتی یک الگو نسبت به آنچه در نظر گرفته شده است ناموفق باشد ، معامله گران خود را مقصر بدانند درحالی که اصلاً تقصیر آنها نیست ، این به دلیل اطلاعاتی است که آنها در مورد علت شکل گیری این الگو در بازار خوانده‌اند.
موقعیت 50 درصدی
مطالعات زیادی در مورد سودآوری الگوهای شمعی انجام شده است ، به نظر می رسد که به طور کلی تحليلگران معتقدند احتمال موفقیت یک الگوی شمعی در حدود 50٪ باشد. این بدان معناست که اگر ما از 5000 میله پین‌بار که در بازار ظاهر شده اند نمونه بگیریم ، 2500 عدد از آنها با سودآوری کار می کنند و 2500 عدد ديگر باعث از دست رفتن پول ما خواهد شد.
« بخشي از مطالعه در مورد الگوهاي بازگشتي ميله‌اي شمعي در نماد S&P500 »
برای درک کارآیی و سودآوری این سیگنالها ، به دو معیار عملکرد توجه شده:
تعداد معاملات: تعداد دفعاتی است که در طول دوره مطالعه اتفاق افتاده است.
ميزان بازدهي: نشانگر تعداد دفعاتی است که این سیگنال خاص سودآور بوده است.
تست های بازگشتی در 15 سال گذشته بر روی نمادهای S&P500 انجام شده است.
اکنون نمی خواهيم درباره این موضوع بحث كنيم كه 50% الگوهای شمعی با موفقیت عمل می‌كنند یا نه ، اما اگر الگوها دارای احتمال موفقيت 50/50 باشند. پس شايد بتوان گفت ميتوان راهي پيدا كرد كه احتمال بازدهي ما را بالا ببرد راهی برای تعریف اینکه کدام الگوها با سودآوری کار می کنند و کدام باعث از دست رفتن پول ما می‌شوند.
خیلی اوقات ، معامله گرانی را می بینيم که نمی توانند معنای نمودار قیمت را درک کنند.

آنها انواع مختلف شمع‌ها و الگوهای شمعي را به تنهايي نگاه می كنند بدون آنكه از معنا و مفهوم آن اطلاعي داشته باشند. و فقط با ظاهرشدن اين الگوها وارد عمل مي‌شوند، این نوع معامله گران ، الگوهايی را شناسایی می کنند که در واقع هیچ کدام وجود ندارند و عاقبت زيان سنگيني را متحمل می شوند.
« غالبا آنها به معامله گرانی تبدیل می شوند که دیگر به الگوها اعتقادی ندارند. »

بسیاری از معامله گران در حال حاضر سعی می کنند با دیدن اینکه آیا الگوی شمعی با سایر سطوح فنی (مانند حمايت‌ ، مقاومت ، خطوط روند يا كانال ، سطوح فيبوناچي و …) دارای تلاقی است ، این کار را انجام دهند. اگر یک الگوی شمعی دارای یک خط حمایت یا مقاومت در طی مسیرش باشد ، ظاهراً این الگو احتمال موفقیت بیشتری نسبت به الگویی که یک خط حمایت یا مقاومت درمسیر آن نیست، دارد.
این یک روش موثر اما ناقص است زیرا هیچ بررسی در مورد اینکه چرا الگوی شمعی در بازار شکل گرفته است ، انجام نمی شود ، چرا كه درک اینکه چرا اتفاق می افتد بسیار مهمتر از فقط دیدن آن است.
این به ما می گوید الگوهاي شمعي که در سطوح فنی ظاهر مي‌شوند احتمال موفقيت بيشتري نسبت به استفاده تنها از اين الگوها دارد ،اما باز هم كافي نيست. اگر این طور بود ، مردم می‌توانستند با استفاده از آن پول زیادی بدست آورند ، که ظاهرا اینگونه نیست.
فقط به تجزیه و تحلیل کمی نیاز هست تا ببینید که تعداد زیادی الگوهای شمعي وجود دارد که در صورت عدم موفقیت با سطوح فنی یا دارای خصوصیات مختلف مانند یک سايه طولاني ، ناموفق هستند. این تنها می‌تواند به این معنا باشد، تعاریف و دستورالعمل های ارائه شده براي الگوهای شمعی نادرست هستند.
اینگونه نیست که الگوی شمعی کار نمی کند ، بلکه این تعریف که الگو قرار است كاري انجام دهد مانند اينكه ادامه دهنده يا بازگرداننده مسير حركت قيمت باشد، اشتباه است.
بنابراین ما سعی خواهيم کرد تا به شما نشان دهيم که با کاربرد مناسب آنها کار می کنند و می‌توانید الگویی را در متدولوژی خود بگنجانید.


چرا الگو؟

ذهن انسان در تشخیص الگو عالی است و بطور ذاتي براي درك سريع تر و بهتر بدنبال ساخت و دريافت الگو ميباشد. هدف از ساخت الگوها در جهت شناخت بهتر براي بهره‌وري بيشتر است.
از خصوصيات الگو سازي: آسان سازي راه رسيدن به موفقيت ، بالا بردن سرعت آموزش ، انتخابي و بصورت آگاهانه انجام مي‌پذيرد.
به همين دليل است كه براي موفقيت بيشتر و سريع‌تر به دنبال ساخت الگو در بازارهاي مالي هستيم. هر فرد بنا به شخصيت و روحيات خود در جهت موفقيت در بازار الگويي خاص را دنبال مي‌كند.
معامله گران غالبا به اشتباه معتقدند که این الگوها هستند که بازارها را هدایت می کنند. اولین نکته مهمی که باید بدانید این است که شما نمی توانید الگوهای شمعی را مبنای عملکرد و رفتار بازار قرار دهید ، چیزی که 99% از کل وب سایت های تجاری به شما آموزش می دهند. این فقط یک اشتباه است!

وقتی یک معامله گر می داند چگونه “میله‌های شمعی را بخواند” ، او قادر خواهد بود درک کند که چه الگویی به او (در مورد پویایی بازار ، رفتار معامله گران و اینکه آیا خریداران یا فروشندگان کنترل دارند و …… ) در راه رسیدن به کسب سود کمک خواهد کرد.
معامله‌گری که می تواند مسیر قیمت را دنبال کند و کسی که می داند چگونه تفکر اندیشه سایر فعالان مالی را تفسیر کند ، می تواند از این دانش استفاده کند و با خواندن نمودارهای خود مانند یک حرفه ای ، از عملکرد قیمت به نفع خود استفاده کند.

حقایق الگوهای شمعی – درک کلیه ساختار شمع ها

ده ها الگوی شمعی در بازار وجود دارد ، اما ما شما را از تلاش برای یادگیری همه آنها منصرف می کنیم زیرا این شما را به یک معامله گر بهتر تبدیل نمی کند. درعوض ، بیاموزید که قیمت را بخوانید و اینکه چگونه حرکت قیمت درمورد آنچه در بازار اتفاق می افتد ، به شما می گوید. روشی که باید برای کلیه الگوهای شمعی و عملکرد قیمت اعمال شود. وقتی فهمیدید که این موضوع مربوط به شناسایی دقیق الگوها نیست ، بلکه درباره دانستن نحوه خواندن حرکات قیمت است ، می توانید نمودارها را به روشی کاملا جدید تحلیل کنید.
سه جزء اصلی از هر الگوی شمعی وجود دارد:

1. اندازه

آیا شمع ها بزرگتر یا کوچکتر می شوند؟ هنگام تجزیه و تحلیل عملکرد قیمت ، همیشه اندازه جدیدترین کندل ها را مقایسه کنید تا تصوری از آنچه در حال انجام است و چه چیزی حرکت را انجام می دهد ، بدست آورید.

2. فتیله ها (سایه ها)


فتیله می تواند انواع مختلفی از اطلاعات را ارائه دهد: یک فتیله می تواند پس زده شدن قیمت در یک سطح را مانند الگوی پین‌بار نشان دهد ، اما همچنین می تواند در بازارهایی مانند الگوی دوجی، بی جهتی را نشان دهد وقتی که سایه‌ها به هر دو طرف بدنه می چسبد و یا یک شمع بزرگ بدون سایه اغلب نشانگر قدرت و اطمینان بیشتر است.


3. بسته شدن

همانطور که قبلاً ذکر شد ، شمعی که در نزدیکی بالا یا پایین بسته می شود و در نتیجه فتیله ندارد ، قدرت بیشتری نشان می دهد. تجزیه و تحلیل نزدیک شمع در ترکیب با اندازه می تواند بینش قابل توجهی در مورد قدرت فعلی و تعادل بین گاوها و خرس ها ارائه دهد. هنگامی که قیمت در سطح حمایت و مقاومت مهم معامله می شود ، بسته شدن آن نیز بسیار مهم است و اغلب می تواند احتمال نگه داشتن یا شکستن سطح را نشان دهد. برای درک بهتر هر کندل را به سه قسمت تقسیم کنید:
1. یک سوم بالایی نشاگر صعودی بودن و قدرت خریداران

2. یک سوم میانی نشانگر خنثی بودن و تعادل بین خریداران و فروشندگان
3. یک سوم پایینی نشانگر نزولی بودن و قدرت فروشندگان

شما می توانید این سه مفهوم را در مورد سایر الگوهای شمعی موجود بکار ببرید و خیلی سریع خواهید فهمید که تنها چیزی که باید درباره الگوهای شمعی بدانید ، این سه جنبه است.
دو مؤلفه دیگر در معاملات
علاوه بر درک آنچه که یک الگوی شمعی منفرد به شما می گوید ، دو مفهوم اضافی وجود دارد که به شما کمک می کنند تا سیگنال های با احتمال زیاد را شناسایی کنید و از سیگنال هایی که بیشتر اوقات شکست می‌خورند ، جلوگیری کنید.

1. مقایسه شمع‌ها

این اغلب یک جنبه بسیار نادیده گرفته شده از معاملات است زیرا بیشتر معامله گران فقط به دنبال الگوها هستند و روی شمع‌های فردی تمرکز می کنند. با این حال ، اگر می خواهید با موفقیت معامله کنید ، باید اقدام اخیر قیمت را در رابطه با آنچه قبلاً اتفاق افتاده است بسنجید. یک پین‌بار کوچک پس از یک روند با شمع های بزرگ نسبت به یک پین‌بار بزرگ پس از یک روند با شمع های کوچک اهمیت کمتری دارد.
شمع انگلفینگی که به سختی میله قبلی خود را پوشانده ، قدرت پیش بینی کمتری نسبت به شمعی دارد که میله قبلی خود را به راحتی می‌پوشاند.
همیشه نمودار خود را به عنوان یک کل نگاه کنید ، تا همه چیز را در چشم انداز درست قرار دهید.

2. موقعيت مكاني

مفهوم موقعیت مکانی بدان معنی است که شما فقط در مورد سیگنال‏های با احتمال زیاد ، مربوط به سطح اقدام به معامله را انجام می دهيد. به جای پرش بر روی هر سیگنال که می بینید ، می توانید با معامله فقط در مناطق حمايتي و مقاومتي یا سطح عرضه و تقاضا ، شانس خود را به میزان قابل توجهی افزایش دهید. اگرچه باید صبورتر باشید ، اما معاملات شما نیز سود قابل توجهی خواهد داشت.

و این تنها چیزی است که شما باید هنگام درک الگوهای شمعي و معاملات بدانید. آن را پیچیده تر از آنچه هست انجام ندهید و روی آنچه که واقعاً مهم است تمرکز کنید.

فراموش نکنید:
شمع‌ها فقط راهی برای تجسم اطلاعات قیمت است. این یک مظهر رفتار معامله‌گران در بازارها است. شمع‌ها معمولا برای معامله نسبت به خودشان معنی ندارند ، اما با تلفیق رفتار قيمت با سایر مفاهیم معاملاتي ، می توانید یک استراتژي قوی ایجاد کنید.الگوهای معکوس خرس

انواع بازارهای مالی در تحلیل تکنیکال (گاوها و خرس ها) | بیدارز

انواع بازارهای مالی در تحلیل تکنیکال (گاوها و خرس ها) | بیدارز

متخصصان حوزه مالی اغلب بر اساس مثبت یا منفی بودن حرکت های کلی قیمت ها، بازارها را صعودی یا نزولی معرفی می کنند و هنگامی که تحلیلگران اصطلاح بازار خرسی یا بازار گاوی به زبان می آورند، آنها در حال توصیف این هستند که آیا بازار خوش بینانه است (صعود می کند یا احتمالاً صعود می کند) یا بدبینانه (افت یا احتمال افت).

تفاوت اصلی بین بازارهای صعودی و نزولی این است که آیا اعتماد به نفس بالا است و قیمت ها در حال افزایش هستند یا اعتماد به نفس پایین و در نتیجه پایین آمدن قیمت ها.

به طور خاص، اصطلاحات صعودی و نزولی وضعیت واقعی بازار را توصیف می کنند. اگر ارزش بازار افزایش یابد یا در یک "روند صعودی" هست، اما اگر "روند نزولی" باشد ارزش خود را از دست میدهد.

این روندها معمولاً تحت تأثیر احساسات معامله گران و خرید یا فروش آنها قرار می گیرد. بازارها و قیمت دارایی ها معمولاً در میان اخبار مثبت افزایش می یابند و در صورت تبلیغات بد، کاهش می یابند. بعضی اوقات ممکن است گروه های خاصی سعی کنند روی قیمت ها تأثیر بگذارند، اما در یک بازار بزرگ مانند بیتکوین این کار عملی نیست.

بازار گاوی

بازار گاو نر یک بازار مالی است (اعم از ارز ، فلز یا کالا) که در آن قیمت ها در حال افزایش هستند یا انتظار می رود که افزایش پیدا کنند. خوش بینی الگوهای معکوس خرس عمومی، اعتماد به نفس سرمایه گذاران و انتظارات از روند صعودی مداوم شدید، از نشانه های یک بازار گاو نر است.

این روندهای صعودی معمولاً هفته ها، ماهها یا حتی سالها طول می کشد، اما بسته به شرایط پیرامونی ممکن است به چند روز کوتاه برسد.

پیش بینی روند تغییر گاهی اوقات دشوار است زیرا روانشناسی معامله گر و رفتار دلالان می توانند در این امر نقش داشته باشند. وقتی اقتصاد خوب پیش می رود یا از رکود قبلی خارج می شود، بازارها معمولاً صعودی می شوند.

بازار خرسی

بازار خرسی در مقابل بازار گاوی است. در این شرایط بازار با کاهش قیمت ها و یک چشم انداز کلی بدبینانه مشخص می شود. معامله گران در تلاشند به قیمت دست دادن موقعیت خود از بازار خارج شوند؛ در این حالت خرید و فروش کم شده آغاز آن معمولاً با اخبار بد اقتصادی یا ارقامی مانند اشتغال کم همراه است.

شروع بازار خرسی نیز به روانشناسی مربوط می شود، زیرا خریدارانی که معتقدند اتفاق منفی قبل از وقوع رخ خواهد داد با فروش دارایی اقدام به جلوگیری از ضرر می کنند.

بنابراین یک بازار نزولی می تواند به یک پیشگویی خودکفا تبدیل شود، جایی که تعداد زیادی از معامله گران بدبین ممکن است با فروش فعال دارایی با انتظار کاهش قیمت روند نزولی را شروع کنند، اما در واقع خود باعث افت قیمت می شوند.

این موضوع می تواند باعث وحشت دیگران شده و همچنین آنها را از موقعیت خود خارج کند.

این روند معکوس نیز می شود، اما وقتی دلالان وارد بازار می شوند و در کمترین قیمت خرید می کنند و با جلب مجدد معامله گران قیمت ها دوباره به آرامی افزایش می یابند و در نهایت منجر به یک بازار صعودی می شوند.

شما می توانید در بازارهای صعودی و نزولی سود کسب کنید

معامله گرانی از شرایطی که چرخه های توضیح داده شده در بالا و نحوه پیمایش در آنها آگاهی دارند، می توانند از بازارهای صعودی و نزولی سود ببرند.

وقتی معنی صعودی و نزولی را درک کردید، می توانید چرخه ها و زمان و چگونگی سودآوری آنها را به طور دقیق مشخص کنید. در هنگام غرق شدن بازارها می توان درآمد کسب کرد و مهم نیست که قیمت ها در حال افزایش یا کاهش هستند، یک معامله گر حرفه ای می تواند در دوطرف بازار کسب سود کند.

انواع نمودارهای قیمتی در ارزهای دیجیتال

انواع نمودارهای قیمتی در ارزهای دیجیتال؛ وقتی قراره قیمت یک ارز دیجیتال رو تحلیل کنیم، دیگه کاری با ماهیت اون ارز نداریم فقط مستقیم میریم سراغ نمودار قیمتی اون ارز و به رفتار معامله الگوهای معکوس خرس گران دقت میکنیم.

میزان عرضه و تقاضا برای اون ارز موردنظر، برای ما مشخص میکنه که قیمت ارز دیجیتال به چه سمتی حرکت خواهد کرد. خواندن نمودارهای ارزهای دیجیتال برای معامله گران برای یافتن بهترین فرصت ها در بازار، ضروریه. در ادامه با ما همراه باشید تا بیشتر با این نمودارها آشنا بشیم.

نمودارهای ارزهای دیجیتال برای معامله گران ضروریند

همونطور که بالا به این موضوع اشاره شد، خواندن نمودارهای ارزهای دیجیتال برای معامله گران برای یافتن بهترین فرصت ها در بازار ضروریه زیرا تجزیه و تحلیل تکنیکال به سرمایه گذاران کمک میکنه تا روندهای بازار رو شناسایی کرده و حرکت قیمت آتی یک دارایی رو پیش بینی کنن.

انواع نمودارهای قیمتی در ارزهای دیجیتال

تحلیل تکنیکال به تجزیه و تحلیل روندهای آماری جمع آوری شده در طول زمان برای درک چگونگی تاثیر عرضه و تقاضای یک دارایی خاص بر تغییرات قیمت آتی اون اشاره داره. خواندن نمودارهای بازار کریپتو میتونه به سرمایه گذاران کمک کنه تا براساس زمانی که انتظار دارن حرکت های صعودی و نزولی پایان یابد، تصمیمات آگاهانه بگیرن.

حرکت صعودی، به حرکت صعودی قیمت اشاره داره که توسط گاوها، که خریداران یک دارایی هستن، انجام میشه. حرکت نزولی یک حرکت نزولی قیمته که توسط خرس ها، که فروشندگان دارایی هستن، ایجاد میشه. تجزیه و تحلیل فنی میتونه به معامله گران کمک کنه تا روندها و الگوهای قیمت رو در نمودارها برای یافتن فرصت های معاملاتی ارزیابی کنن. بهترین نمودارهای کریپتو به نظارت بر حرکت بازار کمک میکنند اما اخطارهایی نیز دارند.

تحلیل تکنیکال چیست

تحلیل تکنیکال، به تجزیه و تحلیل فعالیت های معاملاتی گذشته و تغییرات قیمت یک دارایی اشاره داره که به گفته تحلیل گران فنی، ممکنه پیش بینی کننده های مفیدی برای حرکت های آتی قیمت یک دارایی باشه. میتوان از آن برای هر دارایی با داده های معاملاتی تاریخی استفاده کرد که به معنای سهام، معاملات آتی، کالاها، ارزها و ارزهای دیجیتال هست.

تحلیل تکنیکال اولین بار توسط چارلز داو، بنیانگذار و سردبیر وال استریت ژورنال معرفی شد. داو تا حدودی مسئول ایجاد اولین شاخص سهام بود که شاخص حمل و نقل داو جونز(DJT) بود. ایده های داو بر روی مجموعه ای از سرمقاله های منتشر شده در وال استریت ژورنال نوشته شد و پس از درگذشت او، برای ایجاد چیزی که اکنون به عنوان نظریه داو شناخته میشه، گردآوری شد.

انواع نمودارهای قیمتی در ارزهای دیجیتال

شایان ذکر هست که تحلیل فنی از آن زمان طی سال ها تحقیق تکامل یافته تا الگوها و سیگنال هایی را که اکنون میشناسیم را شامل شود. اعتبار تحلیل تکنیکال به این بستگی داره که آیا بازار تمام اطلاعات شناخته شده مربوط به یک دارایی معین رو قیمت گذاری کرده یا خیر. به این معنی که دارایی به طور منصفانه براساس آن اطلاعات ارزش گذاری میشه.

معامله گرانی که از تحلیل تکنیکال استفاده میکنن و روانشناسی بازار رو به کار میگیرن، معتقدند که تاریخ درنهایت تکرار خواهد شد. تحلیل گران فنی ممکنه تجزیه و تحلیل بنیادی رو در استراتژی معاملاتی خود بگنجانند تا تعیین کنند که آیا یک دارایی ارزش نزدیک شدن داره یا خیر و چه زمانی بفروشن تا سود رو به حداکثر برسونن. تحلیل بنیادی مطالعه اطلاعات مادی موثر بر قیمت دارایی برای پیش بینی رشد بالقوه آن هست. برای سهام یک شرکت، تحلیل بنیادی ممکنه شامل بررسی سود، عملکرد صنعت و ارزش برند باشه.

همونطور که تحلیل گران فنی به دنبال شناسایی حرکات صعودی و نزولی قیمت هستند تا به معامله گران کمک کنند تا تصمیمات آگاهانه تری بگیرند.

در ادامه قصد داریم انواع نمودارهای قیمتی ارزدیجیتال رو بررسی کنیم: به طور کلی برای نشون دادن تغییرات قیمت در بازارهای ارزدیجیتال از دو نوع نمودار استفاده میشه:

نمودار خطی (Line Chart)

انواع نمودارهای قیمتی در ارزهای دیجیتال

نمودار خطی یک نمایش گرافیکی از تاریخچه قیمت یک دارایی دیجیتال خاص است. در این سبک نمودار فقط از قیمت های پایانی اوراق استفاده میشه و در طول زمان نشون داده میشن.

نمودارهای قیمت ممکنه برای هر دوره زمانی مورد استفاده قرار بگیرن، اما نمودارهای خطی، که اغلب برای نشون دادن تغییرات روزانه قیمت استفاده میشن، رایج ترین نوع نمودار هستند. هنگام ایجاد یک نمودار خطی، از نشانگرها برای قراردادن نقاط روی نمودار استفاده میشه که با خطوط مستقیم به هم متصل شدن.

اطلاعات موجود در این جداول با خطوط ساده ای به هم مرتبط هستند که مشاهده رو آسون تر میکنن. بساری از مناطق از نمودارهای خطی استفاده میکنن اما زمانیکه نشون دادن چگونگی تغییر ارزش ها در طول زمان مهم هست، بسیار مفید هستند.

نمودار OHLC

انواع نمودارهای قیمتی در ارزهای دیجیتال

این نمودارها، نمودارهایی هستند که اطلاعات بیشتری از جزئیات تغییرات قیمت یک ارزدیجیتال رو نشون میدن. قیمت آغازین(Open)، بیشترین قیمت(High)، کمترین قیمت(Low) و قیمت بسته شدن(Close)، اطلاعاتی هست که میشه از این نمودارها به دست آورد. نمودارهای OHLC به دو نوع میله ای و کندل تقسیم میشن.

نمودار میله ای (Bar Chart)

درادامه انواع نمودارهای قیمتی در ارزهای دیجیتال به بررسی نمودارهای میله ای میپردازیم.نمودار میله ای یک نوع نمودار هست که به طور گسترده توسط معامله گران و متخصصان مالی استفاده میشه که با میله های مستطیلی افقی با طول متناسب با بزرگی چیزی که نشون میده نشون داده میشه.

انواع نمودارهای قیمتی در ارزهای دیجیتال

بالای میله بالاترین نقطه ایه که قیمت در یک دوره تعریف شده به اون رسیده و پایین میله پایین ترین نقطه هست. یک خط تیره در سمت چپ میله نشون دهنده قیمت افتتاحیه و یک خط تیره در سمت راست، قیمت بسته شدن اون دوره هست.

نمودارهای کندل

روندهای بازار ارزهای دیجیتال رو میشه از طرق مختلف بررسی و تجزیه و تحلیل کرد و انواع مختلفی از نمودارها در دسترس معامله گران قرار دارن. نمودارهای کندل کریپتو به دلیل ماهیت کندل ها اطلاعات بیشتری رو ارائه میدن.

نمودارهای کندل(شمعدان)، رمزنگاری زمان رو در دسترسی افقی و داده های خصوصی در محور عمودی، درست مانند نموداارهای خطی و میله ای نشون میدن. تفاوت اصلی اینه که کندل ها نشون میدن که آیا حرکت قیمت بازار در یک دوره معین مثبت یا منفی بودهخ و تا چه حد هست.

نمودارهای بازار کریپتو رو میتوان در تایم فریم های مختلف تنظیم کرد که کندل ها نشون دهنده اون بازه زمانی هستن. برای مثال، اگر نمودار معاملات کریپتو روی یک بازه زمانی چهارساعته تنظیم بشه، هر کندل نشون دهنده چهار سات فعالیت معاملاتیه. دوره معاملاتی انتخاب شده به سبک و استراتژی معامله گران بستگی داره. نمودار کندل در اصل از بدنه و فیتیله تشکیل شده.

بدنه هر کندل الگوهای معکوس خرس نشون دهنده قیمت های باز و بسته شدن آن هست درحالیکه فیتیله بالایی نشون دهنده افزایش قیمت یک ارزدیجیتال در اون بازه زمانیه و فیتیله پایین نشون دهنده کاهش قیمت اون هست.

انواع نمودارهای قیمتی در ارزهای دیجیتال

به طور مشابه، کندل ها ممکنه دورنگ متفاوت داشته باشن: سبز یا قرمز. شمع های سبز نشون میده که قیمت در دوره مورد بررسی افزایش یافته درحالیکه شمع الگوهای معکوس خرس های قرمز نشون میده که قیمت کاهش یافته است.

ساختار ساده کندل ها میتونه اطلاعات زیادی رو دراختیار کاربران قرار بده. تحلیل گران فنی ممکنه از الگوهای کندل استیک برای شناسایی معکوس های احتمالی روند استفاده کنن. معامله گران ارزهای دیجیتال باید از الگوهای کندل های صعودی و نزولی آگاه باشند.

برای مثال، یک فیتیله بلند در بالای بدنه شمع میتونه الگوهای معکوس خرس الگوهای معکوس خرس نشون بده که معامله گران سود میبرن و ممکنه به زودی فروش اون رخ بده. برعکس، یه فیتیله بلند در پایین میتونه به این معنی باشه که معامله گران هربار که قیمت کاهش پیدا میکنه، دارایی رو میخرن.

به طور مشابه، شمعدانی رو بدنه اون تقریبا تمام فضا رو اشغال میکنه و دارای فیتیله های بسیار کوتاه هست، ممکنه به این معنی باشه که اگر سبز باشه احساسات صعودی قوی و یا اگر قرمز باشه احساسات نزولی قوی وجود داره.

از طرفی، یه کندل تقریبا بدون بدنه و فیتیله های بلند نشون میده که نه خریدار و نه فروشنده کنترل رو در دست ندارن.

از مقاله انواع نمودارهای قیمتی در ارزهای دیجیتال فهمیدیم که نمودارها در تحلیل تکنیکال دو نوع اند: خطی و OHLC که هرکدوم به صورت جدا توضیح داده شد. اما بهترین نموداری که برای تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال میشه ازش استفاده کرد نمودار شمعی است که بیشترین محبوبیت رو در بین معامله گران ارزدیجیتال داره. پس اگر تصمیم دارین الگوهای تحلیل تکنیکال رو مورد بررسی قرار بدین، استفاده از نمودار شمعی راحت تر هست.

کمربند صعودی و نزولی دارای الگوهای شمعدانی است که در ExpertOption توضیح داده شده است

کمربند صعودی و نزولی دارای الگوهای شمعدانی است که در ExpertOption توضیح داده شده است

نوارهای قیمت اغلب الگوهای قابل تکرار را در نمودار تشکیل می دهند. معامله گران از آنها برای پیش بینی قیمت آتی دارایی اصلی استفاده می کنند تا بتوانند معاملات خود را باز کنند. برخی از الگوها پیچیده تر از بقیه هستند. امروز ، الگویی را که فقط از یک شمعدان تشکیل شده است ، توضیح خواهم داد. به آن کمربند نگهدارنده می گویند. همچنین از زبان ژاپنی به نام yorikiri شناخته می شود.

الگوی شمعدانی کمربند را نگه می دارد

الگوی شمعدان معروف به نگهدارنده کمربند توسط یک شمعدان ژاپنی شکل می گیرد. این را می توان در روند صعودی و نزولی یافت. این اطلاعات در مورد تغییر احتمالی روند فعلی الگوهای معکوس خرس را ارائه می دهد.

هنگامی که شمع در رنگ های مختلف رشد می کند ، الگوی شمعدان نگهدارنده کمربند قابل تشخیص است. با این حال ، اغلب می تواند در نمودار قیمت رخ دهد و بنابراین چندان قابل اعتماد تلقی نمی شود. شما باید حداقل چند روز تمرین کنید تا بتوانید در مورد روندها پیش بینی کنید.

این الگو در داخل بدنه شمع قبلی بسته می شود و گویی قیمت حرکت در جهت قبلی را حفظ می کند. نام الگو از اینجا آمده است.

ما می توانیم دو نوع الگوی نگه داشتن کمربند را تشخیص دهیم. آنها کمربند صعودی و نزولی هستند.

کمربند صعودی و نزولی دارای الگوهای شمعدانی است که در ExpertOption توضیح داده شده است

الگوی شمعدانی کمربند را نگه می دارد

الگوی نگه داشتن کمربند نزولی

الگوی شمعدانی نگهدارنده کمربند نزولی زمانی ظاهر می شود که در نمودار قیمت یک حرکت صعودی وجود داشته باشد.

شرایط اعتبار الگوی نگه داشتن کمربند نزولی به شرح زیر است:

  • شمعدان نزولی پس از چندین میله صعودی ظاهر می شود.
  • باز شدن شمع ها بالاتر از بسته شدن نوار قبلی است. در نمودار درون روز ، قیمت افتتاحیه می تواند مشابه قیمت بسته شدن قبلی باشد.
  • بدنه شمع نگهدارنده کمربند بلند است ، فتیله پایینی کوتاه است و فتیله بالایی وجود ندارد یا بسیار کوچک است.

الگوی نگه داشتن کمربند نزولی روند معکوس را پیش بینی می کند. مشاهده آن در نمودار قیمت بسیار آسان است اما به خاطر داشته باشید که این یک الگوی مکرر است و باید با ملاحظه معامله شود. با نگاه کردن به شمع قبلی ، الگو را تأیید کنید. این باید یک صعود طولانی باشد. نوار نگه داشتن کمربند باید یک نوار قرمز بلند باشد. و شمعدانی که بلافاصله ایجاد می شود نیز باید برای تأیید سیگنال خرس باشد.

کمربند صعودی و نزولی دارای الگوهای شمعدانی است که در ExpertOption توضیح داده شده است

کمربند صعودی دارای الگوی شمعدانی است

الگوی نگه داشتن کمربند صعودی زمانی شکل می گیرد که قیمت دارایی پایه به سمت پایین حرکت می کند. این نشان می دهد که روند معکوس ممکن است رخ دهد.

می توان آن را در هر بازه زمانی مشخص کرد ، اگرچه در نمودارهای روزانه یا هفتگی از اهمیت بیشتری برخوردار است.

چگونه می توانید الگوی نگه داشتن کمربند صعودی را پیدا کنید؟

  • روند نزولی در بازار وجود داشت و یک شمع صعودی پس از شمع های نزولی ایجاد می شود.
  • باز شدن این شمع صعودی کمتر از بسته شدن نوار قبلی است (یا در نمودار داخل روز مشابه هستند).
  • بدن شمع های سبز باید بلند باشد و یک فتیله کوچک در بالا داشته باشد و در قسمت پایین فتیله ای (یا فقط فتیله قابل مشاهده) داشته باشد.

کمربند صعودی و نزولی دارای الگوهای شمعدانی است که در ExpertOption توضیح داده شده است

شمع نگهدارنده کمربند صعودی در نمودار EURUSD

قدرت الگوی نگه داشتن کمربند صعودی هنگامی که در سطح پشتیبانی ظاهر شود ، بیشتر است.

کمربند صعودی و نزولی دارای الگوهای شمعدانی است که در ExpertOption توضیح داده شده است

بهتر است نگه داشتن تسمه در سطح پشتیبانی و مقاومت ظاهر شود

اگر یک قسمت محلی را مشاهده کردید که الگوی نگه داشتن کمربند بود ، می توانید در آینده از آن به عنوان سطح مقاومت استفاده کنید. تصویر زیر را مشاهده کنید. البته همین قاعده در مورد قسمت های پایینی محلی با الگوهای کمربند نیز صدق می کند. آنها می توانند به عنوان سطوح پشتیبانی آینده استفاده شوند.

کمربند صعودی و نزولی دارای الگوهای شمعدانی است که در ExpertOption توضیح داده شده است

در آینده می توان از تسمه موجود برای جستجوی محورهای قیمت استفاده کرد

خلاصه

الگوی نگه داشتن کمربند توسط یک شمعدان ژاپنی شکل می گیرد. در طول حرکت رو به بالا ظاهر می شود و سپس آن را الگوی نزولی و در طول روند نزولی با نام الگوی نگه داشتن کمربند صعودی می نامند.

نگه داشتن کمربند یک الگوی معکوس است ، به این معنی که می توانید انتظار داشته باشید که قیمت پس از ظاهر شدن تغییر جهت می دهد.

این الگوی شمعدانی اغلب اتفاق می افتد بنابراین قابلیت اطمینان آن چندان زیاد نیست. خوب است از شاخص های فنی اضافی یا الگوهای قیمت دیگر استفاده کنید.

در حساب آزمایشی ExpertOption تمرین کنید. شما می توانید توسعه الگو و حرکت قیمت را پس از آن بدون ریسک پول خود مشاهده کنید. هنگامی که می دانید چگونه از الگوی شمعدان کمربند در معاملات استفاده کنید ، می توانید به حساب زنده بروید.

تئوری داو Dow Jones

تئوری داو یک نظریه مالی است که می گوید بازار در صورتی روند صعودی دارد که یکی از میانگین های آن بالاتر از یک سقف قیمت قبلی پیش برود و با پیشرفت مشابهی در میانگین دیگر همراه باشد یا به دنبال آن دنبال شود.

به عنوان مثال ، اگر میانگین صنعتی داو جونز (DJIA) به بالاترین حد صعود کند ، انتظار می رود میانگین حمل و نقل داوجونز (DJTA) در یک بازه زمانی منطقی از این روند پیروی کند.

تئوری داو یک چارچوب فنی است که پیش بینی می کند در صورتی که یکی از میانگین های آن بالاتر از یک بالاترین قیمت قبلی باشد که همراه با پیشرفت مشابهی در میانگین دیگر باشد ، بازار در یک روند صعودی قرار دارد.

این نظریه بر این تصور پیش بینی شده است که بازار همه چیز را به روشی منطبق با فرضیه بازارهای کارآمد تطبیق می دهد.

در چنین الگویی ، شاخص های مختلف بازار باید یکدیگر را از نظر عملکرد قیمت و الگوهای حجم تأیید کنند تا روند معکوس شود.

درک تئوری داو

تئوری داو رویکردی برای تجارت است كه توسط چارلز اچ. داو ارائه شد ، وی با ادوارد جونز و چارلز برگسترسر ، داو جونز و شركت را تأسیس كرد و متوسط صنعتی داو جونز را در سال 1896 توسعه داد.

تئوری داو چیست؟

چارلز داو در سال 1902 درگذشت ، و به دلیل مرگ او هرگز نظریه کامل خود را در بازارها منتشر نکرد ، اما چندین پیرو و وابسته آثاری را منتشر کردند که در مقاله ها گسترش یافته اند.

برخی از مهمترین مشارکتهای تئوری داو شامل موارد زیر است:

"فشارسنج بازار سهام" ویلیام پی. همیلتون (1922)

رابرت رئا "تئوری داو" (1932)

جورج شفر "چگونه به بیش از 10 هزار سرمایه گذار در سودآوری سهام کمک کردم" (1960)

"تئوری داو امروز" ریچارد راسل (1961)

داو معتقد بود که بورس اوراق بهادار به عنوان یک کل معیار قابل اعتمادی برای شرایط کلی تجارت در اقتصاد است و با تجزیه و تحلیل بازار کل ، می توان آن شرایط را دقیق ارزیابی کرد و جهت روند عمده بازار و جهت احتمالی سهام منفرد را شناسایی کرد.

این نظریه در تاریخ صد و یک ساله خود دستخوش تحولات بیشتری شده است ، از جمله مشارکت های ویلیام همیلتون در دهه 1920 ، رابرت رئا در دهه 1930 و ای جورج شفر و ریچارد راسل در دهه 1960.

جنبه های نظریه از دست رفته است ، به عنوان مثال ، تأکید آن بر بخش حمل و نقل - یا راه آهن ، در شکل اصلی آن - اما روش داو هنوز هسته اصلی تجزیه و تحلیل فنی مدرن را تشکیل می دهد.

نظریه داو چگونه کار می کند

شش مولفه اصلی در تئوری داو وجود دارد.

بازار همه چیز را شفافیت می دهد

نظریه Dow بر اساس فرضیه بازارهای کارآمد (EMH) عمل می کند ، که بیان می کند قیمت دارایی ها تمام اطلاعات موجود را در بر می گیرد.

به عبارت دیگر ، این رویکرد نقطه مقابل اقتصاد رفتاری است.

پتانسیل درآمد ، مزیت رقابتی ، صلاحیت مدیریت - همه این عوامل و موارد دیگر در بازار قیمت گذاری می شوند ، حتی اگر همه افراد از همه یا هر یک از این جزئیات اطلاع نداشته باشند.

در قرائت دقیق تر این نظریه ، حتی رویدادهای آینده نیز به صورت خطر شفافیت است.

سه نوع روند اصلی بازار وجود دارد

بازارها روندهای اصلی را تجربه می کنند که یک سال یا بیشتر طول می کشد ، مانند بازار گاو نر یا خرس.

در این روندهای گسترده تر ، آنها روند ثانویه را تجربه می کنند ، که اغلب بر خلاف روند اصلی کار می کنند ، مانند عقب نشینی در بازار گاو نر یا افزایش در بازار خرس این روندهای ثانویه از سه هفته تا سه ماه طول می کشد.

سرانجام ، روندهای جزئی کمتر از سه هفته وجود دارد که عمدتا سر و صدا هستند.

در نتیجه روندها ثانوی میتوانند بلند مدت ، میان مدت و کوتاه مدت باشند.

روندهای اصلی سه مرحله دارند

طبق تئوری داو ، یک روند اصلی از سه مرحله عبور می کند.

در بازار گاوی ، الگوهای معکوس خرس مرحله انباشت ، مرحله مشارکت عمومی (یا حرکت بزرگ) و مرحله اشتیاق است.

در بازار خرس ، مرحله توزیع ، مرحله مشارکت عمومی و مرحله وحشت (یا ناامیدی) نامیده می شوند.

شاخص ها باید یکدیگر را تأیید کنند

برای ایجاد یک روند ، شاخص های فرضی Dow یا میانگین بازار باید یکدیگر را تأیید کنند.

این بدان معنی است که سیگنالهایی که در یک شاخص وجود دارد باید با سیگنالهای دیگر مطابقت داشته باشند .

اگر یک شاخص ، مانند میانگین صنعتی داو جونز ، روند صعودی اولیه جدید را تأیید کند ، اما شاخص دیگری در روند نزولی اولیه باقی بماند ، معامله گران نباید تصور کنند که روند جدیدی آغاز شده است.

داو از دو شاخصی که او و شرکایش اختراع کرده اند ، میانگین صنعتی داو جونز (DJIA) و میانگین حمل و نقل داو جونز (DJTA) استفاده کرد ، با این فرض که اگر شرایط تجاری در واقع سالم باشد ، به عنوان افزایش DJIA ، ممکن است پیشنهاد می شود که راه آهن از جابجایی باری که این فعالیت تجاری لازم دارد سود می برد.

اگر قیمت دارایی ها در حال افزایش بود اما راه آهن رنج می برد ، احتمالاً روند پایدار نخواهد بود.

این معکوس نیز اعمال می شود:

اگر راه آهن رشد کرد اما بازار در حال رکود است ، روند مشخصی وجود ندارد.

حجم باید روند را تأیید کند

اگر قیمت در جهت اصلی حرکت کند ، حجم باید افزایش یابد و اگر بر خلاف آن حرکت کند ، باید کاهش یابد.

حجم کم نشان دهنده ضعف در روند است.

به عنوان مثال ، در بازار گاوی، با افزایش قیمت ، حجم باید افزایش یابد و در هنگام بازگشت ثانویه کاهش یابد.

اگر در این مثال در هنگام بازپس گیری حجم افزایش یابد ، این می تواند نشانه ای از روند معکوس باشد .

روندها ادامه دارند تا زمانی که یک واژگونی واضح رخ دهد

وارونگی در روندهای اولیه را می توان با روند ثانویه اشتباه گرفت.

تعیین اینکه آیا یک صعود در بازار خرس معکوس است یا یک حرکت کوتاه مدت است که باید با پایین آمدن پایین تر همراه باشد ، دشوار است و تئوری داو با تأکید بر تأیید برگشت احتمالی احتیاط را تأیید می کند.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.