اصول اساسی تحلیل تکنکیال


داشتن استراتژی دقیق معاملاتی در تحلیل تکنیکال، بزرگ‌ترین مزیت و تفاوت آن در مقابل یادگیری تحلیل بنیادی است.

تکنیکال مقدماتی - مقدمه

پس از نوشتن مقالات مختلف در مورد بازار بورس در پرسپت تصمیم گرفتم تا آموزش تحلیل تکنیکال را در پرسپ در قالب چند مقاله مفصل خدمت دوستان بیان کنم. قبل مطالعه این سری از مقالات باید بگویم که این سری از آموزش‌ها‌ در قالب دو رده مقدماتی و پیشرفته خدمت دوستان ارائه می‌شود. بنابراین اگر شما دوستان تا حدی با اصول اولیه تحلیل تکنیکال آشنایی دارید پیشنهاد میکنم سری مقالات تکنیکال پیشرفته را مطالعه کنید.

آنچه در این مقاله بیان خواهد شد عبارتست از:

  • تعریف تحلیل تکنیکال
  • اصول اساسی تحلیل تکنیکال
  • زیرشاخه ها و مباحث اصلی تحلیل تکنیکال
  • نمودار قیمت - زمان
  • انواع نمودارها در تحلیل تکنیکال

1.تعریف تحلیل تکنیکال

تحلیل تکنیکال علم بررسی نمودار قیمت - زمان برای اتخاذ بهترین تصمیم برای لحظه حال حاضر است. این تصمیم می‌تواند یکی از موارد خرید، فروش، نگهداری و یا خروج از بازار باشد.

2. اصول اساسی تکنیکال

تحلیل تکنیکال سه اصل اولیه دارد :

یعنی یک تحلیلگر تنها باید با داشتن قیمت سهام اقدام به تحلیل کند و تمامی عوامل گذشته و آینده تاثیر خود را در قالب قیمت نشان می‌دهند.

یعنی الگوهای رفتاری قیمت در آینده تکرار پذیر هستند و اتفاق خواهند افتاد.

  • آینده تمایل به حفظ روند جاری دارد.

به طور مثال اگر یک روند صعودی در بازار حاکم باشد، معامله گران ناخود آگاه راغب هستند روند صعودی را کماکان ادامه دهند.

Image for post

Image for post

3. زیرشاخه ها و مباحث اصلی تکنیکال

تحلیل تکنیکال از مباحث گوناگونی تشکیل یافته که به تدریج توسط تحلیلگران و نظریه پردازان این عرصه ابداع گشته‌اند و امروزه به عنوان ابزارهای متنوع و کارآمد در اختیار ما قرار دارند.

این مبحث علیرغم سادگی یکی از کارآمدترین روش‌ها برای انجام معاملاتی دقیق و پربازده است.مسلما برای شما شگفت انگیز خواهد بود اگر بتوانید بر اساس رفتار قیمت در یک روز، رفتار قیمت در فردا را حدس بزنید. الگوهای کندل استیک این قابلیت را دارند. برای آشنایی با الگوهای شمع ژاپنی به مقاله زیر مراجعه کنید.

Image for post

Image for post

در این روش تحلیلگر با یافتن برخی از الگوها و اشکال هندسی می‌تواند برخی از موقعیت‌های مناسب جهت ورود به یک معامله را بیابد. از جمله الگوهای مهم در تحلیل تکنیکال می توان کانال صعودی یا نزولی، خط روند، خطوط حمایت و مقاومت، الپوی سقف و کف دوقلو و سه قلو، الگوی سر و شانه، پرچم و مثلث را نام برد.

Image for post

Image for post

  • اندیکاتورها و سیستم‌های معاملاتی

اندیکاتورها ابزارهایی هستند که با استفاده از فرمول‌های ریاضی برنامه‌ریزی شده‌اند و به هیچ عنوان قصد پیش‌بینی آینده را ندارند بلکه با استفاده از آنها می‌توان وضعیت فعلی یک سهم را بررسی کرد. تعداد اندیکاتورهای ابداعی توسط تحلیگران در طول زمان بیشمار است اما آنها را می‌توان در سه دسته کلی روندنما، نوسانگرنما و اندیکاتورهای حجمی طبقه‌بندی کرد که در مقاله‌ای جداگانه به آنها خواهیم پرداخت.

Image for post

Image for post

نظریه امواج الیوت یکی از کاربردی ترین ابزارهای تکنیکال است که طرفداران زیادی را در سطح دنیا دارد. که عملا شاهد دقت این نظریه در تحلیل تکنیکال هستیم. در نظریه الیوت تمامی امواج به دو دسته اصلاحی و ایمپالسیو تقسیم می‌شوند.

امواج ایمپالسیو امواجی هستند که قیمت‌ها در آن دائما رو به افزایش و امواج اصلاحی امواجی هستند که قیمت‌ها در آنها دائما رو به کاهش است و خود از موج‌های کوچکتری تشکیل می‌شوند که به آنها ریز موج می‌گویند. ساختار اصلی امواج الیوت بر این اصل است که روندهای صعودی در قالب 5 مرحله و روندهای اصلاحی در قالب سه مرحله اتفاق خواهد افتاد که هر کدام از مراحل ممکن است دارای ریزموج‌های کوچکتری باشند. تئوری امواج الیوت بسیار مفصل است که بیان جزئیات آن در مقاله جداگانه خواهد بود.

Image for post

Image for post

4. نمودار قیمت - زمان

دو عنصر اصلی در تحلیل تکنیکال قیمت و زمان هستند. هر آنچه که شما برای تحلیل به آن نیاز دارید در نموداری قرار می‌گیرد که از دو محور عمود بر هم تشکیل شده است. محور افقی زمان و محور عمودی قیمت را نمایش می‌دهد. واحد محور افقی بر اساس نیاز تحلیلگر متغیر است و می‌توان آن را تغییر داد به واحد زمانی در تحلیل تکنیکال اصطلاحا چارچوب زمانی یا تایم فریم گفته می‌شود. انواع تایم فریم‌ها در تحلیل تکنیکال به شرح زیر است.

Image for post

Image for post

5. انواع نمودارها در تحلیل تکنیکال

ساده‌ترین شکل نمایش قیمت است که توسط افراد غیر تحلیگر نیز استفاده می‌شود. در این روش نقطه پایانی هر روز به روز دیگر (بسته به تایم فریم اگر روزانه باشد) متصل می‌شود.

Image for post

Image for post

  • نمودار میله‌ای (Bar Chart)

این نمودار نسبت به نمودار قیمت - زمان از اطلاعات کاملتری برخوردار است. به این صورت که به ازای هر واحد زمانی روی نمودار از یک پاره خط عمودی استفاده می‌شود که به این پاره خط اصطلاحا میل یا بار می‌گویند.

Image for post

Image for post

  • نمودار شمع ژاپنی (Candlesticks)

این نمودار در بین تحلیلگران تکنیکال بسیار رواج دارد. در این نمودار از دو رنگ برای شناسایی کندل‌های صعودی و نزولی (معمولا سبز و قرمز) استفاده می‌شود. بنابراین تحلیلگر با یک نگاه سریع به رنگ کندل می‌تواند شرایط قیمت در بازه زمانی مورد نظر را شناسایی کند. این نمودارها به تفصیل در مقاله‌ای جدا آموزش داده می‌شود.

0 تا 100 تحلیل تکنیکال [100% رایگان] آموزش جامع تحلیل تکنیکال

0 تا 100 تحلیل تکنیکال [100% رایگان] آموزش جامع تحلیل تکنیکال

در این مقاله سعی شده است تا تعریفی از علم تحلیل تکنیکال را داشته باشیم. همچنین در ادامه اصول این علم را توضیح می دهیم و میگوییم که چه تأثیری می‌تواند در سودآوری شما در آینده داشته باشد. توصیه می‌شود اگر علاقه به انجام معامله در بازارهای مالی مختلف دارید، مطالعه این مقاله را از دست ندهید.

یکی از بهترین روش‌های تحلیل و ارزیابی هر بازاری، استفاده از تحلیل تکنیکال است. همان طور که می‌دانید، تحلیل تکنیکال بر مبنای قیمت ارزیابی می‌شود. شما می‌توانید با یادگیری تحلیل تکنیکال، انواع بازارهای مالی ایران و جهان مانند سهام‌های بورس تهران، انواع فلزات گران‌بها مانند طلا، دلار و قیمت مسکن را به راحتی تحلیل کنید.

در ادامه سعی شده است تا در ارتباط با این تحلیل بسیار ارزشمند به صورت کامل توضیحاتی را ارائه دهیم. توصیه می‌شود اگر قصد آموزش جامع تحلیل تکنیکال را دارید، ادامه مطالب را از دست ندهید.

تحلیل تکنیکال چیست؟

تحلیل تکنیکال، در واقع علمی نوینی است که بر مبنای اطلاعات مرتبط با نمودار قیمتی مانند: حجم معاملات، نواحی حمایت و مقاومت و یک سری روندها اصول اساسی تحلیل تکنکیال تشکیل شده است. به طور کلی این استراتژی جذاب، موجب خواهد شد تا شما به راحتی بتوانید در موقعیت‌های مختلف، از آینده بازارها باخبر شوید و بتوانید درآمدهای خوبی را کسب کنید.

شاید برای شما این سؤال پیش بیاید که چگونه ممکن است بدون دانستن وضعیت سودآوری آینده یک شرکت، سهام آن را تنها بر اساس نمودار قیمتی و تحلیل تکنیکال بررسی کرد؟ دقیقاً جذابیت آموزش تحلیل تکنیکال، در همین جا نهفته است. زیرا به صورت کلی، تحلیل‌گران بازار را بر اساس گذشته بررسی می‌کنند و بر این عقیده هستند که گذشته تکرار می‌شود.

توجه کنید که این علم جذاب، سالیان سال است که در جهان مورد استفاده می‌گیرد و بر همین اساس، به اصطلاح امتحان خود را پس داده است. در سال‌های گذشته، صدها الگوی کلاسیک و مدرن مورد بررسی قرار گرفته است که با دانستن منتخب آن‌ها، به راحتی می‌توانید از آینده سهام خود باخبر شوید و بتوانید در کوتاه مدت نیز سودآوری خوبی را برای خود به ارمغان بیاورید.

تحلیل تکنیکال چیست


فرضیات تحلیل تکنیکال سهام

پس از آنکه به طور کلی با تعریف تحلیل تکنیکال آشنا شدید، حالا نوبت به آن رسیده است که فرضیات اصلی آن را نیز بدانید. به طور کلی دو فرضیه بسیار ارزشمند در تحلیل تکنیکال وجود دارد که در ادامه آن‌ها را مورد بررسی قرار می‌دهیم.

فرضیه اول: همه چیز در قیمت سهام خلاصه می‌ شود

اولین اصلی که باید برای آموزش تحلیل تکنیکال سهام بدانید، این است که همه چیز در قیمت سهام خلاصه می‌شود. توجه کنید، قیمت سهامی به طور مثال 1000 تومان است و در گذشته دیده شده است که نمودار قیمتی بارها در این عدد حساسیت به خرج داده است و نوسانات مثبت و منفی زیادی را در این قیمت شروع کرده است. پس توجه به قیمت سهم، اولین رکن اساسی در آموزش تحلیل تکنیکال به حساب می‌آید.

توجه کنید که چارلز داو یکی از برجسته‌ترین روزنامه نگاران وال استریت است که در سال‌های پیش از این توانسته روابط میان قیمت سهام در گذشته و آینده را با هم ارتباط دهد که در آن روزگار نیز بسیار مورد توجه قرار گرفت. چارلز داو می‌گوید که هر سرمایه‌گذار، می‌تواند به راحتی، تمامی اطلاعات مورد نیاز خود را از قیمت سهم به دست بیاورد و نیازی به تحلیل بنیادی ندارد.

همچنین او معتقد است که، گاهی ممکن است اخبار و اطلاعیه‌ها، موجب رشد یا سقوط سهام یک شرکت شوند، اما به‌صورت کلی همه چیز به قیمت سهم بر می‌گردد.

فرضیه دوم: الگو ها و روند ها تکرار خواهند شد

فرضیه بعدی که آقای داو به آن معتقد است، این است که روندها و الگوها در آینده نیز به مانند گذشته قابل تکرارند و اگر بتوانید الگوها را به درستی تشخیص دهید، در تحلیل‌های روزانه، هفتگی و ماهانه به راحتی می‌توانید کسب سودهای خوبی از بازار داشته باشید.

تفاوت تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی

سالیان سال است که میان افرادی که تحلیل تکنیکال و بنیادی را یاد گرفته‌اند، تفاوت نظرهایی وجود دارد. این سؤال نیز ممکن است برای شما پیش بیاید که در آخر کدام تحلیل را یاد بگیریم تا بتوانیم در بازارهای مالی، بیشترین منفعت را ببریم؟ به طور کلی برای پاسخ به این سؤال ، باید گفت که شما می‌توانید یک بازه زمانی برای رسیدن به هدف خود تعریف کنید و بر اساس استراتژی خود پیش بروید.

فرضیات تحلیل تکنیکال سهام

به طور مثال قیمت سهام الان 1000 تومان است و برای هدف 2000 تومان سهام را خریداری می‌کنیم. همچنین اگر به زیر عدد 1000 تومان بیاید برای خود حد ضرر تعریف می‌کنیم و از معامله خارج می‌شویم. اما در انواع تحلیل بنیادی، شما چنین استراتژی نمی‌توانید برای خود تعریف کنید.

شما ممکن است بر اساس میزان سودآوری شرکت، سهامی را در قیمت 1000 تومان بخرید و از فردای آن روز سهام شروع به ریزش کند و تا ماه‌ها یا حتی سال‌ها، قیمت 2000 تومان را نبیند. حالا با خود بگویید که یادگیری تحلیل تکنیکال بهتر است یا بنیادی.

داشتن استراتژی دقیق معاملاتی در تحلیل تکنیکال، بزرگ‌ترین مزیت و تفاوت آن در مقابل یادگیری تحلیل بنیادی است.

مزایای تحلیل تکنیکال

در خصوص مزایای تحلیل تکنیکال می‌توان گفت:

- داشتن استراتژی دقیق

یادگیری تحلیل تکنیکال، موجب خواهد شد تا شما استراتژی دقیقی در نحوه معامله خود داشته باشید و بر همین مبنا، هیچ‌وقت در معامله سردرگم نخواهید شد.

- تشخیص نقاط ورود و خروج

علم تکنیکال در ابتدا به شما خواهد گفت که در چه اعدادی به سهم وارد و خارج شوید. به طور مثال: ممکن است قیمت سهم 500 تومان باشد اما سیگنال ورودی برای شما صادر نشود ولی پس از رشد و رسیدن به قیمت بالاتر، تازه اجازه معامله به شما داده شود.

- یادگیری راحت

بر خلاف سایر آموزش‌ها، با استفاده از الگوهای معاملاتی، شما به راحتی قادر خواهید بود تا در کمترین زمان، بیشترین یادگیری را داشته باشید.

- صرفه جویی در زمان

معایب تحلیل تکنیکال

در خصوص معایب تحلیل تکنیکال می‌توان گفت:

- تفاسیر مختلف الگو های تحلیل تکنیکال

هر علمی، بر اساس تعاریفی که در آن وجود دارد، دارای محدودیت‌های منحصر به فردی است. بر همین مبنا، تحلیل تکنیکال نیز از این قاعده مستثنی نیست. همان‌طور که در قسمت قبلی گفته شد، الگوها و روندهای زیادی وجود دارد که باید با آن‌ها به طور کامل آشنا شوید تا بتوانید به طور صحیح، روند قیمتی را پیش بینی کنید. مطالعه رسم انواع الگو های هارمونیک می تواند مفید باشد.

تحلیل تکنیکال سهام

به طور مثال، اگر شما فقط الگوی مثلث صعودی را در رشد یا نزول شارپ مدنظر قرار دهید و به حمایت و مقاومت سهم اهمیت ندهید، ممکن است این الگو به‌صورت کلی باطل شود و شما را دچار زیان زیادی کند. در آخر نیز موجب شود تا شما از آموزش صحیح تحلیل تکنیکال، دلسرد شوید و آن را رها کنید. اگر درباره این الگو به دنبال اطلاعات بیشتری هستید مطالعه مقاله "الگو های ادامه‌ دهنده در تحلیل تکنیکال" را پیشنهاد می کنیم.

- عدم تعیین ارزش ذاتی

اکثر افرادی که در زمینه تریدینگ موفق بوده‌اند، پارامترهای ذاتی سهام از جمله: میزان فروش و سود شرکت را نیز برای خرید سهم در نظر گرفته‌اند. اما برای کسانی که تنها به‌صورت یک بعدی علم تکنیکال را فرا گرفته‌اند و به فاکتورهای بنیادی توجه نمی‌کنند، احتمال موفق شدنشان در معامله، به همان میزان کاهش می‌یابد. پس می‌توان گفت یکی از معایب علم تکنیکال، عدم توجه به ذات بنیادی سهام است.

- عدم کاربرد علم تکنیکال در عرضه اولیه

همان‌طور که در ابتدا گفته شد، یکی از ارکان مهم علم تکنیکال، توجه به گذشته سهم و تحلیل آینده آن بر همین اساس است. اما عرضه‌های اولیه گذشته‌ای ندارند و شما قادر نخواهید بود این سهام‌ها را به‌صورت درست تحلیل کنید.

تفاوت تحلیل بنیادی با تحلیل تکنیکال

وقتی صحبت از بورس، بازارهای مالی و سرمایه‌گذاری به میان می آید، باید به تشریح مباحثی نظیر پیش‌بینی و تحلیل نیز بپردازیم.

واژه ی تحلیل در لغت به معنی فرآیند بررسی داده های فعلی و پیش بینی اتفاقات و احتمالات می‌باشد. در خصوص بازار بورس و سرمایه نیز 2 نوع تحلیل اصلی و اساسی با نام های ” تحلیل تکنیکال” و “تحلیل بنیادی” وجود دارد که از مفاهیم نام‌آشنا این حوزه به شمار می روند.

تحلیل تکنیکال (Technical Analysis) چیست؟

تحلیل تکنیکال یکی از روش ها یاتکنیک های بازار محسوب می‌شود که بر اساس سابقه‌ی مرتبط با قیمت و حجم معاملات در بازار همچنین با بررسی نمودارها و با کمک روابط ریاضی، شخص تحلیلگر اقدام به پیش بینی قیمت ها و محاسبه ریسک‌های احتمالی می کند. در این روش یک جمله بسیار معروف وجود دارد که ” گذشته، چراغ راه آینده است” . به بیان ساده تر اصول و چارچوب اصلی این نوع تحلیل، بررسی نوسانات و سوابق گذشته ی سهام در بازار است و با توجه به نتایج حاصل از این تحقیق نسبت به خرید یا فروش سهام تصمیم‌گیری می‌شود. بی‌شک کلید طلایی موفقیت در تحلیل تکنیکال، شناسایی و در واقع پیش‌بینی زمان تغییر روند قیمت ها و هوشیاری جهت اتخاذ بهترین تصمیم در خصوص خرید و فروش سهام در نخستین مراحل تغییر قیمت می‌باشد.

تحلیل بنیادی (Fundamental Analysis) چیست؟

تحلیل بنیادی در واقع به محاسبه و تشخیص ارزش ذاتی و واقعی سهم تاکید دارد. در این روش، سهام بر اساس ارزش واقعی آن آنالیز(بررسی) می‌شود. بنا بر تعریف گفته شده، در این روش باید تمامی عوامل تاثیرگذار بر ارزش سهام مورد بررسی قرار گیرد. ازجمله این عوامل می‌توان به شرایط اقتصادکلان، صنعت، حاشیه سود، عواید کوتاه مدت و به طور کلی وضعیت مالی اشاره کرد. در تحلیل بنیادی بعد از محاسبه ارزش ذاتی و با در نظرگرفتن قیمت بازار در خصوص خرید یا فروش سهام تصمیم‌گیری می‌شود؛ به طور کلی اگر ارزش محاسبه شده در تحلیل بنیادی بیش از قیمت فعلی سهام در بازار باشد، به عنوان سهام سودآور جهت خرید شناسایی می‌شود و اگر ارزش محاسبه شده از قیمکت فعلی در بازار کمتر باشد به عنوان سهام افزایش یافته می‌توان نسبت به فروش آن اقدام کرد.

بنابرآنچه گفته شد عمدتا تحلیل تکنیکال برای معامله‌گری و تحلیل بنیادی برای سرمایه‌گذاری مورد استفاده قرار می‌گیرد، همچنین تحلیل تکنیکال صرفا با نگاه به گذشته و تحلیل بنیادی با نگاه به گذشته و آینده انجام خواهد شد.

تحلیل تکنیکال فارکس | آموزش تحلیل تکنیکال در فارکس

تحلیل تکنیکال کالبدی است که معامله گران، رفتار قیمت را در آن مطالعه می کنند. تئوری آن به این صورت است که هر شخصی می تواند با مشاهده رفتار تاریخی قیمت، وضعیت روند موجود و حرکات بالقوه قیمت را، مشخص کند.

تحلیل تکنیکال در یک جمله کوتاه، هنر خواندن و تفسیر کردن نمودارها است.

به شخصی که از تحلیل تکنیکال استفاده می کند، تحلیل گر تکنیکال گفته می شود. به تریدرهایی که از روش تکنیکال استفاده می کنند نیز، تریدر تکنیکال می گویند.

دلیلی که تریدرها از تحلیل تکنیکال استفاده می کنند این است که به صورت تئوری باور دارند تمام اطلاعات موجود مارکت در قیمت مشهود است. در حقیقت تحلیل تکنیکال، مطالعه قیمت ها با ابزار ساده ای همچون نمودار است.

مطالبی که قصد داریم در این مقاله آموزشی برای شما شرح دهیم به ترتیب زیر است: تحلیل تکنیکال در فارکس چیست، شباهت بازار فارکس و زندگی انسان، اساس تحلیل تکنیکال، پشت تحلیل های تکنیکال چه می‌گذرد، چگونه با تحلیل تکنیکال در فارکس سود کسب کنیم، مزایا و معایب تحلیل تکنیکال در فارکس، ۳ اصل اساسی در تحلیل تکنیکال در فارکس، نتیجه گیری.

تحلیل تکنیکال در فارکس چیست؟

تحلیل تکنیکال مطالعه رفتار تاریخی قیمت برای تشخیص الگوها و تعیین احتمالی حرکات آینده مارکت از طریق مطالعه تکنیکال، اندیکاتورها و دیگر ابزارهای تحلیلی است. تحلیل تکنیکال در واقع یک نظم معاملاتی است.

تحلیل تکنیکال به زبان ساده، بررسی قیمت تاریخی یک دارایی در جهت تعیین قیمت آینده همان دارایی است. تحلیل تکنیکال دو چیز را برای ما مشخص می کند: 1- روند 2- خطوط حمایت و مقاومت از طریق نمودارهای قیمت در تایم فریم های متفاوت.

همانطور که می دانید مارکت در 3 جهت حرکت می کند: بالا، پایین و خنثی. قیمت ها به صورت زیگزاگ حرکت می کنند و رفتار قیمت در واقع فقط نشانگر دو حالت است: یا خنثی هستند و یا دارای روند هستند.

دلیل اهمیت تحلیل تکنیکال این است که نه فقط به شما نشان می دهد که چه وقت و کجا وارد مارکت شوید بلکه مهم تر اینکه، کی و کجا از مارکت خارج شوید.

adca

شباهت بازار فارکس و زندگی انسان

زندگی هر یک از ما انسان ها تا بدین لحظه، دستخوش حوادث مختلفی شده است. این یک مسئله غیر قابل اجتناب است. چه کسی می تواند ادعا کند که در زندگی اش، روزهای بد را تجربه نکرده است.

انسان ها در سفر زمینی اشان از بدو تولد تا مرگ، لحظات خوب و بدی را تجربه می کنند. اگر نگاهی به نقاش بزرگ عالم؛ خداوند مهربان بیاندازیم، می بینیم که به خوبی این لحظات را برای ما ترسیم کرده است.

فصل ها شامل بهار، تابستان، پاییز و زمستان هستند. خود همین مسئله گویای فراز و نشیب زندگی ما انسانها است. ما رویش را تجربه می کنیم و سپس وارد فصل گرما می شویم. بعد از آن پاییز و در انتها سرمای زمستان را خواهیم دید.

زندگی شامل روز و شب، سیاه و سفید، گرما و سرما، تولد و مرگ و غیره می باشد. بازار فارکس نیز از این موضوع مستثنی نیست. کدام تریدر را می شناسید که همیشه معاملاتش سودده بوده باشد!

با نگاهی به نمودارهای بازار فارکس می بینیم که حتی خطوط درون آنها، بالا و پایین شدن را تجربه می کنند. گاهی هم بدون روند و خنثی هستند و یا دوران رکود را تجربه می کنند. چه شباهت شگفت انگیزی بین زندگی ما انسانها و بازار فارکس مشاهده می شود.

بازار فارکس بزرگترین بازار مالی جهان است. این مارکت غیر متمرکز، با گردش مالی روزانه اصول اساسی تحلیل تکنکیال بالای 6.6 تریلیون دلار، فرصتی بی نظیر برای سود آوری در خدمت معامله گان گذاشته است.

ولی این بازار نیز مثل هر چیز دیگری، نیاز به آموزش و تمرین و تکرار دارد. در این بین درست مثل زندگی ما انسانها، فراز و نشیب هایی نیز وجود دارد. ولی موفق های این بازار کسانی هستند که آموزش صحیح می بینند. آنها اصول مدیریت سرمایه را می آموزند.

حد ضرر و حد سود را به اجرا می گذارند. آنها برای معاملاتشان، استراتژی دارند. آنها صبور هستند و از شکست ها یا ضررهایشان درس می گیرند.

forex and human life

اساس تحلیل تکنیکال

اساس تحلیل تکنیکال بر پایه نظریه داو است. این تئوری بین سالهای 1850 تا 1900 توسط چارلز داو، گسترش یافت. چارلز داو اولین ویراستار روزنامه وال استریت ژورنال و موسس کمپانی داو جونز بود. این قوانین تریدرها را راهنمایی می کند تا بر اساس اصول رفتار قیمت مثل نوع روند، فاز حرکات قیمت و تاثیرات اخبار معامله کنند.

تحلیل تکنیکال خلاصه می شود در تفسیر و خواندن الگوهای روی چارت ها. این خواندن، مربوط می شود به گذشته چارت تا پیش بینی آینده آن. معامله گران تکنیکال، حرکات گذشته و رفتار قیمت دارایی مورد نظرشان را به دقت رصد می کنند.

آنها بر این باورند که تاریخ تکرار می شود. این مسئله بدین مفهوم است که هر آنچه در گذشته این دارایی مشاهده می شود، می تواند در آینده هم تکرار شود. تکنیکالیست ها، باور دارند آینده می تواند در گذشته دیده شود.

آنها برای این منظور، ابزارهای خاصی دارند. این ابزارها شامل اندیکاتورها و الگوهای مشخصی می شود که روی نمودارها عیان می شود. بر خلاف تحلیلگران بنیادی که باور دارند داده های اقتصادی روی مارکت تاثیر می گذارد، معامله گران تکنیکال می گویند تمام آنچه ما نیاز داریم در قیمت لحاظ شده است، قیمت ها بر اساس روندها حرکت می کنند و تاریخ تکرار می شود.

پشت تحلیل های تکنیکال چه می گذرد؟

این دو کلمه (تحلیل تکنیکال) می توانند تصاویر زیادی را در ذهن شما ایجاد کنند. نمودارهای رنگی در رایانه ها، بسیاری از خطوط افقی و شیب دار و منحنی های موجود در آن نمودارها، میله های رنگارنگ بالا و پایین و نام دارایی مورد علاقه شما که قرار است آن را ترید کنید.

اما درست پشت این چارت ها، نام یک دارایی مثل ارز، طلا، سهام و غیره وجود دارد. این نمودارها به زبان خاصی صحبت می کنند که اگر آن را ندانید، متوجه چرایی آنها نخواهید شد. نام زبان خاص این دارایی ها، تحلیل تکنیکال است.

به طور عمومی، تکنیکالیست ها بر این باورند که چارت ها خودشان صحبت می کنند. دلیل این باور هم این است که آنها می توانند آینده قیمت را بر اساس گذشته آن، پیش بینی کنند. ولی بزرگان بازار توصیه می کنند قبل از هرگونه تریدی، باید تحلیل تکنیکال را با تحلیل بنیادی ترکیب کرد.

قیمتهای مارکت در واقع در روندها دیده می شوند. بر اساس نظریه داو، سه نوع حرکت در روندها دیده می شود: حرکات ابتدایی که می توانند از یک تا چند سال به طول بیانجامند.

واکنش ثانویه که بین ده روز تا یک سال می باشد و حرکات کوچک که از چند ثانیه شروع می شود و تا چند روز طول می کشد. نکته جالبی که در پشت تحلیل های تکنیکال وجود دارد، تکرار شوندگی آنها است.

تحلیلگران بازار بر این باورند که الگوهای قیمت تمایل دارند در آینده نیز تکرار شوند. به همین دلیل است که تکنیکالیست ها، گذشته قیمت را بررسی می کنند. سپس با استفاده از ابزارهای خوبی که در پلتفرم معاملاتی شان وجود دارد، زمان ورود و خروج به یک دارایی را مشخص می کنند.

چگونه با تحلیل تکنیکال در فارکس، سود کسب کنیم؟

برای کسب سود در فارکس توسط تحلیل تکنیکال، باید گامهای متفاوتی را برداریم. خود اصول اساسی تحلیل تکنکیال کلمات تحلیل تکنیکال بدون استفاده و به کار گیری این گامها، کاری برای شما انجام نمی دهد.

1- گام اول تشخیص روند است. شما باید با استفاده از ابزارهای تحلیل تکنیکال مثل خطوط روند و میانگین های متحرک، روند اصلی دارایی مد نظرتان را مشخص کنید. مثلا یک راه ساده برای تشخیص روند، استفاده از دو میانگین متحرک است. زمانی که این دو MA یکدیگر را قطع کردند، هشداری جدی مبنی بر تغییر روند است.

2- استفاده از ابزارها و اندیکاتورهای مختلف روی نمودار مثل، خطوط حمایت و مقاومت. با نصب این خطوط ساده، ما به راحتی تشخیص می دهیم که روند قرار است به کدام جهت برود. یادتان باشد تشخیص درست روند مثل پیدا کردن آب خنک بعد از یک تشنگی طولانی مدت است.

3- یادگرفتن درباره الگوهای قیمتی یکی دیگر از روشهای کسب سود از تحلیل تکنیکال است. این الگوها، شامل الگوهای شمعی-ژاپنی و یا ادامه دار و برگشتی هستند. شما با دیدن آنها متوجه می شوید که آیا بازار قرار است به مسیر خود ادامه دهد یا از همان جا باز گردد.

4- یکی دیگر از این گامها که شما را به سودآوری بیشتر نزدیک می کند، یادگیری تئوری های موجود در تحلیل تکنیکال است. یکی از این تئوری ها، موج های الیوت است.

5- ابزارهای موثر بعدی، استفاده از نوسان گرها و اندیکاتورهای مختلف است. به عنوان مثال: RSI، MA، Bollinger Bands، Stochastics و غیره است. و در انتها فاکتورهای بسیار حیاتی مثل: مدیریت ریسک، استفاده از دستورات حد ضرر و حد سود، داشتن یک سیستم معاملاتی بر پایه استراژی مناسب با روحیه و شخصیت تان و غیره.

behind technical

مزایا و معایب تحلیل تکنیکال در فارکس

روش تحلیل تکنیکال، مثل اصول اساسی تحلیل تکنکیال هر چیز دیگر محاسن و معایبی دارد. تحلیل تکنیکال نیز 100 درصد درست نیست. خیلی مهم است که محاسن و معایب آن را بدانیم.

محاسن تحلیل تکنیکال

تحلیل تکنیکال تصویر واضحی از دارایی مورد نظر را به ما نشان می دهد. دلیل این مسئله این است که تحلیل تکنیکال، روی حرکات قیمت از گذشته تا به حال، متمرکز است. عینی است به این معنی که داده ها را روی چارت می بینیم.

تحت تاثیر احساسات بازار است. قیمت ها در بازار فارکس به علت اینکه تحت تاثیر احساسات انسان ها می باشند، خودشان را روی چارت نشان می دهند. دارای الگو هستند. به دلیل اینکه در تحلیل تکنیکال ما با یک سری الگو سروکار داریم، کار را برای ما ساده تر کرده اند.

این الگوها ساده هستند. برای اینکه بازار را تحلیل کنید، نیازی نیست که ریاضیات، فیزیک و هندسه خوانده باشید. انعطاف پذیر هستند. تحلیل تکنیکال بر روی هر داده ای و در هر بازه زمانی، کار می کند.

معایب تحلیل تکنیکال

اولین عیب آنها این است که در روندهای طولانی ماندگار نیستند. دلیل این مسئله این است که ما وقایع سیاسی، تصمیمات بانکهای مرکزی، بحران های اقتصادی و غیره را نمی توانیم پیش بینی کنیم.

عدم قطعیت در سیگنالهایی که می دهند. معمولا در تحلیل تکنیکال، سیگنالها دارای تاخیر هستند. آنها گاها تغییر روندها را دیر به ما نشان می دهند. تحلیل تکنیکال فقط روند عمومی قیمتها را برای یک دوره مشخص در آینده، پیش بینی می کند.

عیب دیگر آنها زیاد بودن اندیکاتورها است. بعضی تریدرها نسبت به حجم زیاد اندیکاتورها، شکایت می کنند. یکی دیگر از معایب آنها، نادیده گرفتن تحلیل بنیادی است. در آخر، مهم نیست که مهارت تحلیل گر تکنیکال چه اندازه است، چرا که تحلیل تکنیکال یک کار ذهنی است و کسی که تصمیم نهایی را می گیرد نیز، یک انسان است.

اگر شما کنترل روان و ذهن خود را نداشته باشید، مدیریت سرمایه را رعایت نکنید و درباره مهارت های سرمایه گذاری چیزی ندانید، و فقط بر تحلیل تکنیکال تکیه کنید، مثل این می ماند که فقط با یک بال پرواز می کنید.

charles daw

۳ اصل اساسی در تحلیل تکنیکال در فارکس

همانطور که پیشتر هم گفته شد، تحلیل تکنیکال سه اصل اساسی دارد: 1- همه چیز در قیمت لحاظ شده است 2- قیمت ها بر اساس روندها حرکت می کنند 3- تاریخ تکرار می شود.

هر آنچه شما نیاز داشته باشید، در قیمت مارکت لحاظ شده است. در واقع به گفته برخی تحلیلگران این اصل، پایه و اساس تحلیل تکنیکال است. منظور این گفته این است که تمام فاکتورهای دیگر مثل: مسائل سیاسی، بنیادی و یا ژئوپلیتیکی در قیمتی که شما روی چارت می بینید، وجود دارد.

همیشه در مارکت ما شاهد نبرد بین عرضه و تقاضا هستیم. اگر تقاضا زیاد شود، قیمت بالا می رود و بالعکس. هر اتفاقی که برای عرضه و تقاضا بیافتد، روی نمودار خودش را نشان می دهد.

یادتان باشد به عنوان یک تحلیلگر تکنیکال، مادامی که بر این باور باشید که همه چیز خودش را در قیمت نمایان می کند، موفق خواهید بود. اصل دوم نیز، نکته بسیار ضروری و حائز اهمیتی دارد.

تحلیلگران تکنیکال بر این باورند که قیمت ها بر اساس روند ها حرکت می کنند. یادتان باشد که دلیل ترسیم چارت های قیمتی، شناسایی روند و پیش بینی جهت حرکت روند است. اصل آخر، تاریخ تکرار می اصول اساسی تحلیل تکنکیال شود. اگر به نمودارهای گذشته یک دارایی نگاهی بیاندازید، متوجه تاثیر عوامل آن ایام روی نمودار می شوید. این موضوع بیانگر روانشناسی بازار است.

اصل سوم تحلیل تکنیکال در واقع می خواهد به ما نشان دهد که همانگونه که الگوها در گذشته به خوبی عمل کرده اند، در آینده نیز به همان خوبی واکنش نشان خواهند داد. در واقع پایه و اساس این فرضیه، اصول روانشناسی است.

نتیجه گیری

یادتان باشد تحلیل تکنیکال یکی از روش های بسیار قدرتمند موجود در بازار فارکس برای پیش بینی حرکات قیمت است. در واقع خیلی ها معتقدند بهتر است به جای کلمه پیش بینی، بگوییم احتمالات آینده بازار را به ما نشان می دهد.

تحلیل تکنیکال حرف آخر را نمی زند و بهتر است برای به دست آوردن نتایج بهتر، از ترکیب تحلیل تکنیکال، فاندامنتال و احساسات بازار استفاده اصول اساسی تحلیل تکنکیال اصول اساسی تحلیل تکنکیال شود. بسیاری از حرفه ای بازار، این سه روش تحلیل را مثل یک سه پایه می دانند.

آشنایی با تحلیل بنیادی

آشنایی با تحلیل بنیادی

تحلیل بنیادی تجزیه و تحلیل نسبت های کلیدی یک کسب و کار برای تعیین سلامت مالی آن می باشد و به شما ایده ای برای تعیین ارزش سهام آن می دهد. بسیاری از سرمایه گذاران از این تحلیل به تنهایی یا در ترکیب با سایر ابزارها، برای ارزیابی سهام و برای اهداف سرمایه گذاری استفاده می کنند. این مقاله به ابزارهای اصلی تحلیل بنیادی و آنچه که آن ها نشان می دهند، متمرکز است. حتی اگر قصد انجام آنالیز دقیق و اساسی را ندارید، اگر اطلاعات اصلی را درک کنید، به شما کمک می کند تا سهام را با دقت بیشتری انتخاب کنید. بنابراین، استفاده از این نوع تحلیل برای همه افراد از جمله حرفه ای و مبتدی کاربرد دارد.

درک تحلیل بنیادی

تحلیل بنیادی چیست

در واقع تحلیل فاندامنتال یا بنیادی سعی دارد که امنیت یک بازار را برای سرمایه گذاری به درستی ارزیابی کند. تجزیه و تحلیل بنیادی معمولاً از منظر کلان تا خرد برای شناسایی اوراق بهاداری انجام می شود که قیمت آن ها به درستی توسط بازار تعیین نشده است.

کار تحلیلگران بنیادی به طور معمول، به ترتیب زیر است:

  • مطالعه وضعیت کلی اقتصاد
  • مطالعه وضعیت صنعت خاص قبل از تمرکز بر عملکرد فردی شرکت
  • مطالعه شرکت های موجود در آن صنعت

تحلیل بنیادی برای ارزش گذاری سهام از چه چیزی استفاده می کند؟

تحلیل فاندامنتال یا بنیادی، از داده های عمومی برای اینکه ارزش یک سهام را ارزیابی کند، استفاده می کند.

به عنوان مثال، یک سرمایه گذار می تواند با بررسی عوامل اقتصادی مانند نرخ بهره و وضعیت کلی اقتصاد، تجزیه اصول اساسی تحلیل تکنکیال و تحلیل اساسی و بنیادی را در مورد ارزش یک اوراق بهادار انجام دهد.

تجزیه و تحلیل بنیادی اغلب برای سهام استفاده می شود؛ اما برای ارزیابی هر گونه محصول سرمایه گذاری مانند انواع دیگر اوراق بهادار یا موارد دیگر نیز می توان از این تحلیل استفاده کرد.

سرمایه گذاری و تحلیل بنیادی

یک تحلیلگر برای ایجاد مدلی برای تعیین ارزش تخمینی قیمت سهام یک شرکت، براساس داده های موجود در دسترس عموم، تلاش می کند.

اگر یک تحلیلگر محاسبه کند که ارزش سهام باید به طور قابل توجهی بالاتر از قیمت فعلی آن باشد، احتمالا مقداری از سرمایه خود را روی این سهم سرمایه گذاری می کند. در طرف مقابل نیز اگر تحلیلگر ارزش ذاتی کمتری نسبت به قیمت فعلی بازار محاسبه کند، منتظر می ماند تا قیمت سهام به زیر ارزش ذاتی خود برسد و یا در صورتیکه آن سهم را دارد، اقدام به فروش آن می کند.

تحلیل بنیادی کمّی و کیفی

تحلیل بنیادی کمی و کیفی

در تحلیل بنیادی کمّی، اصول اساسی اعداد و ارقام و ویژگی های قابل اندازه گیری یک کسب و کار هستند. به همین دلیل بزرگترین منبع برای داده های کمی، صورت های مالی شرکت است.

از سوی دیگر اصول كيفي كمتر ملموس هستند. این موارد ممکن است شامل عملکرد مدیران یک شرکت، شناسایی نام تجاری، حق ثبت اختراع و فناوری انحصاری آن باشد.

نمی توان گفت که بین این دو روش، کدام یک کاربردی تر و بهتر هستند؛ در واقع تحلیلگران از هر دو روش در زمان خاص خود استفاده می کنند.

مبانی کیفی که باید در تحلیل فاندامنتال در نظر گرفت:

چهار اصل اساسی وجود دارد که تحلیلگران همیشه در مورد یک شرکت در نظر می گیرند که اکثر آن ها کیفی هستند تا کمی. این موارد عبارت اند از:

  • مدل تجاری (کسب و کار)
  • مزیت رقابتی
  • مدیریت
  • حاکمیت شرکتی

مدل تجاری کسب و کار

شرکت دقیقاً چه کاری انجام می دهد؟ این جمله به آسانی که به نظر می رسد، نیست. مثلا اگر مدل تجاری شرکتی مبتنی بر فروش مرغ فست فود باشد، آیا درآمد خود را صرفا از این طریق بدست آورده است و یا هزینه ها و کارمزدهای دیگری را از منابع دیگر دریافت می کند؟

مزیت رقابتی

موفقیت طولانی مدت یک شرکت عمدتا به دلیل توانایی آن در داشتن یک مزیت رقابتی و حفظ آن است. مزایای قدرتمند رقابتی، مانند نام تجاری کوکاکولا و سلطه مایکروسافت بر سیستم عامل رایانه های شخصی، ایجاد یک خندق در یک کسب و کار است که به آن اجازه می دهد رقبا را از خود دور نگه دارد و از رشد و سود برخوردار شود. وقتیکه یک شرکت می تواند به یک مزیت رقابتی دست یابد، سهامداران آن می توانند برای دهه ها پاداش خوبی دریافت کنند.

مدیریت

اصل مدیریت در تحلیل بنیادی

این موضوع بدیهی است که مدیریت یک شرکت، می تواند مهمترین معیار سرمایه گذاری در آن شرکت باشد. حتی بهترین مدل کسب و کار هم محکوم به شکست است اگر رهبران شرکت نتوانند به درستی برنامه ها را اجرا کنند.

اما آیا منطقی است که فکر کنیم رهبران شرکت نباید نقصی در مدیریت داشته باشند؟

باید در جواب بگوییم که حتی بهترین مدیران هم امکان نواقصی را در کار خود خواهند داشت. همانطور که اگرچه ارزیابی واقعی مدیران برای سرمایه گذاران خرد دشوار است، اما برای این که خیال خود را راحت کنید، می توانید به وب سایت شرکت مراجعه کرده و رزومه افراد برتر و اعضای هیئت مدیره را در صورت امکان بررسی کنید.

حاکمیت شرکتی

حاکمیت شرکتی، سیاست های اعمال شده در یک سازمان را نشان می دهد که نشان دهنده روابط و مسئولیت های بین مدیریت، مدیران و سهامداران است.

این سیاست ها همراه با دیگر قوانین و مقررات شرکت در اساسنامه شرکت و آیین نامه آن تعریف و تعیین می شود. شما می خواهید با شرکتی تجارت کنید که از نظر اخلاقی، منصفانه و شفاف و کارآمد اداره شود.

به ویژه توجه داشته باشید که آیا مدیریت، به حقوق و منافع سهامداران احترام می گذارد یا خیر. اطمینان حاصل کنید که ارتباطات آن ها با سهامداران شفاف، واضح و قابل درک است.

همچنین در نظر گرفتن صنعت یک شرکت نیز مهم است؛ در واقع مشتری، سهم بازار شرکت ها، رشد کل صنعت، رقابت، مقررات و چرخه های تجاری و یادگیری نحوه کار صنعت درک عمیق تری از سلامت مالی یک شرکت به سرمایه گذار خواهد داد.

صورت های مالی و مبانی کمی که باید در نظر گرفت

صورت های مالی واسطه ای است که توسط آن، شرکت اطلاعات مربوط به عملکرد مالی خود را افشا می کند. طرفداران تحلیل بنیادی از اطلاعات کمی که از صورت های مالی جمع آوری شده، برای تصمیم گیری در مورد سرمایه گذاری استفاده می کنند.

سه صورت مهم مالی عبارت اند از:

ترازنامه

مفهوم ترازنامه در تحلیل بنیادی

ترازنامه بیانگر سوابق دارایی ها، بدهی ها و حقوق صاحبان سهام یک شرکت در یک زمان خاص است. ترازنامه با این واقعیت نامگذاری می شود که ساختار مالی یک کسب و کار به روش زیر متعادل می شود:

دارایی = بدهی + حقوق صاحبان سهام

دارایی ها منابعی را نشان می دهند که کسب و کار در یک بازه اصول اساسی تحلیل تکنکیال زمانی مشخص صاحب یا مدیر کنترل آن ها است. این موضوع شامل مواردی مانند پول نقد، موجودی مواد اولیه یا محصولات نهایی، ماشین آلات و ساختمان ها است.

طرف دیگر معادله، منبع تأمین مالی شرکت را برای بدست آوردن آن دارایی نشان می دهد. تأمین مالی در نتیجه بدهی ها یا حقوق صاحبان سهام انجام می شود. بدهی ها نشان دهنده مبالغی است که باید بازپرداخت شوند، در اصول اساسی تحلیل تکنکیال حالیکه حقوق صاحبان سهام نشان دهنده ارزش کل پولی است که صاحبان یک شرکت برای کسب و کار آن به اشتراک گذاشته اند. به عنوان مثال، سود انباشته شرکت در ردیف حقوق صاحبان سهام قرار می گیرد.

صورت سود و زیان

در حالیکه ترازنامه در بررسی یک کسب و کار از رویکرد لحظه ای استفاده می کند، صورت سود و زیان عملکرد شرکت را در یک بازه زمانی خاص اندازه گیری می کند. صورت سود و زیان اطلاعاتی را در مورد درآمدها، هزینه ها و سودی که در نتیجه عملیات کسب و کار برای آن دوره ایجاد شده است، ارائه می دهد.

صورت جریان های نقدی

صورت جریان های نقدی بیانگر سوابق ورودی و خروجی نقدی یک کسب و کار در طی یک دوره زمانی است. به طور معمول، صورت جریان های نقدی بر فعالیت های زیر مربوط به پول نقد متمرکز است:

  • وجوه حاصل از سرمایه گذاری (CFI): وجوه مورد استفاده برای سرمایه گذاری در دارایی ها و همچنین درآمد حاصل از فروش سایر مشاغل، تجهیزات یا دارایی های بلند مدت.
  • وجه نقد از محل تأمین مالی (CFF): وجوه پرداختی یا دریافتی از محل صدور و استقراض وجوه.
  • جریان نقدی عملیاتی (OCF): وجه نقدی که از عملیات روزمره کسب می شود.

صورت جریان نقدی مهم است؛ زیرا برای یک کسب و کار بسیار دشوار است که وضعیت نقدی خود را دستکاری کند. حسابداران کارهای زیادی می توانند برای دستکاری درآمد انجام دهند، اما جعل پول نقد در بانک دشوار است. به همین دلیل، برخی از سرمایه گذاران از صورت جریان نقدی به عنوان معیار محافظه کارانه تری برای ارزیابی عملکرد شرکت استفاده می کنند.

تحلیل بنیادی بر استفاده از نسبت های مالی برگرفته از داده‌های صورت‌های مالی شرکت، برای استنتاج در مورد ارزش و چشم انداز شرکت تکیه دارد.

مفهوم ارزش ذاتی

مفهوم ارزش ذاتی در تحلیل بنیادی

یکی از مفروضات اصلی تحلیل بنیادی این است که قیمت فعلی اوراق بهادار، اغلب ارزش شرکت را که توسط داده های عمومی در دسترس است، منعکس نمی کند. فرض دوم این است که ارزش منعکس شده از داده های بنیادی شرکت به احتمال زیاد به ارزش واقعی سهام نزدیکتر است.

اگر بخواهیم این مفهوم را با مثال برای شما بازگو کنیم، به اینصورت است که فرض کنید سهام یک شرکت 20 دلار معامله می شود و پس از تحقیقات گسترده در مورد این شرکت، یک تحلیلگر تشخیص می دهد که ارزش آن باید 24 دلار باشد. یک تحلیلگر دیگر تحقیقات مساوی انجام می دهد اما تعیین می کند که ارزش آن 26 دلار است.

بسیاری از سرمایه گذاران میانگین چنین برآوردهایی را در نظر می گیرند و تصور می کنند که ارزش ذاتی سهام ممکن است نزدیک به 25 دلار باشد. غالباً سرمایه گذاران این برآوردها را اطلاعات بسیار مهمی می دانند؛ زیرا می خواهند سهامی را خریداری کنند که با قیمت های قابل توجهی کمتر از این ارزش های ذاتی معامله می شوند.

این همان چیزی است که تجزیه و تحلیل بنیادی به آن تکیه دارد. با تمرکز بر مشاغل خاص، یک سرمایه گذار می تواند ارزش ذاتی یک شرکت را تخمین بزند و فرصت های خرید با تخفیف را برای سهام آن پیدا کند. وقتی بازار به اصول بنیادی توجه کند، این سرمایه گذاری نتیجه خواهد داد.

مراحل تحلیل بنیادی چیست؟

به طور کلی، تحلیل بنیادی شرکت ها را با مشاهده صورت های مالی شرکت و بررسی نسبت های مختلف و سایر معیارها ارزیابی می کند. این برای تخمین ارزش ذاتی یک شرکت براساس درآمدها، سود، هزینه ها، ساختار سرمایه، جریان های نقدی و. استفاده می شود. سپس معیارهای شرکت را می توان با همتایان و رقبای صنعت مقایسه کرد. در نهایت، این موارد را می توان با یک بازار گسترده تر یا محیط اقتصادی بزرگتر مقایسه کرد.

انتقادات وارد بر تحلیل بنیادی

بیشترین انتقادات از تحلیل بنیادی اساساً از طرف دو گروه است:

  • طرفداران تحلیل تکنیکال
  • معتقدان به فرضیه بازارهای کارا

تجزیه و تحلیل تکنیکال

تحلیل تکنیکال

تجزیه و تحلیل تکنیکال شکل اصلی دیگر تجزیه و تحلیل سهام و دارایی های دیگر است. به بیان ساده، تحلیلگران تکنیکال سرمایه گذاری های خود را صرفاً بر اساس قیمت و حجم معاملات سهام انجام می دهند.

فرضیه بازارهای کارا

فرضیه بازارهای کارا ادعا می کند که اساساً شکست دادن بازار از طریق تجزیه و تحلیل بنیادی یا تکنیکال غیرممکن است. از آنجا که بازار به طور موثر قیمت تمام سهام را به طور مداوم قیمت گذاری می کند، بسیاری از شرکت کنندگان در بازار تقریباً بلافاصله فرصت ها را برای بازدهی اضافی از بین می برند و این امر باعث می شود که هیچ کس نتواند عملکرد قابل توجهی در بازار در بلندمدت داشته باشد.

چه کسی از تحلیل اصول اساسی تحلیل تکنکیال بنیادی استفاده می کند؟

تحلیل بنیادی عمدتاً توسط سرمایه گذاران بلندمدت یا ارزشی برای شناسایی سهام با قیمت مناسب و آنهایی که دارای چشم انداز مطلوب هستند، استفاده می شود. تحلیلگران سهام همچنین از تحلیل بنیادی برای ایجاد اهداف قیمتی و توصیه هایی به مشتریان (مانند خرید، نگهداری یا فروش) استفاده خواهند کرد. مدیران شرکت و حسابداران مالی همچنین از تحلیل مالی برای تجزیه و تحلیل و افزایش کارایی عملیاتی و سودآوری شرکت و مقایسه شرکت با رقبا استفاده می کنند. وارن بافت، یکی از مشهورترین سرمایه گذاران ارزشی جهان، همواره از تحلیل بنیادی برای خرید و فروش دارایی های خود استفاده می کند.

آیا تحلیل بنیادی همیشه بدون خطا است؟

خیر. مانند هر استراتژی یا تکنیک سرمایه گذاری دیگر، تحلیل بنیادی همیشه موفق نیست. این واقعیت که فاندامنتال نشان می‌دهد یک سهام کمتر از ارزش‌ خود قیمت گذاری شده است، تضمین نمی کند که قیمت سهام به زودی به ارزش ذاتی افزایش یابد. همه چیز به این سادگی نیست. در واقعیت، رفتار قیمت تحت تأثیر عوامل بی شماری است که ممکن است تحلیل بنیادی را تضعیف کند.

جمع بندی

در این مقاله به طور مفصل با تحلیل بنیادی که یکی از محبوب ترین تحلیل ها برای خرد و فروش سهام می باشد، آشنا شدیم. در این تحلیل به بنیاد و اساس یک شرکت براساس داده های موجود و اعداد و ارقام منتشر شده از سوی شرکت در صورت های مالی یا دیگر گزارش ها، توجه داریم (بر خلاف تحلیل تکنیکال که تنها به حرکات قیمت سهام یا دارایی های دیگر توجه دارد). تحلیل فاندامنتال یا بنیادی در ترکیب با تکنیکال می تواند نقاط ورود و خروج بسیار خوبی را به سرمایه گذاران ارائه دهد.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.