به طور خلاصه ، استراتژی فاصله بین “جایی که هستیم” و “جایی که می خواهیم باشیم” است.
استراتژی شرکتی چیست؟
استراتژی شرکتی را می توان شناسایی هدف اساسی، طرح ها و اقدامات سازمان برای رسیدن به آن هدف تعریف کرد. روشن است که این تعریف فقط یکی از ده ها تعریف این مفهوم است. اما آن چه اهمیت دارد ذکر این نکته است که با تغییر شرابط هدف هم تغییر خواهد کرد. به عنوان مثال مدیران اپل در سالهای اولیه فعالیت، هدف خود را فراهم کردن کار برای مالکان، کارکنان و دوستان شرکت تعریف کرده بودند اما با رشد شرکت این هدف اساسی تغییر کرد و هدف های جدیدی مانند ارضای نیازهای مصرف کنندگان مورد توجه قرار گرفت. هم چنین در سالهای اخیر تعدادی از استراتژیست های شرکت ها به این نتیجه رسیده اند که آنها باید در جامعه دارای نقش بوده و فراتر از هدفهای مرتبط با سهامداران، کارکنان و اعضای وابسته به شرکت عمل نمایند. مفهوم استراتژی شرکت در برگیرنده دو حوزه اصلی است. استراتژی سطح شرکتی و استراتژی سطح کسب و کار که در ادامه ابعاد آن مشخص شده است.
استراتژی سطح عمومی شرکت به سوالات و موضوعات زیر می پردازد :
این موضوعات و مسائل در دو زمینه ی کلی است, یکی اهداف سازمان و دیگری استراتژیهایی که برای دستیابی به آنها انتخاب کرده ایم.
ما در چه کسب و کاری هستیم ؟ و در چه کسب و کاری باید باشیم ؟
جهتهای اساسی شرکت برای اینده کدامند؟
فرهنگ و سبک رهبری ما چیست ؟
وجهه نظر ما نسبت به تغییر استراتژیک چیست و چه باید باشد ؟
استراتژی سطح کسب و کار شرکت به سوالات و موضوعات زیر می پردازد :
چگونه در رقابت موفق شده ایم یا چگونه رقابت را به صورت موفقیت آمیزی انجام می دهیم ؟
مزیت رقابتی پایدار ما چیست ؟
چگونه می توانیم نوآوری را توسعه دهیم ؟
مصرف کننده ما کیست ؟
ارزش افزوده ما چیست ؟ کجا، چرا و چگونه تولید می شود ؟
مفسران اولیه استراتژی مانند انسف و دراکر به این دو جنبه از استراتژی اشاره کرده اند که تعیین کننده جهت های آینده شرکت با توجه به منابع هستند که به اختصار توضیح داده می شوند.
سطح دفتر مرکزی یا سطح عمومی
تصمیمات اساسی در این طرح اتخاذ می تعریف استراتژی گردندو تصمیمات مرتبط با نوع کسب و کار، جهت های آینده شرکت، فرهنگ، رهبری و انجام تغییرات استراتژیک.
استراتژی به این معنا و مفهوم را می توان در تعریف زیر از استراتژی مشاهده کرد.
استراتژی شرکتی الگویی از هدف های اساسی و بلند مدت، سیاست های ضروری و طرح ها برای دستیابی به اهداف تعریف شده است. بیان می دارد که ما در چه کسب و کاری هستیم یا باید باشیم و چه نوع شرکتی هستیم یا باید باشیم. (آندروز، 1971)
سطح کسب و کار
در سطح کسب و کار استراتژی شرکتی به معنای کسب مزیت رقابتی و رقابت برای جذب مصرف کنندگان و تولید ارزش از منابع است که این معنا را می توان در تعریف زیر از استراتژی مشاهده کرد.
استراتژی شرکت تشریح می کند که چگونه رابطه ای مناسب میان قابلیت های داخلی و محیط خارجی برقرار کرده و به نیازها و تقاضاهای عرضه کنندگان، مصرف کنندگان، رقبا و محیط اجتماعی و اقتصادی که در درون آن عمل می کنیم، پاسخ دهیم (کای، 1994)
این دو تعریف هر کدام بر سطح خاصی از سطوح سازمان تاکید دارند. یادآوری این نکته حائز اهمیت است که یک توافق همگانی برای تعریف استراتژی وجود ندارد به عنوان مثال نویسندگانی مانند کمپل و دیگران بر استراتژی عمومی شرکت تاکید و تمرکز داشته اند در حالی که پورتر استراتژی را در سطح کسب و کار تعریف می کند. توجه این نکته ضروری است که مفاهیم مختلفی مانند مدیریت استراتژیک، سیاست بازرگانی، استراتژی رقابتی و مانند آن مطرح است اما ما در این کتاب از عنوان استراتژی شرکتی استفاده می کنیم تا انواع سازمان های بزرگ و کوچک، خصوصی و یا غیر خصوصی را شامل گردد.
| این مطلب توسط آقای سید حمیدرضا عظیمی نوشته شده است. |
منابع مورد استفاده در این مطلب:
Corporate Strategy نوشته ی Richard Lynch
جزوه ی مدیریت استراتژیک دکتر سید محمود حسینی (عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی)
تعریف استراتژی
مشاهده ویدئو درس مدیریت استراتژیک دوره MBA | علی خادم الرضا
درس مدیریت استراتژیک دوره MBA تدریس علی خادم الرضا در این مطلب گزیده ویدئو های چند قسمت از درس مدیریت استراتژیک برای دوره MBA تدریس علی خادم الرضا آورده شده است. این ویدئوها شامل تعاریف کسب و کار به مثابه سیستم اجتماعی، مدیریت، سازمان، استراتژی، برنامه ریزی و مدیریت استراتژیک […]
رادیو کارآفرینی آموزشی ۶ – درس مدیریت استراتژیک دوره MBA علی خادم الرضا
رادیو کارآفرینی | شنیدن درس مدیریت استراتژیک دوره MBA تدریس علی خادم الرضا در این قسمت از رادیو کارآفرینی گزیده صوتی چند قسمت از درس مدیریت استراتژیک برای دوره MBA تدریس علی خادم الرضا آورده شده است. این ویدئوها شامل تعاریف کسب و کار به مثابه سیستم اجتماعی، مدیریت، سازمان، […]
تعریف هوش کسب و کار و ارتباط آن با تصمیم گیری و خلق استراتژی
تعریف هوش کسب و کار و ارتباط آن با تصمیم گیری و خلق استراتژی | عضویت ویژه کارآفرینی کوانتومی در این قسمت از محتوای ویژه عضویت کارآفرینی کوانتومی، به معرفی کامل هوش کسب و کار Business Intelligence، تعاریف و ابعاد مختلف آن، مزایای استفاده از آن در کسب و […]
تعریف فرصت در کسب و کار و ادبیات مدیریت استراتژیک
تعریف فرصت در کسب و کار و ادبیات مدیریت استراتژیک | عضویت ویژه کارآفرینی کوانتومی در این قسمت از محتوای ویژه عضویت کارآفرینی کوانتومی، به تعریف فرصت در کسب و کار و ادبیات مدیریت استراتژیک پرداخته و انواع فرصت های پیش نگرانه و پس نگرانه در خلق استراتژی را […]
تعریف استراتژی ، استراتژی چیست؟
تعریف استراتژی ، استراتژی چیست؟ در این مقاله بیان جامعی از تعریف استراتژی چیست (What is Strategy) از درون متون علمی گردآوری کردم تا بتوان با مطالعه و تأویل آنها، دید عمیق تری از این واژه کسب کرده و به تبع بتوانیم کاربست درست تری از آن را در برنامه […]
دسته بندی مقالات سایت
-
(۸۴) (۱۰) (۵) (۸) (۱۴) (۲۸) (۱) (۱۵) (۲) (۵۰) (۱۲۴) (۷۳) (۵۵) (۴۴) (۱۲) (۴) (۵) (۷) (۳) (۴۴) (۹۶)
آخرین مقالات وبسایت
- رهیافت سیستمی در مدیریت سپتامبر 10, 2022
- مکتب نئوکلاسیک مدیریت قسمت دوم سپتامبر 10, 2022
- شناسایی و معرفی ۵۰ فرصت کسب و کار در صنعت آموزش کسب و کار آگوست 27, 2022
- مکتب نئوکلاسیک مدیریت قسمت اول آگوست 6, 2022
- مدل نیروهای پنجگانه پورتر برای تحلیل رقابت در صنعت آموزش کسب و کار ایران جولای 23, 2022
- عوامل اثرگذار بر سرعت پذیرش محصول جدید در بازار جولای 9, 2022
محتوای آموزشی انحصاری در عضویت ویژه کارآفرینی کوانتومی
رادیو کارآفرینی | آموزش ها و گفتگوها با کارآفرینان و متخصصان کسب و کار | علی خادم الرضا مدرس و مشاور کارآفرینی و توسعه کسب و کار DBA کارآفرینی دانشگاه تهران
تعریف استراتژی و ویژگی های آن
کلمه “استراتژی” از کلمه یونانی “stratçgos” گرفته شده است. stratus (به معنای ارتش) و “ago” (به معنای هدایت / حرکت).
استراتژی عملی است که مدیران برای دستیابی به یک یا چند هدف سازمان انجام می دهند. استراتژی همچنین می تواند به عنوان “یک جهت کلی برای شرکت و اجزای مختلف آن برای دستیابی به وضعیت مطلوب در آینده تعریف شود. استراتژی از روند برنامه ریزی دقیق استراتژیک حاصل می شود.
یک استراتژی در واقع یکپارچه سازی فعالیتهای سازمانی و استفاده و تخصیص منابع کمیاب در محیط سازمانی برای دستیابی به اهداف حاضر است. در حالی که برنامه ریزی یک استراتژی است، توجه به این نکته ضروری است که تصمیمات در یک واکنش گرفته نمی شوند و هر اقدامی که توسط یک شرکت انجام می شود احتمالاً با واکنش متضرران ، رقبا ، مشتریان ، کارمندان یا تأمین کنندگان روبرو خواهد شد.
استراتژی همچنین می تواند به عنوان دانش اهداف ، عدم اطمینان از وقایع و نیاز به در نظر گرفتن رفتار احتمالی یا واقعی دیگران تعریف شود. استراتژی طرح اصلی تصمیمات در یک سازمان است که اهداف و اهداف آن را نشان می دهد، سیاستهای اصلی را کاهش می دهد، و برنامه هایی را برای دستیابی به این اهداف کاهش می دهد ، و تجارت مورد نظر شرکت را تعریف می کند، نوع سازمان اقتصادی و انسانی که می خواهد باشد، و سهمی که قصد دارد به سهامداران، مشتریان و جامعه کل آن بدهد.
ویژگی های استراتژی
- استراتژی قابل توجه است زیرا پیش بینی آینده امکان پذیر نیست. بدون آینده نگری کامل، شرکت ها باید آماده مقابله با حوادث نامشخصی باشند که فضای کسب تعریف استراتژی و کار را تشکیل می دهند.
- استراتژی بیش از عملیات روتین با تحولات طولانی مدت سروکار دارد ، یعنی با احتمال ابتکارات یا محصولات جدید ، روش های جدید تولید یا بازارهای جدیدی که در آینده توسعه می یابند سروکار دارد.
- استراتژی برای در نظر گرفتن رفتار احتمالی مشتریان و رقبا ایجاد شده است. استراتژی های برخورد با کارمندان رفتار کارکنان را پیش بینی می کند.
استراتژی یک نقشه راه کاملاً مشخص برای سازمان است. این مأموریت ، چشم انداز و جهت گیری کلی سازمان را تعریف می کند. هدف یک استراتژی به حداکثر رساندن نقاط قوت سازمان و به حداقل رساندن نقاط قوت رقبا است.
به طور خلاصه ، استراتژی فاصله بین “جایی که هستیم” و “جایی که می خواهیم باشیم” است.
تعریف مینتزبرگ از استراتژی
هنری مینتزبرگ یکی از کارشناسان بزرگ و مطرح مدیریت و استراتژی، میگوید: انتخاب یک استراتژی درست بسیار دشوار است. وی برای کمک به تفکر عمیق پیرامون استراتژی، مدل ۵P را ارائه کرده است. مدل استراتژی مینتزبرگ عبارت است از پنج تعریف (رویکرد) متفاوت برای تدوین استراتژی که با حرف P آغاز میشوند.
با شناخت هر یک از این ۵P، میتوانید یک استراتژی قوی را تدوین کنید که با استفاده از آن، بهطور کامل از مزایای ناشی از شناخت نقاط قوت، ضعف و قابلیتهای سازمان خود، استفاده و بهرهبرداری کنید.
مدل ۵P استراتژی مینتزبرگ
مینتزبرگ اولین بار در سال ۱۹۸۷، مدل ۵P را معرفی کرد که هرکدام از این ۵ مورد بیانگر یک رویکرد متفاوت به استراتژی است. این پنج P عبارتاند از:
طرح :(Plan) تعیین اهداف و برنامهریزی برای چگونگی دستیابی به آنها .
در این تعریف ، مینتزبرگ خاطرنشان میکند که استراتژی یک اقدام عملی در نظر گرفتهشده یا آگاهانه است که مدیران با انجام تعریف استراتژی آن حس خوبی پیدا میکنند. بسیاری از انسانها بهطور غریزی به انجام برنامهریزی تمایل دارند. این استراتژی قبل از اجرای آن ساختهشده است و پیادهسازی و توسعه واقعی آن دنبال میشود. برنامهریزی بخشی ضروری و اساسی در فرآیند تدوین استراتژی است. هرچه با جزئیات بیشتر به برنامهریزی ورود پرداخته شود، نتایج بهتری نیز حاصل میشود.
«مسئله اصلی این است که برنامهریزی بهتنهایی کافی نیست بنابراین چهار P دیگر وارد میدان میشوند!»
شگرد :(Ploy) ایجاد اختلال و مانع بر سر راه رقبا، دلسرد کردن و تأثیرگذاری بر آنها.
مینتزبرگ معتقد است که استراتژی علاوه بر یک طرح میتواند بهعنوان یک شگرد نیز مورداستفاده قرار گیرد. بهعبارتدیگر بخشی از استراتژیِ پیشی گرفتن از رقبا شامل موارد زیر میشود.
تأثیرگذاری بر رقبا
ایجاد اختلال و موانع
دلسرد کردن رقبا
برای مثال، یک فروشگاه زنجیره ای خواروبارفروشی با طرح این موضوع که میخواهد در یک منطقه شهر شعبهی جدید باز کند، ممکن است رقبای خود را نسبت به باز کردن فروشگاه در آن منطقه دچار تردید کند. و یا یک شرکت فعال در حوزهی فناوری ارتباطات و اطلاعات با خرید یک ایدهی جدید یا اختراع، میتواند احتمال ورود رقبای جدید در حوزهای که در آن فعالیت میکند را کاهش دهد بهطوریکه رقبا برای تولید محصولاتی که قدرت رقابتی به همراه دارد نتوانند از آن اختراع استفاده کنند.
برای بررسی حالات مختلف که ممکن است در آینده در ارتباط با رقابت با رقبا به وقوع بپیوندد ابزارها و تکنیکهایی مانند تحلیل سناریو میتواند مفید باشد. همچنین نظریه بازیها ابزار قدرتمندی معرفی میکند تا از برنامههای رقبا آگاه شده و خود را برای دستیابی به پیروزی در رقابت آماده کنید.
الگو : (Pattern) شیوهای پایدار و موفق در کسبوکار سازمان، ناشی از اقدامات گذشته.
هر دو p تعریفشده در بالا (طرحها و شگردهای استراتژیک) اقدامات عملی آگاهانه هستند. اما همیشه انتخاب آگاهانه منجر به تدوین استراتژی موفق نمیشود. گاهی استراتژی برآمده از رفتارهای گذشتهی سازمان است که ناشی از شیوهای پایدار و موفق در کسبوکار میتواند باشد.
برای مثال، فرض کنید که مدیر یک سازمان تصمیماتی را میگیرد که موجب میشود فرآیند فعلی پاسخگویی و حمایت از مشتریان، بهعنوان اولویت اصلی سازمان تعریف شود. باوجوداینکه او بهصورت آگاهانه این کار را انجام نداده ولی الگوی اقدامات او موجب کسب یک مزیت رقابتی برای سازمان میشود.
موضع : (Position) تصمیمگیری در مورد چگونگی مشخص کردن موضع کسبوکار در بازار.
چهارمین p تعریفشده از مدل ۵P توسط مینتزبرگ «موضع» است که راه دیگری برای تعیین استراتژی است؛ در این روش هر سازمانی تصمیم میگیرد که چگونه موقعیت و موضع خود را در بازار مشخص تعریف استراتژی کند. به عبارتی استراتژی به سازمان کمک میکند تا انطباق میان محیط و سازمان خود را مورد بررسی قرار دهد و یک مزیت رقابتی پایدار ایجاد کند.
برای مثال، استراتژی یک سازمان ارائهی محصول به بخش کوچک و بکری از بازار (نیچه مارکت) را میتواند شامل شود تا حداقل بتون از مشکلات ناشی از رقابت اجتناب کرد و یا میتوان موضع و موقعیت خود را در میان دیگر رقبای موجود در صنعت در نظر گرفت و به دنبال راهی برای ارائهی خدمات متمایز نسبت به آنها بود.
سازمان میتواند برای بررسی موقعیت استراتژیک خود در صنعت، بیانیه چشمانداز خود را در ارتباط با عوامل خارجی شناسایی کند. بدین منظور میتوان از تکنیکهایی مانند تحلیل PEST و پنج نیروی رقابتی پورتر برای تحلیل محیط بیرونی سازمان استفاده کرد. درواقع این ابزارها و تکنیکها نشان میدهد در چه مواردی سازمان موضع قدرتمندی دارد و در چه مواردی با مشکل مواجه است.
برای تحلیل محیط داخلی سازمان مانند وقتیکه به استراتژی بهعنوان یک الگو نگاه میکنیم، تحلیلSWOT میتواند جهت شناسایی نقاط قوت و بهرهبرداری از فرصتها مفید باشد.
دیدگاه : (Perspective) فرهنگ، الگو و دورنمای ذهنی غالب در سازمان برای انجام کارها.
تصمیمات اتخاذشده در مورد استراتژی یک سازمان شدیداً به فرهنگ آن سازمان بستگی دارد. همانطور که الگوهای رفتاری میتوانند در استراتژی سازمان خود را نشان دهند، الگوهای فکری (ذهنی)، در شکلگیری دیدگاه سازمان مؤثر است و مشخص میکنند که سازمان توانایی انجام چه کارهایی را دارند.
برای مثال، اگر یک سازمان از پذیرش ریسک، نوآوری و خلاقیت کارکنان خود پشتیبانی میکند در استراتژی خود ممکن است ارائهی محصولاتی با نوآوری بالا دنبال کند. در مقابل، سازمانی که بر پردازش معتبر دادهها تأکید دارد، ممکن است استراتژی برونسپاری را در دستور کار خود قرار دهد و این کار را به کارمندان خود نسپارد تا متحمل ریسک ناشی از اشتباهات احتمالی آنها نشود؛ به همین خاطر پردازش دادههایش را به یک شرکت معتبر در این زمینه واگذار کند.
بهکارگیری P5 مینتزبرگ به یک سازمان کمک میکند تا موانعی را که میتواند باعث تضعیف پیادهسازی استراتژی سازمان شوند؛ شناسایی کرد.
استراتژی چیست + داستان کوتاه
شاید کمتر واژه ای را بتوان در دنیای کسب و کار یافت که با وجود کاربرد فراوانش، هنوز تعریف واحدی به خود ندیده است. از ایگور آنسوف گرفته تا مایکل پورتر و هنری مینتزبرگ و سایر بزرگان این حوزه، هر کدام تعاریف خاص خود را ارائه کرده و هنوز اتفاق نظری روی تعریف این شاخه از علم مدیریت وجود ندارد. با این حال، پکتاب قصد ندارد وارد مباحث آکادمیک شده و پس از بررسی تمامی این نظرات، استدلال کند که کدام تعریف جامع تر و مانع تر است.
هدف پکتاب از بخش استراتژی این است که ابزارهای مدیریت استراتژیک را معرفی کرده و کاربردهای آن را برای توسعه کسب و کار تبیین کند. لذا در این بخش با یک تعریف ساده از استراتژی کار را شروع کرده و در ادامه تمرکز خود را روی مسائلی قرار می دهیم که می تواند برای کسب و کارها مفید باشد.
تعریفی که ما در این بخش ارائه می دهیم و آن را تا انتها مبنای نوشته های خود قرار می دهیم، عبارت است از:
استراتژی همسو کردن سازمان به محیط اطرافش است (مایکل پورتر)
دیدگاه شما