مدیریت ریسک در بورس
در چه شرایطی نگه دارم؟ کی با ضرر بفروشم.. تا کجا خریدم را نگه دارم و.. اما میخواهیم در ارتباط با موضوع کلیدی و مهم که راز بقا و ماندگاری در بازارهای مالی را تعیین می کند برایتان صحبت کنیم.. قبل از آن اجازه دهید جمله ای را ایراد کنم..
سودآوری در معاملات، بر پایه توالی احتمالاهاست.. یعنی ما در این بازار هم سود میکنیم وهم ضرر (هیچ کسی رو نمی تونیم پیدا کنیم که ضرر نکنه !!)
مدیریت سرمایه در بازار بورس
فرض کنید شما در هر سال به طور میانگین صد موقعیت خرید دارید. از این صد موقعیت به طور میانگین ۶۰ موقعیت به سود و ۴۰ موقعیت به ضرر ختم خواهد شد.. با این اوصاف اگر موقعیتهای مساوی با ضرر در کل ۶۰ معامله با سود دیگر مخلوط می شد سود ما قطعی بود.
با این اوصاف اصلا مشخص نیست که شما در خرید اول، دوم و یا سوم ، سهامتان را با سود بفروشید.. اما احتمالا در تعداد صد معامله همیشه تعدادی از خریدها با سود بسته شده و تعدادی از خریدها را هم با ضرر فروختی (چون در خریدهاتون باید حد سود و حد ضرر در نظر بگیرید) اما ایراد اساسی اینه که:
شما نمی دانید قرار است درچند معامله پشت سر هم سود کنید.. و یا اینکه اصولا ضررها چگونه بین معاملات توضیع شده.. امکان دارد بعد از دو خرید سودده شما مجبور باشید یک خرید را با ضرر بفروشید و حتی امکان داره شما در ۱۰ یا ۱۵ خرید پشت سر هم در ضرر باشید.. به عبارت دیگه از توالی سود و ضررها هیچ کس اطلاعی ندارد و کسی هم که ادعا می کند می داند یا بازار را نمیشناسد یا اصطلاحا (خودش را زده به اون راه)
خب پس امکان دارد در مجموع صد معامله ما در سال، به صورت متوالی پشت سر هم در بیست معامله ضرر کنیم. در این صورت این حداکثر تعداد ضرر پشت سر هم نباید به حساب ما ضربه ای وارد کند و ما را متوجه افت شدید سرمایه کند. در اینصورت دیگر حتی پولی برای مان باقی نمی ماند که بخواهیم با آن سهم دیگری بخریم.
مدیریت ریسک به ما می گوید چقدر از کل سرمایه را باید در یک معامله به خطر بیندازم که اگر به صورت متوالی در دوره هایی از بازار ضرر کردم ضربه غیر قابل جبرانی به حساب وارد نشود.
مهم ترین نکته و اصل اساسی در مدیریت سرمایه این است که ما در هر معامله حق داریم چند درصد اصل سرمایه مان رو از دست بدهیم؟
دو مفهوم مهم در مدیریت ریسک
معاملهگرانی که در بورس بازارهای مالی با دیدگاه کوتاهمدت و میانمدت فعالیت میکنند معمولا برای تعیین زمان خروج خود از معاملات از حد سود و حد ضرر استفاده میکنند. این سرمایه گذاران که بیشتر بر اساس تحلیل تکنیکال به خرید و فروش در بازارهای مالی مانند سهام، ارز و … مشغول هستند، اغلب برای میزان سود و زیان خود محدودههایی را تعیین میکنند. در این حالت، خروج از معامله با هدف کاهش زیان و افزایش سود انجام میشود. فرض کنید شخصی سهامی را در قیمت ۲۰۰ تومان خریده است. او بر اساس نتایج تحلیلی که روی این سهام انجام داده – که معمولا از جنس تحلیل تکنیکال است – تصمیم میگیرد با رسیدن قیمت به اولین سقف قیمتی مورد انتظار، مثلاً ۲۲۰ تومان سهام خود را به فروش برساند. در صورتی که قیمت سهام به ۱۸۰ تومان کاهش یابد نیز او سهام خود را خواهد فروخت. در این حالت، حد ضرر او ۱۸۰ تومان خواهد بود.
همه افراد فعال در بورس، می دانند که برای موفقیت و کسب سود و درآمد در این بازار باید با مبحث حد سود و حد ضرر در بورس آشنا باشند تا با به کار گیری آن میزان سود و دارایی خود را افزایش دهند.در بازار بورس ، افراد برای کسب درآمد به فعالیت هایی چون معامله گری، سرمایه گذاری و خرید و فروش سهام روی می آورند. اما باید بدانند که برای کسب سود و درآمد در این بازار باید نکات بسیار مهمی را رعایت کنند. یکی از این نکات مهم، توجه به حد سود و ضرر در بورس می باشد.
مفهوم حد ضرر:
تشخیص قیمت و زمان فروش سهام، نیاز به تجربه و اطلاعات کافی دارد. برای حفظ سرمایه و رسیدن به سود، لازم است قبل از خرید هر سهمی روندها، مقاومتها مثال ضرر در بورس حمایتها، وضعیت بنیادی و… سهم را بررسی کنیم. با بررسی کامل یک سهم، این انتظار وجود دارد که قیمت سهم صعودی باشد و به سود مورد نظر برسد. حال اگر بعد از خرید یک سهم برخلاف انتظار ما قیمت آن شروع به کاهش کرد، به این معنی است که یا در محاسبات خود اشتباه کردهایم یا بر خلاف روند بازار، وارد شدهایم و تحلیل درستی از سهم نداشتیم. در این وضعیت دو راه پیش روی ما قرار دارد:
۱-صبر کنیم تا بعد از کاهش قیمت، سهام دوباره به قیمت مورد نظر ما برسد.
۲-بعد از اندکی کاهش بلافاصله از سهم خارج شویم.
باقی ماندن در سهام بدون هیچ برنامهای تا زمانی که به قیمت موردنظر ما برسد، ریسک زیادی دارد چرا که میتواند منجر به از دست رفتن بخش اعظمی از سرمایه شود. خروج از سهام بعد از تحمل مقداری کاهش، منطقیتر به نظر میرسد؛
یک سرمایهگذار حرفهای با بررسی کامل سهمی را میخرد و حد سود و زیان را تعیین میکند. در صورتی که به سود مورد نظر دست یافت یا سهم به مقاومت خود رسید، از سهم خارج میشود. زیرا هیچ سهمی برای همیشه حالت صعودی نخواهد داشت. ولی اگر سهام بجای رشد، افت کرد و به حد ضرر رسید، بلافاصله باید از سهم خارج شد. اگر بازار بورس روند نزولی داشته باشد، حد ضرر در کل بازار باید در نظر گرفته شود و اگر به آن حد رسید، کاملا از بازار خارج میشویم و تا مثال ضرر در بورس زمان بازگشت بازار به روند طبیعی، نظارهگر میمانیم. در این حالت باید از سهامی که به حد ضرر هم نرسیده خارج شویم.افرادی که با مطالعه و شناخت از بازار مورد نظر و توجه به میزان سرمایه خود، سرمایهگذاری میکنند بهطور حتم برای خود اهداف قیمتی تعیین کردهاند. این اهداف شامل مواردی از جمله قیمت خرید، قیمت فروش، مقدار سود و مقدار زیان است. برای سرمایهگذاری در بورس باید ابتدا انتظارات خود را تعریف کنیم و به سوالاتی نظیر زمان ورود یا خروج در یک سهم، سود مورد انتظار و میزان ضرری که حاضر به پذیرش آن هستیم، پاسخ دهیم. دانستن این نکته حائز اهمیت است که اگر معامله موفقی را انجام دادیم کجا خارج شویم و اگر معامله ما به هر دلیلی، مخالف انتظار ما پیش رفت آنگاه چه مقدار ضرر باید متحمل شویم.حد ضرر ابزاری است که سرمایهگذاران به کمک آن میتوانند درصورتیکه سود موردانتظار محقق نشد، از ضرر بیشتر و از بین رفتن اصل سرمایه جلوگیری کنند. حد ضرر یا حد توقف زیان به معنی آن است که وقتی کاهش قیمت سهام به حد مشخص و تعیین شدهای رسید، باید آن را بفروشیم تا از ضرر بیشتر جلوگیری شود. کم شدن سود هم نوعی ضرر است، بنابراین زمانی که قیمت سهام بالا رفت حد ضرر را نیز باید متناسب با قیمت افزایش داد.
نکات کلیدی برای حد ضرر
- حد ضرر را در معاملات کوتاه مدت روی محدوده حمایت در موج نزولی قبلی قرار دهید (به شرطی که بین 8 تا 10 درصد باشد)
- حدضرر را در خریدهای میانمدت و بلندمدت روی محدوده حمایتی معتبر تعیین کنید (بین 10 تا 20 درصد پایینتر از قیمت خرید)
- وقتی مقاومت یک سهم شکسته شد و قیمت سهم در بالای محدوده مقاومتی تثبیت کردید، حدضرر را روی مقاومت شکسته شده که حالا به عنوان حمایت عمل میکند قرار دهید.
- اگر حدضرر را در فاصله کوتاهی از قیمت خرید قرار دهید، در معاملات کوتاه مدت ممکن است به دلیل نوسان زیاد قیمت، خروج زود هنگامی از بازار داشته باشید (سهم خیلی زود فروخته شود.)
- اگر حدضرر را در فاصله زیادی از قیمت خرید قرار دهید، باعث زیان بیشتر شما میشود. (سهم خیلی دیر فروخته میشود)
بنابراین یافتن حدوسط در تعیین حد ضرر استراتژی هوشمندانه و بهتری میباشد. - همیشه به حد ضرر تعیین شده عمل کنید. اگر پس از عمل کردن به حدضرر، رشد سهم شروع شد، نیازی نیست خودتان را ملامت کنید و از آن به بعد در تعیین حدضرر دقت و مطالعه بیشتری انجام دهید. به جای ناراحت بودن، در عوض خوشحال باشید که براساس استراتژی تان معامله را انجام داده اید.
- برخی از افرادی که به دید بلند مدت سرمایه گذاری میکنند اعتقادی به تعیین حدضرر ندارند. شما هم اگر به وضعیت بنیادی شرکت مطمئن هستید و قصد سرمایه گذاری بیش از 9 ماهه دارید میتوانید حدضرر تعیین نکنید.
نسبت ریسک به ریوارد چیست:
کاربرد مثال ضرر در بورس نسبت ریسک به ریوارد در بورس در اولویت بندی کردن پوزیشن های خرید می باشد. یعنی در صورتی که برای خرید دو یا چند سهم تردید داشتید و تمامی سهم ها به لحاظ تکنیکی و بنیادی موقعیت خوبی برای خرید داشتند، میتوانید به کمک این شاخص، یکی از آن سهم ها را انتخاب کنید و باید توجه داشته باشد که سهمی را که ریسک به ریوارد کمتری دارد انتخاب کنید.
به عبارت دیگر یکی از پارامترهای بسیار مهم و تاثیر گذار در معاملات نسبت ریسک به ریوارد یا همان نسبت سود به زیان میباشد که در هنگام تجارت در بازار معاملات به خصوص فارکس، باید به آن توجه ویژه داشت.یکی از روشهای کاهش ریسک، تشکیل سبد سهام است و متنوع سازی آن است اما روش دیگر آن توجه به نسبت ریسک به ریوارد می باشد.شاخص یا نسبت سود به زیان یا همان “ریسک به ریوارد” شاخصی برای تعیین حد ضرر و حد سود برای سرمایه گذاری در معاملات بورس می باشد، این شاخص می تواند جهت تصمیم گیری برای خرید یا عدم خرید سهم مورد توجه سرمایه گذاران قرار گیرد.ریسک به ریوارد تنها یک عدد است که خود بر اساس پارامترهای احتمالی بنا نهاده شده است.
نحوه محاسبه ریسک به ریوارد:
برای محاسبه این نسبت ابتدا باید ریسک و ریوارد را طبق فرمول زیر بدست بیاوریم؛
حد ضرر – قیمت سهم = ریسک
حد سود – قیمت سهم = ریوارد
بنابراین پس از تعیین ریسک و ریوارد، ریسک را بر ریوارد تقسیم می کنیم تا نسبت آن مشخص شود، بطوری که هر چقدر که این نسبت کمتر از ۵۰% باشد، سهم برای خرید مناسب می باشد.
مثال:
فرض کنید شما قصد خرید سهمی را در بازار بورس ایران با واحد پولی ریال را دارید که قیمت آن مبلغ ۱۶۸۱ ریال است و تارگت ( حد سود ) سهم مثال ضرر در بورس مبلغ ۲۱۲۰ ریال و حد ضرر سهم مبلغ ۱۵۵۰ ریال می باشد، بنابراین برای تصمیم گیری جهت خرید یا عدم خرید سهم ابتدا باید ریسک و ریوارد را مشخص نماییم.
۱۳۱ = ۱۵۵۰ – ۱۶۸۱ = ریسک
۴۳۹ = ۲۱۲۰ – ۱۶۸۱ = ریوارد
حالا طبق مطالب گفته شده ریسک را تقسیم بر ریوارد می کنیم که می شود:
۲۹۸ / ۰ = ۴۳۹ / ۱۳۱ = Risk/Riward
بنابراین نتیجه محاسبه می شود؛ ۰٫۲۹۸ یا ۲۹٫۸% و چون این نسبت کمتر از ۵۰% می باشد پس سهم برای خرید مناسب است.
تجزیه و تحلیل نسبت ریسک به ریوارد:
شاخص ریسک به ریوارد شاخص خوبی برای تعیین حد ضرر و حد سود است، یعنی اگر پس از خرید سهم، قیمت آن تا مبلغ۱۵۵۰ریال سقوط کرد آن را می توانیم بفروشیم و با ضرر از آن خارج شویم و اگرقیمت سهم بالا رود و تا مبلغ ۲۱۲۰ ریال رسید، باز هم می توانیم تصمیم به فروش سهم بگیریم. به عبارت دیگر مبلغ ۴۳۹ ریال سود در مقابل مبلغ ۱۳۱ ریال ضرر که ریسک به ریوارد سهم می شود ۲۹% و یا یک سوم مثال ضرر در بورس مبلغ سرمایه گذاری، بنابراین ریسک به ریوارد، به این مفهوم است که شما حاضرید در مقابل ۲۹ درصد سود، مقداری از سرمایه خود را (به اندازه مبلغ سرمایه گذاری) به خطر بیندازید.
مثال ضرر در بورس
مشاوره رایگان
برای دریافت مشاوره در مورد چگونگی عضویت در صندوق و شرایط سبد های مختلف کافیست عدد 2 را به سامانه زیر پیامک کنید.
- 02191004770
- [email protected]
- تهران، خیابان بهشتی، پلاک 436، طبقه 4، واحد 15
خانه / سرمایه گذاری و بورس / چگونه در بورس ضرر نکنیم؟
چگونه در بورس ضرر نکنیم؟
همه افراد به هدف کسب سود در بورس سرمایه گذاری می کنند و از ضرر و زیان هراس دارند و همیشه این سوال را می پرسند که چگونه در بورس ضرر نکنیم؟
شما باید به عوامل مختلفی همچون داشتن دانش مدیریت مالی (مدیریت سرمایه)، دانش بورسی (تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی)، شرایط روحی روانی مناسب استراتژی، شناسایی زمان ورود و خروج، تعیین حد ضرر و …
چگونه در بورس ضرر نکنیم؟
چگونه در بورس ضرر نکنیم؟ سوال اکثر فعالان بازار بورس بخصوص نو سهامداران می باشد. ضرر و زیان سرمایه گذاران در بازار بورس احتمالا این است که حداقل یکی از سه مورد دانش مدیریت مالی (مدیریت سرمایه)، دانش بورسی (تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی)، شرایط روحی روانی مناسب، در سیستم شما درست انجام نمی شود.
اگر شما مدیریت سرمایه درستی نداشته باشید، نمی توانید شرایط بد اقتصاد کلان را مقصر همه ضرر و زیان های مثال ضرر در بورس بورسی خود بدانید. اگر دانش بورسی مناسب نداشته باشید رانت اطلاعاتی افراد دیگر را عامل شکست خود خواهید دانست.
اگر شرایط روحی مناسبی نداشته باشید شایعات و هیجانات بازار شما را به سمت و سوی معاملات با نتیجه باخت قطعی انحراف می کند.
۱. برای خود استراتژی داشته باشیم تا در بورس ضرر نکنیم
برای اینکه در بورس ضرر نکنیم باید استراتژی داشته باشیم و استراتژی های مناسبی را برای خود انتخاب کنیم و فقط از دیگران کپی برداری نکنیم. افرادی که در سرمایه گذاری در بورس موفق می شوند بی شک برای خود استراتژی سرمایه گذاری دارند آنها فهرستی از اصول سرمایه گذاری و استراتژی های خود، که توسط خودشان هم تهیه شده باشد تهیه می کنند.
سرمایه گذارانی که برای انجام معاملات خود استراتژی دارند حتما موفق می شوند اما توجه کنید فهرست قواعد و استراتژی های مربوط به یک معامله گر که برایش مؤثر هم می باشد امکان دارد برای معامله گر دیگری مفید واقع نشود. به طور مثال به چند مورد از اصول و استراتژی های یک شخص معامله گر می پردازیم.
اصول و استراتژی های آقای x:
بایدهای آقای x:
- متنوع ساختن سبد سهام و تشکیل پرتفوی
- به روز ماندن در بازار بر اساس تغییرات روزانه
- تحت هیچ شرایط مانند سود زیان و … هیجان زده نشوید.
- فروش سهامی را که ممکن است به بالاترین قیمت خود رسیده باشد.
- تجزیه و تحلیل سهام قبل از خرید و فروش هر سهم.
نبایدها:
- تنها به نظرات دیگران تکیه داشتن
- سوار شدن بر امواج بازار
- سرمایه گذاری در بازار با حرص و طمع
- اجازه دادن به ترس از شکست
- تنها دلیل خرید سهام فقط حضور در بازار باشد.
*اما یک قانون طلایی برای سرمایه گذاری در بورس وجود دارد تا هم سود بالایی ببریم و هم در بورس ضرر نکنیم آن هم این است که در قیمت پایین خرید کنیم و در قیمت بالا بفروشیم.
۲. زمان صحیح ورود را تشخیص دهیم تا در بورس ضرر نکنیم
اما شرایط صحیح و زمان صحیح چیست؟ “شرایط صحیح” وضعیتی است که حرکت قیمت ها در جهت دلخواه و مورد نظر می باشد و برآورد ما اینگونه است که این مدت منجر به سود کافی گردد و در بورس ضرر نکنیم.
و اما “زمان صحیح” زمانی است که قیمت ها در مسیر و جهت دلخواه شروع می شود و مهمترین دغدغه و نگرانی بعد از شرایط درست می باشد.
بعد از طی کردن مراحل ذکر شده حالا باید برای تحلیل از تحلیل تکنیکال استفاده نماییم که به ما کمک می کند تا شرایط و زمان درست را پیدا کنیم و به سودسازی بپردازیم و در بورس ضرر نکنیم.
سرمایه گذاران در جریانند که تعداد زیادی استراتژی ورود در تکنیکال وجود دارد که معمولا طبق متغیرهایی مانند رفتار قیمت، عملکرد مالی، رفتار حجم، اندیکاتورها ، نوسانات، اخبار جدید و … برقرار میباشند که در عمل می توان از یک یا ترکیبی از آنها استفاده نمود.
در تصویر زیر مشاهده می نمایید که تحلیل تکنیکال زمان ورود به سهم را چگونه نشان می دهد.
زمانی که شما موارد بالا را رعایت کردید از اینجا به بعد فقط صبر داشته باشید و سهامدار باشید و مطمئن باشید با نوسان گیری راه به جایی نمی برید و با صبر و سهامداری میتوانید موفق شوید و این موضوع باعث شود تا همه سود کسب کنیم و در بورس ضرر نکنیم.
۳. برای خود حد ضرر مشخص کنیم تا در بورس ضرر نکنیم
نکته بعدی که باید رعایت کنیم تا در بورس ضرر نکنیم این است که بعد از خرید یک سهم باید یک مقداری از قیمت را مشخص نماییم،تا اگر شاهد افت سهم بودیم مثال ضرر در بورس برای جلوگیری از ضرر بیشتر از آن سهم خارج شویم تا ضرر بیشتر نکنیم.
به طور کلی فایده ی حد ضرر در این است که برای جلوگیری از ضرر و زیان بیشتر و کاهش ارزش سرمایه تعیین میگردد.
در واقع با تعیین حد ضرر بجای اینکه منتظر بمانیم سهام به طور کلی ارزش خود را به کلی از دست دهد و زمان زیادی سرمایه ی ما بخوابد با یک زیان کم از سهم خارج می شویم و باعث می شود تا بیشتر از این در بورس ضرر نکنیم.
با وجود این موارد خیلی ها اعتقاد دارند که سرمایه من بخوابد و در بلند مدت به آن فکر کنم سهم ممکن است در بلند مدت سود آور باشد، شما باید توجه داشته باشید که آیا واقعا این سهام ارزشش را دارد؟ ممکن است سهامتان ارزشمند نباشد و در این زمان شما را از سود سهم های مناسب دیگر دور می کند و در نهایت با خواب سرمایه ی شما ارزش پولتان کم شود.
۴. تعیین زمان خروج از سهم برای اینکه در بورس ضرر نکنیم
تعیین زمان درست و به موقع خروج نیز به اندازه زمان ورود و حتی شاید بیشتر اهمیت دارد. بیشتر افراد نمی دانند چه زمانی باید از سهم خارج شوند و به همین دلیل ضرر و زیان هنگفتی نصیبشان می شود و هم پولشان خوابیده و هم ضرر دیدند. پس تعیین زمان خروج از سهم برای اینکه در بورس ضرر نکنیم از واجبات است
البته زمان خروج پیچیده تر از زمان ورود می باشد و فقط با استفاده از تحلیل تکنیکال نمی توانیم زمان خروج را تشخیص دهیم. در واقع باید علاوه بر تحلیل تکنیکال به بررسی روانشناسی و رفتار مالی آن بپردازیم تا به طور صحیح زمان خروج را تشخیص دهیم.
یک نمونه از زمان خروج که توسط تحلیل تکنیکال بررسی شده تا با توجه به آن در بورس ضرر نکنیم
حتی خود ما تجربه داشتیم که در زمان تصمیم گیری برای ماندن یا فروش سهم مربوطه درگیر احساسات خود شده ایم و دقت نمایید که احساسی عمل کردن زمانی که به بورس منتقل می شود فاجعه بار می باشد.
از دلایلی که معامله گران در فروش سهام احساساتی عمل می کنند این است که اصرار بر تصمیم قبلی و امید داشتن به برگشت سهم به روند صعودی و شانس دوباره دارند.
*دلیل شکست خیلی از ما این است که بیشتر ما سهام و موقعیت های پرسود و پر بازده را برای جبران ضرر ها زود می فروشیم و سهام های زیان ده ها را به امید ترمیم و برگشت دوباره حفظ می نماییم. یعنی عملا اصول درج شده فعلی را خودمان نقض می کنیم.
در حالیکه اصل درست حفظ برنده ها و خروج سریع از بازنده ها است. علاوه بر آن باید یاد بگیریم بین سه اصل:
- حداقل سازی ضرر
- حداکثر سازی سود
- حداقل سازی از دست دادن سودهای قبلی
تفاوت زیادی وجود دارد و ما باید یکی از آنها را انتخاب مثال ضرر در بورس مثال ضرر در بورس کنیم تا تحلیل تکنیکال بتواند به ما کمک کند و در بورس ضرر نکنیم.
با توجه به مطالبی کی گفته شد اگر می خواهید در بورس ضرر نکنید باید به انواع ابزار و روش های تحلیل بازار مسلط باشید. اگر به هر دلیلی فرضت یادگیری این روش ها را ندارید می توانید با انتخاب روش غیر مستقیم (شرکت سبدگردان) از حداکثر سود این بازار بهره مند شوید.
Compatible data.
Lorem ipsum dolor sit amet, consectetur adipis scing elit, sed do eiusmod tempor incididunt ut labore et dolore magna aliqua.
enim ad minim veniam quis nostrud exercita ullamco laboris nisi ut aliquip ex ea commodo consequat.
- Pina & Associates Insurance
- Payment at Contingency
- Amount of Payment
Two Most-Cited Reason
Consectetur adipiscing elit, sed do eiusmod tempor incididunt ut labore dolore magna aliqua. enim ad minim veniam, quis nostrud exercitation ullamco laboris nisi ut aliquip ex commodo consequat. duis aute irure dolor in reprehenderit in voluptate.
چرا باید در معاملات حد ضرر داشته باشیم؟
یکی از راه های موفقیت در بورس ایران، رعایت حد ضرر تعیین شده است. بازار بورس هم مانند بسیاری از بازارهای مالی دیگر ممکن است گاهی اوقات بسیار زیان ده باشد. شما همیشه باید در نظر داشته باشید که حفظ اصل سرمایه اهمیت بیشتری نسبت به کسب سود دارد و اگر می خواهید یک معامله گر موفق باشید باید احتمال وقوع ضرر ناشی از معاملات را هم همیشه در نظر داشته باشید. ممکن است شما سهمی را بخرید و سپس قیمت آن کاهش پیدا کند. سوال اصلی اینجاست که ما تا چه زمان و چه قیمتی باید یک سهم را نگهداری و یا اقدام به فروش آن نماییم. با تعیین حد ضرر شما می توانید پاسخ این سوال را پیدا کنید. هر معامله گری بالاخره زمانی ضرر می کند و این امر کاملا طبیعی است. مهم نیست که شما چقدر ضرر کرده اید. مهم این است زمانی که اوضاع بازار چندان خوب نیست و شما ضرر می کنید چه برخوردی انجام می دهید. زمانی که قیمت ها سقوط می کنند، اگر به موقع از بازار بیرون بیاییم، از بیشتر شدن ضرر جلوگیری کرده ایم و در واقع سرمایه اولیه خود را از دست نداده ایم. متاسفانه بسیاری از معامله گران اعتقادی به حد ضرر ندارند. به همین خاطر زمانی که در یک معامله موفق می شوند، خوشحالند و زمانی که شکست می خورند سعی دارند دلیل و توجیه بیاورند. آنها اگر این روند را ادامه دهند، قطعا سرمایه زیادی را از دست می دهند. پس برای جلوگیری از این کار اول باید بدانند که حد زیان چیست؟ تا بتوانند در آینده آن را رعایت کنند.
حد ضرر چیست؟
برا اینکه بدانید چه زمانی باید سهامی را خریداری کنید و چه زمانی باید آن را بفروشید؟ نیاز به تجربه و اطلاعات فراوانی دارید. قبل از خرید هر سهام شما باید روند، سطح حمایت و مقاومت و شاخص های دیگر را بررسی کنید تا بفهمید که این سهم سودده است یا نه. گاهی اوقات شما انتظار دارید که با خرید سهامی، قیمت آن افزایش پیدا کند اما خلاف این امر اتفاق می افتد و شما می بینید که قیمت سهم رو به کاهش است. در اینجا یا استراتژی معاملاتی شما مشکل دارد یا در محاسبات اشتباهی رخ داده است و یا اینکه برخلاف روند بازار آن را خریداری کرده اید. خب، حالا دو راه دارید: اول اینکه صبر کنید تا کاهش قیمت سهم تمام شود و بالاخره روزی به قیمت اولیه خود یا بالاتر از آن برسد. دو اینکه بعد از اینکه مقداری کاهش یافت آن را بفروشید تا دچار ضرر و زیان بیشتری نشوید. نگهداری سهام ریسک زیادی دارد و باید با انجام تحلیل های مختلف تصمیم به انجام این کار بگیرید. در اینجا خروج از سهم شاید عاقلانه تر باشد. یک سرمایه گذار کارکشته قبل از خرید یک سهم حد ضرر و حد سود آن را مشخص می کند. زمانی که به سود مورد نظر رسید می تواند آن را بفروشد چون همانطور که می دانید هیچ سهامی تا ابد صعودی نیست. حالا اگر قیمت سهام اف کرد و به حد ضرر رسید. باید سریعا از سهم خارج شد. ممکن است بازار برای مدت زیادی کلا روند نزولی بگیرد در این زمان بهتر است شما سرمایه خود را به طور کامل خارج کنید و تا زمانی که اوضاع عادی نشده است، سرمایه گذاری نکنید.
قبل از شروع به سرمایه گذاری در بورس باید چند نکته را مشخص کنید. زمان ورود و یا خروج از یک سهم، سودی که در ذهن دارید و ضرری که حاضر هستید آن را بپذیرید. حد ضرر ابزاری است که معامله گران می توانند با بهره گیری از آن در صورتی که سود مورد نظر محقق نشد از زیان بیشتر و نابودی سرمایه اولیه جلوگیری کنند. یک مثال ضرر در بورس مثال ضرر در بورس معامله گر حرفه ای همیشه برای خود حد ضرر و حد سود را مشخص می کند. معامله گرانی که از این کار سر باز می زنند در واقع برنامه ای برای سرمایه گذاری و مدیریت ریسک ندارند. برای حفظ سرمایه اولیه خود باید حد ضرر صحیح را پیدا کنید و به آن پایبند باشید. فراموش نکنید که یک سرمایه گذار موفق همیشه حد زیان را رعایت می کند. شما باید به حد ضرر خود پایبند باشید. بله، ممکن است چند سال بعد این سهم بسیار سود آور شود اما واقعا چطور می توانید چند سال آینده را پیش بینی کنید؟ پس هدف اول شما این است که نگذارید سرمایه اولیه تان از دست برود. اگر معامله شما به آن حد ضرر تعیین شده رسید، سریعا از آن خارج شوید.
تفاوت یک معامله گر حرفه ای با یک معامله گر غیر حرفه ای در زمینه حد ضرر
یکی از تفاوت های مهم معامله گران حرفه ای و غیر حرفه ای در حد ضرر این است که معامله گران غیر حرفه ای پس از اینکه به حد ضرر می رسند و از معامله خارج می شوند، اگر ببیند که دوباره بعد از مدت کوتاهی قیمت سهام افزایش یافته است، حد ضرر خود را تغییر می دهند و دوباره از آن سهام می خرند اما یک معامله گر حرفه ای در این لحظه به دنبال مشکلات استراتژی معاملاتی خود می گردد تا اینکه دوباره این مشکل رخ ندهد و اگر قیمت آن سهم افزایش یافت خیلی سریع دوباره سراغ آن نمی رود. او در این لحظه باید تحلیل کند که چرا این اتفاق رخ داده است؟ سپس باید تصمیم بگیرد که آیا تمایلی به خرید مجدد این سهم دارد یا خیر.
فایده دیگر تعیین حد ضرر
فرض کنید که یک سهی خریده اید و از قیمت آن کاسته می شود. اگر قیمت این سهم به عنوان مثال بعد از یکسال به قیمت اولیه و یا مقداری بیشتر برگردد. شما از نظر معاملاتی ضرر نکرده اید اما از نظر فرصت های سرمایه گذاری چرا. در این مدت شما می توانید با سرمایه خود سهام بسیار ارزشمند تری بخرید و سود بیشتری کسب کنید اما حالا دیگر آن موقعیت های سودآور را از دست داده اید. پس حواستان باشد که این وسیله همیشه برای حفظ سرمایه نیست، گاهی اوقات شما سرمایه خود را حفظ می کنید اما فرصت های بسیار با ارزش تری را از دست می دهید.
رصد بورس با نظریه بازیها/ اقتصاد ایران همچنان در تله بازی با جمع صفر گرفتار شده است
از دید علمی بدون وجود رشد اقتصادی، ماهیت بازار سرمایه، بازی با جمع صفر است. به این معنا که برنده شدن برخی از فعالان بازار به هزینه باخت بازیگران دیگر است. عدم توجه به این ماهیت و حمایت از بازار به طریق دستوری، تنها منجر به اتلاف منابع میشود؛ بدون آنکه برای اقتصاد ارزش افزوده حقیقی داشته باشد. فهم ماهیت بازار و اصولا تمایزات بازارهای مالی با بخش حقیقی اقتصاد میتواند راهگشای تخصیص منابع و سیاستگذاری درست باشد. با علم به این واقعیت، بازار سهام و سیاستهای حمایتی از آن از دریچه نظریه بازیها بررسی شدهاست.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد به نقل از دنیای اقتصاد داستان بخش کاغذی اقتصاد از بخش حقیقی متمایز است، اگرچه اقتصاد ایران و بازار ثانویه امروز هر دو تبدیل به یک بازی با جمع صفر شدهاند، اما باید به این نکته اشاره کرد که فهم سیاستگذار از بازار ثانویه فهمی واهی و اشتباه است. بازار ثانویه باتوجه به ذات و ماهیت جمع صفر بودن آن نمیتواند با سیاستهای حمایتی و اتلاف منابع به بهانه حمایت از آن، برای بخش حقیقی اقتصاد خلق ارزش کند.
در این بازار آنچه بهدست میآید و آنچه از دست میرود، برابر است. برعکس این حالت توسعه تولید و صنعت و در مجموع اقتصاد میتواند موجب گذار از بازی با جمع صفر به بازی با جمع مثبت در بخش حقیقی اقتصاد شود. سیاستگذار میتواند بخش حقیقی اقتصاد را که ماهیتی متفاوت از بخش کاغذی دارد هدف قرار دهد. در همین راستا میتوان انتظار داشت که اگر چنین تفاوتی بهدرستی درک شود حمایتها از بازار سهام بهنحوی نخواهد بود که منابع بخش واقعی را هدر دهد و آنها را صرف بازاری کند که به واسطه ماهیت خود نمیتواند بدون تقویت ساختارهای بازار اول و بهبود شرایط کلان اقتصادی، نقشی در بهبود اوضاع کلان داشته باشد.
بازی جمع صفر؛ چرا و چگونه؟
بازی با جمع صفر بدین معناست که در یک معامله شکلگرفته هنگامی که تبادل بین دو نفر انجام میشود در طرف معلوم منفعت موجود ثابت باشد اما در طرف مجهول که در اینجا دارایی در دسترس افراد است مقادیر درمیان آنها تغییر کند. برای مثال فرض کنید که شما در یک مبادله سودی به اندازه ۵۰میلیونتومان کسب میکنید اما در طرف دیگر شخص مثال ضرر در بورس یا اشخاصی هستند که به همین میزان پول از دست دادهاند. در اینجا شما وارد معادلهای شدهاید که اصطلاحا یک بازی با جمع صفر است؛ به این معنا که سود شما به اندازه زیان دیگری یا دیگران خواهد بود.
برای مثال فرض کنید که شما در یک بازار برای مثال بازار فارکس مبادله میکنید، شما سود میکنید، آنچه پیشبینی کرده بودید، درست از آب درآمده است، اما در همین بین شخص دیگری در برابر شما ضرر کرده و درست پیشبینی نکرده است. این بازی جمع صفر است. این مساله به بازار فارکس محدود نیست و در بازار ثانویه ایران نیز وجود دارد. البته در نگاهی کلانتر اقتصاد ایران با رشد اقتصادی و بهرهوری پایین در سالهای اخیر نیز تقریبا یک بازی جمع صفر است. چیزی خلق نمیشود که بر رفاه همه افزوده شود؛ آنچه هست صرفا در محدوده اختیارات دولت و افراد بازتوزیع میشود. بهعبارت بهتر بهجای آنکه کیک اقتصاد ایران بزرگتر شود تنها ترکیب منتفعان آن در حال تغییر است. در چنین شرایطی اگر سهم فرد یا گروهی در حال تغییر باشد به این معنا نیست که او در یک رقابت اقتصاد به شکلی مولد در کسب یا عدمکسب دارایی بیشتر گام برداشته، بلکه سهم او از آنچه که پیشتر نیز وجود داشته است، تغییر میکند. اشاره به عبارت محدوده اختیارات دولت و افراد در سطور پیشین نیز به همین دلیل است. در همین راستا نخستینبار فردریک باستیا به توهم شیشه شکسته اشاره کرد. او نشان داد گاهی اوقات ممکن است فکر کنیم مثلا با ایجاد رونق کاغذی و واهی در یک بخش همهجامعه از آن منتفع شدهاند درحالیکه قضیه به گونه دیگری است. کسانی که منتفع میشوند دیده میشوند و کسانی که ضرر میکنند چندان به چشم کسی نمیآیند. ما بهطور ذاتی و تکاملی برندهها را با وضوح بیشتری میبینیم؛ این در حالی است که بازندگان نیز در این میان همچنان وجود دارند. برای مثال درخصوص بازار سرمایه نیز برندگان بازدهی بالای یک صندوق بورسی دیده میشوند اما گروهی که با تحلیل نادرست ضرر کردهاند موردتوجه چندانی قرار نمیگیرند، اما آنها نیز وجود دارند. روح و ذات بازار ثانویه یک بازی با جمع صفر است، زیرا به احتمال بسیار بالا چیزی به رفاه بخش حقیقی اقتصاد (تولید و بهرهوری) نمیافزاید. ما در این گزارش نشان میدهیم که فهم سیاستگذار از بازار ثانویه ریشه در برداشت اشتباه و ادغام نادرست بخش حقیقی و کاغذی دارد.
بازی در بازار سرمایه جمع صفر ایران
بازار سرمایه همیشه بازندگان و برندگان خود را داشته است، بازاری که اگرچه در یک سالمشخص ممکن است بازدهی کمتری از سایر بازارهای رقیب داشته باشد اما تجربه ثابت کرده است که؛ چه در اقتصاد ایران و چه در اقتصادهای دیگر، بیشترین بازدهی در طول ۱۰سال همیشه متعلق به بازار سرمایه بوده است، اما همه طعم این بازدهی را نچشیدهاند. این نیز طبیعی است؛ بازار سرمایه از سایر بازارهای رقیب ریسک بیشتری دارد و سرمایهگذاری در بازار سرمایه با تقبل ریسک آن و صبر، طبیعتا از بیشترین بازدهی برخوردار خواهد بود. مشکل اصلی بازار سرمایه این است که در اقتصاد ایران هم از جانب دولتها و هم از جانب سرمایهگذاران بهعنوان یک بازار کوتاهمدت نگریسته میشود، درحالیکه سایر بازارها مانند بازار مسکن حتی با وجود بازدهی کمتر در بلندمدت بهعنوان بازاری بلندمدت در نظر گرفته میشوند. ریچارد تالر نوبلیست اقتصادرفتاری به سرمایهگذاران پیشنهاد میکند پرتفوی خود را سالانه چک کنید، نه روزانه. بازار سرمایه از مرداد۹۹ با خروج حجم عظیمی از نقدینگی حقیقی مواجه شده است؛ درحالیکه بازدهی شاخص از سال۱۳۸۰ تا شهریورماه امسال در حدود ۱۲هزار و ۲۴۰درصد است. همین نکته نشان میدهد که سرمایهگذاری در بازار سرمایه بیشتر گرایش به نگاه کوتاهمدت دارد، با اینحال بازار ثانویه یک بازی با جمع صفر است.
آینهای پیشروی کل اقتصاد
مساله مهم در اینجا است که اقتصاد ایران نیز تبدیل به یک بازی جمع صفر شده است. فهم این نکته بسیار مهم است که خلق ارزش حقیقی در بخش تولید و صنعت اقتصاد شکل میگیرد و تمامی مدیران بنگاهها حداقل این نکته را میدانند که رشد قیمت سهام آنها یا کاهش آن در کوتاهمدت تابعی از وضعیت حقیقی بنگاه نیست، با اینحال حمایت از بازار ثانویه، بازاری که در آن بازدهی مثبت برای یک عده برابر است با بازدهی منفی برای عدهای دیگر، مفهوم و منطق اقتصادی ندارد.
این یک حمایت از بازی با جمع صفر است درحالیکه این بازی با جمع صفر در بازاری کاغذی صورت میگیرد که برای بخش حقیقی اقتصاد خلق ارزش نمیکند و بیشتر خود نیز در بلندمدت تابع تحولات بخش حقیقی اقتصاد (رشد اقتصادی، تولید و رشد بهرهوری) است. داستان توسعه اقتصادی داستان عبور از بازی با جمع صفر به بازی با جمع مثبت است. این بازی جمع مثبت باید در بخش حقیقی اقتصاد صورت گیرد. میانگین رشد بهرهوری کل در ۱۰ساله اخیر نزدیک به صفر است. رشد اقتصادی بدون احتساب نفت در سال۱۴۰۰ نیز ۵/ ۳درصد بوده که برای اقتصادی به مانند اقتصاد ایران با وجود ظرفیتهای خالی فراوان و وفور سرمایههای طبیعی و انسانی اصلا قابلقبول نیست.
چاله حمایت از بازار سهام
آمار و دادهها نشان میدهند که اقتصاد ایران همچنان در تله بازی با جمع صفر گرفتار شده و رشد و تحول بزرگی در بخش حقیقی آن صورت نگرفته است. سیاستهای حمایتی از بازار سرمایه تنها اتلاف منابع در بخش کاغذی اقتصاد است و کمکی به رشد و توسعه اقتصادی نمیکند؛ از طرفی سیاستهای مداخلهگرانه در بخش حقیقی و فقدان حمایت با برنامه و درست در این بخش کاملا نشان از انحراف منابع در اقتصاد ایران دارد. اهالی بازار بورس نیز دچار دو توهم اقتصادی اما غیرمنطقی شدهاند، نخست آنها نیز همانند سیاستگذار متقاضی اختصاص منابع برای حمایت از بازار ثانویه هستند، دوم اینکه گمان میکنند وظیفه دولت و سازمان بورس برطرفکردن ریسک بازار سرمایه است؛ درحالیکه وظیفه این سازمان تبدیل نااطمینانی به ریسک است.
نگاه دولت به بازار سرمایه اشتباه و ضدتوسعهای است. از طرفی ممکن است سیاستگذار دچار اشتباه در فهم تمایز بخش حقیقی اقتصاد از بخش کاغذی شده باشد و گمان کند بازار ثانویه بازاری است که در آن خلق ارزش حقیقی صورت میگیرد. این نهتنها ممکن است موجب اختصاص منابع به بازار کاغذی شود، بلکه میتواند با قرارگیری در اولویت سیاستگذاری کشور باعث کمرنگشدن نقش و اهمیت بخشهایی از اقتصاد شود که در واقع نیاز به تخصیص منابع دارند. برای سیاستگذاران اقتصادی ایران در سالهای اخیر شاخص بورس تهران بهنظر از شاخص رشد بهرهوری یا شاخص رشد صنعت مهمتر بوده است. منابع بسیاری صرف حمایت از این بازار در سالهای اخیر شده است. بازار سرمایه و شاخصکل موضوع و محور گفتوگوهای بسیاری از محافل اقتصادی شده است و تلاش زیادی بهمنظور سرمایهگذاری در صندوقها، شرکتهای بازار ثانویه و بهطور کلی بازار سرمایه شده است، با اینحال در یک نگاه کلی اگر نگوییم همه این تلاشها اتلاف منابع بوده اما باعث رشد شاخص بورس تهران نشده است. همانطور که در ابتدا گفته شد بازار کاغذی، بازار مجموع برندگان و بازندگان است، بازاری است که خلق ارزش حقیقی نمیکند و حتی اگر اثرات مثبتی هم بر بخش حقیقی داشته باشد برای بازیگران این بازار همچنان بازاری با جمع صفر است و بیشتر معلول رشد ارزش حقیقی در اقتصاد است. دولت باید منابع را به بخشی اختصاص دهد که منافع و رفاه را برای همه افزایش دهد. مباحث بازی با جمع صفر در بازار کاغذی پیرو مباحثی است که اقتصاددانانی مانند حامد قدوسی نیز به آن پرداختهاند.
دیدگاه شما