پوشش ریسک یا هج به زبان ساده، شامل سرمایهگذاریهای جانبیای است که با هدف کاهش ریسک ناشی از تغییرات پیشبینی نشده قیمتها انجام میشود.
هج کردن یعنی چه؟ — راهنمای مقدماتی
زمانی که کلمه هجینگ (Hedging) را میشنوید، ممکن است به یاد پرچینسازی همسایهتان به دور باغچههایش بیفتید. اما در سرمایهگذاری، هج کردن یک مهارت کاربردی است که هر سرمایهگذاری باید از آن آگاه باشد. در بازار سهام، هج کردن راهی برای محافظت از داراییها است.
هجینگ معمولا بیش از آنچه توضیح داده شود تنها نام برده میشود. با این حال، این کلمه چندان هم ناشناخته و عجیب نیست. حتی اگر سرمایهگذار تازهکاری باشید، یادگیری هجینگ میتواند به شما کمک کند.
هج کردن جیست؟
بهترین راه برای درک هج کردن، این است که آن را به عنوان یک بیمه تلقی کنید. زمانی که سرمایهگذاران تصمیم بر هج کردن میگیرند، در واقع خود را در مقابل اثرات منفی به روی سرمایهشان بیمه میکنند. این کار جلوی کل ضرر را نمیگیرد. با این حال، اگر اتفاقی بیفتد و سرمایه شما را تحت تاثیر منفی قرار دهد، اگر به درستی هج کرده باشید، تاثیر این ضرر کاهش مییابد.
در عمل، هج کردن همه جا کاربرد دارد. به عنوان مثال، اگر شما بیمه خانهداری خریداری کنید، شما خود را در برابر آتشسوزی، دزدی و دیگر فجایع غیر قابل پیشبینی بیمه کردهاید.
سرمایهگذاران برای کاهش ریسک از تکنیک هج کردن استفاده میکنند. با این حال، هج کردن در بازارهای مالی، به سادگی خرید بیمه از یک شرکت بیمه نیست. هج کردن در مقابل ریسک سرمایهگذاری، یعنی استفاده از ابزارها و استراتژیهای مالی برای از بین بردن اثر وقایع نامطلوب. به عبارتی دیگر، یک سرمایهگذاری را با استفاده از سرمایهگذاری دیگری هج میکنند.
برای هج کردن، باید از داراییهایی استفاده کرد، که تاثیری بر عکس سرمایهگذاری اصلی دارند. البته، این نوع بیمه کردن نیز برای شما هزینههایی خواهد داشت که در شکلهای گوناگون از شما دریافت میشود.
برای مثال، اگر شما خریدار سهام یک شرکت باشید، میتوانید از یک قرارداد اختیار put برای محافظت از سرمایهگذاری خود استفاده کنید. با این حال، برای خرید یک قرارداد اختیار باید هزینههای آن را بپردازید.
بدین ترتیب با کاهش ریسک، مقداری از سود بالقوه خود را نیز باید فدا کنید. بنابراین، هج کردن در اصل روشی برای کاهش ضرر است، نه افزایش سود. اگر سرمایهای که با هج کردن آن را محافظت کردید سود کند، مقدار این سود نیز کاهش مییابد. با این حال، اگر سرمایهگذاری شما شکست بخورد با هج کردن میتوانید مقدار ضرر را کاهش دهید.
درک هج کردن
تکنیکهای هج کردن، معمولا شامل استفاده از ابزارهای مالی تحت عنوان مشتقات میشود. دو مورد از مشتقات رایج، قراردادهای اختیار (options) و آتی (futures) هستند. با استفاده از مشتقات میتوانید استراتژیهایی توسعه دهید که طی آن، ضرر در یک سرمایهگذاری، توسط کسب سود در یکی از مشتقات کاهش یابد.
فرض کنید صاحب سهام یک شرکت تولید نوشیدنی هستید. با این که در بلندمدت به این سهم امیدوار هستید، اما در رابطه با ضررهای کوتاهمدت نگرانیهایی نیز دارید. برای محافظت خود در برابر سقوط سهام این شرکت، میتوانید با خریداری یک قرارداد اختیار (put option) این امکان را برای خود فراهم کنید تا در آینده این سهام را در یک قیمت مشخص بفروشید (به این قیمت مشخص strike price نیز گفته میشود). از این استراتژی با نام مزدوج (married put) یاد میشود. اگر قیمت سهام شما به زیر قیمت مشخص شده سقوط کند، آنگاه مقداری از ضرر شما با سودی که از قرارداد اختیار به دست میآورید خنثی میشود.
یکی دیگر از مثالهای رایج هج کردن، در رابطه با شرکتی است که به یک کالای خاص وابسته است. فرض کنید شرکت تولید نوشیدنی نگران نوسانات قیمت مواد اولیه خود برای تولید نوشیدنی باشد. اگر قیمت این مواد اولیه به شدت بالا رود، طبیعتا شرکت تولیدکننده به دردسر میافتد. برای محافظت در برابر نوسانات قیمت مواد اولیه، شرکت تولیدکننده میتواند وارد یک قرارداد آتی شود. قرارداد آتی این امکان را به شرکت تولیدکننده میدهد تا مواد اولیه مورد نیاز خود را در تاریخی مشخص با قیمتی مقرر خریداری کند. حال شرکت تولیدکننده نوشیدنی میتواند بودجه خود را بدون نگرانی بابت نوسانات قیمت مواد اولیه مورد نیاز، تنظیم کند. اگر قیمت مواد اولیه به شدت بالاتر از قیمت مقرر شده در قرارداد آتی رود، این قرارداد به نفع شرکت تمام میشود، زیرا میتواند با قیمتی بسیار کمتر آن مواد را تهیه کند. اما اگر قیمت مواد اولیه پایینتر از قیمت تعیین شده برود، شرکت موظف است با قیمت تعیین شده در قرارداد، مواد اولیه را تهیه کند. بنابراین، این قرارداد به ضررشان تمام میشود. به دلیل تنوع قراردادهای اختیار و آتی، سرمایهگذاران برای هج کردن دست بازی دارند و میتوانند در هر بازاری اعم از سهام، کالا، نرخ بهره و ارز، این کار را انجام دهند.
معایب هج کردن
هر استراتژی هج، هزینهای را نیز به همراه میآورد. بنابراین، قبل از دست زدن به چنین کاری، حتما از خود بپرسید که آیا سود بالقوه این سرمایهگذاری جوابگوی هزینههای هج کردن هست یا خیر. به خاطر داشته باشید، هدف هج کردن به دست آوردن سود بیشتر نیست، این کار تنها میتواند شما را از ضرر محافظت کند. هزینههای هج کردن میتواند به صورت هزینه یک قرارداد اختیار، یا ضرر در یک قرارداد آتی باشد، در هر صورت این هزینهها اجتناب ناپذیر هستند.
در حالی که هج کردن با بیمه کردن مقایسه میشود، بیمه دقیقتر از هج عمل میکند. در صورت استفاده از بیمه، شما در برابر کل ضرر تحت پوشش هستید. در مقابل، هجینگ یک سرمایهگذاری، خیلی پیامدهای مشخصی ندارد و میتواند به هر سرانجامی منتهی شود. اگرچه مدیران همواره در تلاش هستند تا به بهترین نحو عمل هج کردن را انجام دهند، عملا دستیابی به چنین چیزی بسیار مشکل است.
هج کردن برای شما چه معنی دارد
بسیاری از سرمایهگذاران سمت قرارداد مشتقات نمیروند. در واقع، بسیاری از سرمایهگذاران بلندمدت، نوسانات کوتاهمدت را نادیده میگیرند. در مورد این نوع سرمایهگذاران، استفاده از تکنیک هج، بیمعنی است، زیرا آنها اجازه میدهند سرمایهگذاریشان با بازار رشد کند. بنابراین آیا لزومی دارد این تکنیک را فرا گیرند؟
حتی اگر هیچگاه از تکنیک هجینگ استفاده نکنید، بهتر است بدانید کارایی آن به چه شکل است. بسیاری از شرکتهای بزرگ و صندوقهای سرمایهگذاری به شکلی از تکنیک هج کردن استفاده میکنند. به عنوان مثال، شرکتهای نفتی ممکن است در مقابل قیمت نفت هج کنند. یک صندوق سرمایهگذاری مشترک بینالمللی ممکن است در مقابل نرخ تبادل ارزها به هج کردن بپردازد.
مثالی از هجینگ به صورت پیشرو
یکی دیگر از مثالهای کلاسیک هج کردن شامل یک کشاورز گندم و بازار آتی گندم میشود. کشاورز در فصل بهار دانهها را میکارد و در فصل پاییز آن را میفروشد. در مدت زمان بین کاشت و فروش، کشاورز گندم در معرض ریسک این وجود دارد که ارزش گندم تا فصل پاییز کاهش یابد. مادامی که کشاورز تمایل دارد، بیشترین سود ممکن را از درو کسب کند، نمیخواهد تحت تاثیر نوسانات قیمتی گندم قرار گیرد. بنابراین زمانی که دانههای گندم را میکارد، میتواند طی یک قرارداد آتی در شش ماه آینده گندم را به قیمت ۴۰ دلار به ازای هر بسته بفروشد. این عمل هج کردن (Hedging) چیست؟ با عنوان هج پیشرو شناخته میشود.
فرض کنید شش ماه گذشته و کشاورز قصد دارد گندمی که درو کرده را در بازار بفروشد. قیمت بازار به هر بسته ۳۲ دلار سقوط کرده، و کشاورز باید به همین قیمت گندم خود را در بازار به فروش برساند. در همین حین، او قرارداد آتی خود را با قیمت ۳۲ دلار باز خرید میکند و به ازای هر بسته ۸ دلار سود میکند. در واقع کشاورز در اینجا ضرر نمیکند، چون از فروش گندم ۳۲ دلار و از خرید قرارداد آتی ۸ دلار سود میکند و جمعا به ازای هر بسته گندم ۴۰ دلار عایدش میشود.
در حالتی دیگر تصور کنید قیمت به هر بسته ۴۴ دلار افزایش پیدا کرده باشد. در این صورت کشاورز گندم خود را به قیمت ۴۴ دلار در بازار میفروشد و در بازخرید قرارداد آتی به ازای هر بسته ۴ دلار ضرر میکند. باز هم برایند سود در این حالت برابر با هر بسته ۴۰ دلار میشود. در این مورد، کشاورز ضرر را محدود کرده اما سود خود را نیز به مقداری معین محدود کرده است.
کلام آخر
ریسک یک المان اجتناب ناپذیر در سرمایهگذاری است. صرف نظر از نوع سرمایهگذاری، بهتر است سرمایهگذار از سازوکار هج کردن مطلع باشد و بداند چگونه شرکتهای مختلف سرمایه خود را در برابر ریسک محافظت میکنند.
ممکن است حتی قصد استفاده از مشتقات بازار را نداشته باشید، اما دانشی هرچند پایه در این زمینه، میتواند درک شما را از بازار بهبود بخشیده و در مسیر موفقیت به شما یاری رساند.
پوشش ریسک چیست؟ ترفندهایی برای جبران ضررهای احتمالی
هنگامی که صحبت از سرمایهگذاری و بازارهای مالی میشود، پای ریسک نیز به میان میآید. در بازار سرمایه هر لحظه ممکن است با وضعیتی ریزشی و ناپایدار مواجه شویم. درست در این مواقع است که یکی از مهمترین ابزارهای کاهش ریسک، یعنی استراتژی پوشش ریسک به کمک ما میآید. چنانچه این استراتژی به صورت صحیح پیاده شود، میتواند موجب کاهش صددرصدی ریسک شود. هرچند برای این منظور لازم است هزینههای اندکی هم پرداخت شود. در ادامه با جزئیات بیشتری توضیح میدهیم که منظور از استراتژی پوشش ریسک چیست و چه مزایا و معایبی دارد.
بیشتر بخوانید
پوشش ریسک یا هج (Hedge) چیست؟
هنگامی که عبارت پوشش ریسک یا هج (Hedge) به گوش میخورد، احتمالا تصور همگان بر این است که این استراتژی ابزاری را در اختیار افراد قرار میدهد که موجب کاهش ریسکهای مرتبط با سرمایهگذاری میشوند. اما حقیقت آن است که افرادی که از این استراتژی استفاده میکنند، حتی ریسک بسیار بیشتری را تقبل میکنند. در این روش، سرمایهگذاران برای کاهش ریسک ناشی از نوسانهای شدید قیمتی، دست به سرمایهگذاریهایی میزنند که بتواند در جهت معکوس، زیانهای ناشی از این تحرکات قیمتی را جبران کند.
در استراتژی پوشش ریسک، باید مطمئن شوید که میان دو معاملهتان همبستگی منفی وجود دارد و یکی قادر است دیگری را پوشش دهد. طبق این تعریف، میتوان گفت که استراتژی پوشش ریسک یک سرمایهگذاری ثانویه روی یک دارایی است که قیمت آن در جهتی مخالف با قیمت سرمایهگذاری اولیه حرکت میکند.
پوشش ریسک یا هج به زبان ساده، شامل سرمایهگذاریهای جانبیای است که با هدف کاهش ریسک ناشی از تغییرات پیشبینی نشده قیمتها انجام میشود.
چنانچه از استراتژی پوشش ریسک استفاده کنید، میتوانید حتی در شرایط افت شدید بازار نیز نگرانی بابت ضرر و زیانها نداشته باشید. پوشش ریسک یا هج یک راهکار مانند استفاده از بیمه است؛ بیمه باعث نمیشود که از آسیبهایی همچون سیل و زلزله جلوگیری شود اما میتوان تدابیری اندیشید که زیانهای ناشی از این وقایع کمتر شود.
در استراتژی پوشش ریسک هم مانند بیمه، شما سعی دارید زیانهای احتمالی را به شیوهای دیگر جبران کنید. به این منظور دست به یک سرمایهگذاری دیگر میزنید. یعنی اگر در سرمایهگذاری اولیه زیان کنید، میتوانید این زیان را از طریق سرمایهگذاری دوم جبران کنید. البته باید توجه داشت که استفاده از این استراتژی نیازمند میزانی کافی از دانش فنی و ریاضی برای تحلیل سهمهای بازار است.
ایجاد پوشش ریسک؛ چه زمانی و چگونه؟
سرمایهگذاران هنگامی به استراتژی پوشش ریسک روی میآورند که هیچ اطمینانی در خصوص بازار ندارند. فرض کنید که سهام یک شرکت نفتی را خریداری کردهاید. برای پوشش ریسک آن باید به سراغ صنعتی دیگر بروید که حتی در صورت افت قیمت نفت هم اثر چندانی بر پرتفوی شما نداشته باشد و بخشی از دارایی خود را روی آن هج کردن (Hedging) چیست؟ سرمایهگذاری کنید؛ در آن سمت ماجرا اما، اگر قیمت نفت افزایش پیدا کند، سودی که به دست میآورید هم کاهش پیدا میکند. با این همه، سود کم بهتر از آن است که تمام سرمایه از دست برود.
ایجاد پوشش برای ریسک سرمایهگذاریتان میتواند ابزار قدرتمندی باشد، اما ابزاری است که اغلب توسط سرمایهگذاران نادیده گرفته میشود. این باور غلطی است که پوشش ریسک، یک پروسه فنی برای سرمایهداران کلهگنده است، هرکسی باید به دنبال کاهش ریسک خود از طریق به کار گرفتن چند استراتژی باشد.
جوزف فوگ
دو استراتژی اصلی پوشش ریسک
یکی از دو استراتژی اصلی که در بازارهایی با روند نزولی از آنها استفاده میشود، فروش داراییها و نقد کردن آنهاست. به این ترتیب، سرمایهگذار دارایی خود را صرف خرید اوراق با درآمد ثابت میکند. اما در شرایطی که داراییها حجم بالایی دارند، نقد کردن این حجم زیاد ممکن است نه تنها به کاهش ریسک کمک نکند، بلکه باعث بروز رفتار هیجانی شود. به علاوه اگر داراییهای موجود نقد شوند، این احتمال وجود دارد که نتوان دارایی را مجددا و پس از پایان روند نزولی بازار با همان حجم و قیمت خریداری کرد. همچنین در این استراتژی، هزینهای برای فروش و خرید مجدد دارایی نیز باید پرداخت شود.
بیشتر بخوانید
اما استراتژی دوم در این زمینه، استفاده از قرارداد آتی، بدون نقد کردن داراییهای داخل سبد سهام است. در استراتژی پوشش ریسک به کمک قرارداد آتی، میتوان در هنگامی که بازار سیری نزولی دارد، دارایی را حفظ کرد. چنانچه پرتفوی با سبد دارایی پایه قرارداد آتی همسبتگی مثبت داشته باشد، میتوان با ورود به موقعیت فروش مانع از زیان شد. به این ترتیب در هزینههای معاملاتی نیز صرفهجویی خواهد شد و پس از اتمام روند نزولی، میتوان با ورود به موقعیت معکوس و بستن موقعیت فروش پیشین، به سودآوری رسید. فارغ از اینکه افراد تکسهم باشند یا دارای پرتفوی سهام، میتوانند متناسب با نسبت بهینه پوشش ریسک، از این استراتژی بهره ببرند.
ریسکهای پوشش ریسک
درست است که استراتژی پوشش ریسک برای کاهش ریسک مورد استفاده قرار میگیرد، اما خود آن هم ریسک دارد چرا که این روش ممکن است به صورت قطعی موفقیتآمیز نباشد. یک سرمایهگذار باید پیش از انتخاب یک استراتژی پوشش ریسک، از خود بپرسد که مزایا و معایب این استراتژی برای او چیست؟ آیا استفاده از یک استراتژی خاص میتواند هزینههایی اضافهای را که به سرمایهگذار تحمیل شده است جبران کند؟
پوشش ریسک در بیشتر اوقات موجب سودآوری نمیشود. بلکه یک استراتژی موفق در این زمینه، راهکاری است که از وقوع ضرر و زیان جلوگیری کند.
صندوق پوشش ریسک چیست؟
صندوقهای پوشش ریسک یا هج، از دهه ۵۰ میلادی فعالیت خود را در دنیا آغاز کردند. در ابتدا هدف این صندوقها پوشش ریسکهای سرمایهگذاری در بازارهایی با روند نزولی بود. اما هرچه زمان گذشت، فعالیت خاص این صندوقها با جذب سرمایههای فراوانی همراه بود. به این ترتیب این صندوقها رشد چشمگیری داشتند و اکنون در جایجای دنیا از آنها استفاده میشود. صندوق پوشش ریسک را با عنوان صندوق پوششی نیز میشناسند.
این صندوقها، گونهای نهاد مالی همچون شرکتهای مدیریت سرمایه یا سرمایهگذاری هستند که سرمایههای فراوانی را جذب میکنند. سرمایهگذاری در این صندوقها به این صورت است که پول هج کردن (Hedging) چیست؟ باید تا مدت مشخصی در صندوق بماند و سرمایهگذار حق برداشت آن را ندارد. هنگامی که مبالغی معین در این صندوقها جمعآوری شود، مدیران آن را در ابزارهای گوناگون مالی سرمایهگذاری میکنند. سپس در ازای سودی که به دست میآید، پاداشهایی همچون حق مدیریت به دست میآورند. به منظور سرمایهگذاری در ابزارهای مالی گوناگون، لازم است که مدیران این صندوقها عملکردی حرفهای داشته باشند و از تکنیکهای پیچیده ریاضی و معاملات پیشرفته استفاده کنند.
از آنجا که این صندوقها، به دنبال ابزارهای بسیار پرریسک هستند، طبیعی است که سوددهی آنها در مقایسه با سایر صندوقها بیشتر است. مدیران این صندوقها در پی انجام اقداماتی در راستای کاهش ریسک هستند اما هدف نخست و اصلی این صندوقها، تلاش برای دریافت سود بیشتر است؛ فارغ از اینکه بازار در شرایط پررونق به سر میبرد یا راکد است.
راهکارهای مورد استفاده در صندوق پوشش ریسک
این صندوقها در ترکیب داراییهای خود از ابزارهای مالی متنوعی استفاده میکنند که همین امر تفاوت بارز آنها را با سایر صندوقها رقم میزند. یعنی آنچه در این صندوقها بر روی آنها سرمایهگذاری میشود، در دیگر صندوقها به چشم نمیخورد. اکنون به چند مورد از این ابزارها و راهکارها اشاره میکنیم.
بهرهمندی از فروش استقراضی
فروش استقراضی روشی است که بر اساس آن یک فرد سهامی را از مالک آن قرض میگیرد. این فرد قصد دارد که سهام را در قیمت بالا بفروشد و با افت قیمت سهام، مجددا آن را خریداری میکند و به مالک برگرداند. چنانچه قیمت کم شود، مابهالتفاوت قیمت فروش سهام و خرید سهم جدید، به عنوان سود برای فرد قرضگیرنده در نظر گرفته میشود. صندوق پوشش ریسک نیز هنگام رکود بازار از چنین ابزاری استفاده میکند؛ سهامی را که آن نیست قرض میگیرد و در بازار میفروشد و سپس هنگام کاهش قیمت، مجددا آن را خریداری میکند و به این ترتیب سود به دست میآورد.
سرمایهگذاری در ابزارهای مشتقه
یکی از رایجترین شیوههای مورد استفاده در این صندوقها، پوشش ریسک با استفاده از ابزارهای مشتقه است. ابزارهای مشتقه از جمله اوراق بهاداری به شمار میروند که ارزش آنها با توجه به دارایی پایه مشخص میشود. صندوق پوشش ریسک به کمک سرمایهگذاری در چنین ابزاری، میتواند روی داراییهای مختلفی سرمایهگذاری کند و از این طریق سود به دست آورد. از جمله این مشتقات میتوان به اختیار معامله، قرارداد سوآپ، قراردادهای آتی و قراردادهای سلف اشاره کرد.
بیشتر بخوانید
پوشش ریسک به کمک متنوعسازی سبد سهام
درست است که به کمک ابزار مشتقه میتوان از سرمایهگذاری در برابر ریسکهای موجود حفاظت کرد اما این روش نیازمند سرمایهی زیاد است. روشهای دیگری علاوه بر مشتقات نیز وجود دارند که استفاده از آنها میتواند در پوشش ریسک کارساز باشد. از جمله این موارد میتوان به چیدمان متنوع سبد سهام اشاره کرد.
فرض کنید شما روی سهام شرکت «الف» سرمایهگذاری کردهاید اما به منظور پوشش ریسک، در جهت عکس روی سهام شرکت «ب» هم سرمایهگذاری کردهاید. به این ترتیب اگر سهام شرکت «الف» با افت مواجه شد، میتوانید از محل سرمایهگذاری روی شرکت «ب» سود به دست آورید. اما ضمانت استراتژی پوشش ریسک چیست؟ هیچ ضمانتی در این خصوص وجود ندارد که اگر یکی از شرکتها با افت مواجه شد، شرکت دیگر به سمت سودآوری حرکت کند. ممکن است در شرایطی مشابه هر دو سهام با افت قیمت مواجه شوند. یعنی ممکن است اتفاقهایی رخ دهد که کاملا با آنچه تصور میکردیم متفاوت است. به همین جهت روی استفاده از دانش تحلیل ریاضی بازار در این روش بسیار مورد تأکید است.
بیشتر بخوانید
آربیتراژ
آربیتراژ امکانی را ایجاد میکند که بتوان بر اساس آن پوشش ریسک ایجاد کرد. قیمت یک دارایی در بازارهای مختلف مالی در سراسر جهان با هم متفاوت است. به این ترتیب، میتوان از این تفاوت قیمت سود کسب کرد. مدیران صندوقهای پوشش ریسک، به کمک تجربه و مهارت خود بازارهای مالی مختلف را با دقت پیگیری میکنند. به این طریق میتوانند فرصتهای مطلوبی را بیابند که سایرین از آن بیخبرند. این مسئله میتواند منجر به آن شود که دارایی صندوق پوشش ریسک در مسیر درستی سرمایهگذاری شود.
بیشتر بخوانید
سرمایهگذاری در اوراق بهاداری که مورد توجه عموم نیستند
در بازار بورس سهمهای مختلفی وجود دارد که به قیمتی کمتر از ارزش ذاتی خود قیمتگذاری و معامله میشوند. صندوق پوشش ریسک با شناسایی این سهام میتواند داراییهای موجود را در این اوراق سرمایهگذاری کند.
سرمایهگذاری در بازارهای نوظهور
ماهیت صندوق پوشش ریسک به گونهای است که میتواند با سرمایهگذاری در سهام یا ابزارهای نوظهور که با رشد نوسانی همراه هستند، به سودآوری برسد.
سرمایهگذاری در بازارهای موازی
سرمایهگذاری در بازار املاک، مستغلات، طلا و یا حتی مشاغل پرریسک، از جمله دیگر مواردی است که مورد توجه صندوق پوشش ریسک است.
ساختار اهرمی
صندوق پوشش ریسک میتواند از اهرمهای ۱۰ برابری استفاده کند. یعنی اگر یک واحد سرمایه جذب کنند، برخی از بانکها به ازای همان یک واحد، ۹ واحد وام میدهند. به همین ترتیب اگر اگر یک واحد از بین برود، آنها ده واحد متضرر میشوند و بالعکس.
خطرات صندوق پوشش ریسک
درست است که صندوق پوشش ریسک سودآوری بالایی دارد اما نمیتوان از خطرات آن غافل بود. اما خطرات صندوق پوشش ریسک چیست؟ این صندوقها رویکرد متفاوتی نسبت به استراتژی کلاسیک پوشش ریسک دارند و در پی برخورداری از بیشترین سود حاصل از یک سرمایهگذاری در کنار جلوگیری از ریسک هستند. در راستای همین تغییر رویکردِ پوشش ریسک در این گونه صندوقها، مخاطراتی به وجود میآید که بهتر است چند نوع از این مخاطرات را با هم مرور کنیم:
- اثر اهرم: همانگونه که در بخش قبل توضیح دادیم، پوششدهندگان ریسک و مدیران این صندوقها از بانکها وام دریافت میکنند. آنها به ازای هر یک دلار جذب سرمایه، میتوانند ۹ دلار وام بگیرند. این اهرم ۱۰ درصدی همانقدر که میتواند سودساز باشد، به همان میزان نیز میتواند ضررهای بزرگ را تشدید کند و کل دارایی صندوق را به باد دهد.
- استقبال از داراییهای پرریسک: اساس کار این صندوقها، سرمایهگذاری بر روی داراییهایی است که ریسک بالاتر و بازده بیشتری دارند. این امر میتواند به جای پوشش ریسک، خود به تنهایی یک تبدیل به یک ریسک شود.
- عدم شفافیت کامل: استراتژیهای معاملاتی، چیدمان سبد سهام و سایر تصمیمها، از جمله مواردی است که برای سرمایهگذاران چندان با جزئیات اطلاعرسانی نمیشود و در بازارهای مالی، هر کجا که عدم شفافیت وجود داشته باشد، احتمال بروز ضرر و کلاهبرداری نیز وجود خواهد داشت.
- کمبود نظارت: این ویژگی موجب میشود که ریسکهای ساختاری پنهان آشکار نشوند. چرا که نظارت دقیقی بر این صندوقها وجود ندارد و این مسئله موجب ایجاد مخاطراتی خواهد شد.
تفاوت صندوق پوشش ریسک و صندوقهای سرمایهگذاری مشترک
تا به اینجا دانستیم صندوق پوشش ریسک چیست و چه راهکارهایی را به منظور پوشش ریسک در نظر میگیرد. اگر قبلاً با صندوقهای سرمایهگذاری مشترک آشنا باشید، ممکن است به نظرتان بیاید این دو نوع صندوق مشابه هم هستند. به همین جهت لازم است به تفاوت این صندوقها هم اشاره کنیم.
- نخست آنکه در صندوق پوشش ریسک، میتوان بدون هیچگونه محدودیتی از ابزارهای متنوعی استفاده کرد. اما این مسئله در صندوقهای سرمایهگذاری به چشم نمیخورد؛ در این صندوقها تنها میتوان در داراییهای مالی که در اساسنامه صندوقهای سرمایهگذاری مشترک ذکر شده است، سرمایهگذاری کرد.
- در بیشتر مواقع بر صندوق پوشش ریسک نظارت نمیکنند. اما صندوقهای سرمایهگذاری مشترک از جانب ناظران بازار مدام رصد میشود.
- سرمایهگذاری در صندوق پوشش ریسک تنها برای افراد محدودی امکانپذیر است چرا که نیازمند سرمایه اولیه قابل توجهی است. اما عموم مردم میتوانند در صندوقهای سرمایهگذاری مشترک وارد شوند.
- در صندوق پوشش ریسک، کارمزد ثابتی تقریبا به اندازه دو درصد از کل میزان سرمایهای که به صندوق جذب شده است دریافت میشود. اما در صندوقهای سرمایهگذاری مشترک، کارمزدها با توجه به ترکیب دارایی صندوق و معمولا به اندازه درصدی از قیمت NAV صندوق است. پس مشخص است که کارمزد مدام در حال تغییر است.
- در صندوقهای پوشش ریسک، مدیر صندوق در ضرر سرمایهگذاران سهیم نمیشود اما در صندوقهای سرمایهگذاری اینگونه نیست.
بیشتر بخوانید
جمعبندی
پوشش ریسک یا hedge را میتوان همچون بیمهنامهای دانست که با استفاده از ابزارهای مالی همچون ابزار مشتقه و قراردادهای آتی، دارایی را در برابر اتفاقهای احتمالی و پیشبینینشده محافظت میکند. در همین راستا نیز صندوقهای پوشش ریسک در بسیاری از نقاط جهان به وجود آمدهاند و افرادی که سرمایههای کلانی دارند، میتوانند با بهرهگیری از این صندوقها به سودهای فراوانی دست پیدا کنند. پوشش ریسک فی نفسه به دنبال سودآوری نیست و تنها استفادهی آن، جلوگیری از ضرر در موقعیتهای حساس است. اما در صندوقهای پوشش ریسک، با اندکی انحراف از رویکرد اصلی پوشش ریسک مواجه هستیم و بحث سودآوری در کنار کاهش ریسک نیز مطرح میشود زیرا مدیران این صندوقها، مبلغ موجود در صندوق را در داراییهای متنوع و پرریسکی سرمایهگذاری میکنند و در صورت سودآوری، بازده بالایی کسب میکنند.
هج کردن (Hedging) چیست؟
آموزش هج کردن در بازار فارکس، امروز تیم میهن دانلود برای شما کاربران عزیز یکی دیگر از آموزش های فارکس را آماده کرده است.هج (Hedging) به معنای گرفتن یک موقعیت به منظور جبران ریسک نوسانات آتی قیمت است. نوعی تراکنش های مالی هستند که شرکتها به عنوان بخشی از انجام کسبوکار، به طور منظم انجام میدهند.شرکتها اغلب در معرض ریسک های ناخواسته ناشی از نوسانات ارزش ارزهای خارجی و قیمت مواد خام قرار دارند.در نتیجه، آنها به دنبال کاهش یا حذف ریسکهایی هستند که با ایجاد معاملات مالی، ناخواسته با آنها مواجه میشوند.در حقیقت، بازارهای مالی تا حد زیادی برای این نوع معاملات ایجاد شدند، که در آن یک قسمت آسیب ریسک دیگری را به حداقل میرساند.یک شرکت خط هوایی ممکن است در معرض هزینه سوخت جت قرار گیرد که به نوبه خود با قیمت نفت خام در ارتباط است.یک شرکت چندملیتی آمریکایی، افزایش درآمد بسیاری از ارزهای گوناگون به دست می آورد…اما درآمدهای آنها را گزارش خواهد کرد و سود سهام را به دلار آمریکا پرداخت خواهد کرد.شرکتها در بازارهای مختلف فعالیت خواهند کرد تا خطرات تجاری ناشی از این ریسک های ناخواسته را خنثی کنند.به عنوان مثال، شرکت های هواپیمایی ممکن است با خرید قراردادهای آتی نفت خام، به خرید و فروش بپردازند.این امر از شرکت در برابر خطر افزایش هزینههای ناشی از افزایش قیمت نفت محافظت میکند.نفت خام در سطح بینالمللی به دلار آمریکا قیمتگذاری میشود.زمانی که قراردادهای آتی منقضی میشوند، شرکت تحویل فیزیکی نفت را دریافت خواهد کرد و به دلار آمریکا پرداخت خواهد کرد.اگر ما در مورد یک شرکت غیر آمریکایی صحبت کنیم، این یک خطر ارزی است. بنابراین، احتمال قوی وجود دارد که این شرکت همچنین تصمیم می گیرد که ریسک خود را در ارز خارجی پوشش دهد.برای انجام این کار، این شرکت پولی مبنی بر خرید دلار آمریکا را به فروش می رساند و در نتیجه در معرض ریسک قرار گرفتن دلار خود را از موقعیت نفت خام پوشش می دهد.این تنها شرکتها نیستند که در پوشش ریسک ارزهای خارجی شرکت میکنند.هم اکنون می توانید این دوره آموزشی را به طور مستقیم از سایت میهن دانلود دریافت نمایید.
از هج کردن روزانه چه خبر؟
میخواهم ایدهی هج کردن روزانه GBP/JPY و EUR/JPY را در اختیار شما قرار دهم. بله، درست دیدید، روزانه. وقتی میخواستم یک سیستم ترید جدید بسازم که با برنامهی روزانه کار میکند، و یکبار در روز معامله باز میکند و فقط حدوداً ۱۰۰ دلار روزانه سود میکند (و نه بیشتر)، و البته تمام اینها خودکار انجام میشوند، این ایده به مُخ اینجانب خطور کرد! بار اول فقط سعی کردم با سیستم ترتیبی TD ترید کنم—همان سیستمی که تام دِمارک آن را عرضه کرده (Tom Demark).
سعی کردم روزانه با آن ترید کنم، و در واقع سیستم خوبیست اما ضرر خانمانبراندازی به من زد، و [از سوختگی آن ضرر جانکاه بود که] ایدهی هج کردن دو جفتاَرز دارای همبستگی از ذهنم تراوش نمود! “چرا هج نکنم؟ بدبخت شاید کمتر از امروز ضرر بدهی یا شاید هم سود کنی. ایدهی خوبیست!” سپس تاریخچهی ۱ ماه قبل را برداشته و روی آن به شکل دستی تست را انجام دادم و نشانههایی از سوددهی خوب یافتم. دیگر صبر کردن کراهت داشت! باید آن را بهشکل خودکار درمیآوردم و واقعی روی چند ماه [گذشته] آن را امتحان میکردم! پس بیایید با هم این کار را انجام دهیم.
ایدهی هج روزانه
قبل از اینکه فرآیند کدنویسی را شروع کنیم، بیایید نقشهای جامع طراحی کنیم که این موارد را شامل شود:
- برای مشخص کردن سیگنال روند ترید روزانه از چه چیزی استفاده خواهیم کرد؟ : این کار به ما برآورد جهت امروز GBP/JPY و EUR/JPY را میدهد (این دو جفتاَرز %۹۰ مواقع همبستگی دارند). در این شرایط، انتخاب من برای دریافت سیگنال روزانه، هنوز سیستم ترتیبی TD است—توانستم یک سیستم ترتیبی TD ساده را در یک انجمن (Forum) پیدا کنم.
- کدام جفتهجها (hedging pairs) را، برای هج کردن انتخاب کنیم؟: کافیست فقط جفتهای موردعلاقه خود را انتخاب کنید. موردعلاقههای من GBP/JPY و EUR/JPY هستند که دلیلش را قبلاً گفتهام.
- کدام جفت، جفتِ پایه (base pair) خواهد بود؟ و کدامیک جفتِ هج؟: این کار کدنویسی اکسپرترا سادهتر میکند. من تصمیم گرفتم EUR/JPY را جفتِ پایه خود قرار داده و GBP/JPY را جفت هج. (“چرا پایه و هج؟”، زیرا این سیستم با روند روزانه هج میشود.) برای مثال، امروز خروجی سیگنال ترتیبی TD، روند رو به بالای EUR/JPY است، آنگاه من EUR/JPY را BUY کرده و با فروش GBP/JPY هج را انجام میدهم. یا شاید شما بتوانید با علامتگذاری روز صعودی (the UP day) وقتیکه EUR/JPY و GBP/JPY، هر دو، سیگنال ترتیبی TD رو به بالا را نشان میدهند، [ابتدا] اطمینان حاصل کنید، و سپس جفتِ پایه را بخرید (buy) و جفتِ هج را به فروش (sell) بگذارید.
- همبستگی چیست؟: همه به این فاکتور نیاز داریم و همانطور که میدانید، در سیستم هج، نقش بسیار مهمی دارد. در این مورد، من فقط زمانی اجازهی هج کردن را میدهم که همبستگی جفتاَرزها هج کردن (Hedging) چیست؟ ۰.۹ یا بالاتر باشد. بله، لطفاً شگفتزده نشوید، +۰.۹، “چرا؟”، میدانم تمام اساتید هج به شما پیشنهاد میکنند وقتی همبستگی پایین است، هج انجام دهید، اما این کار برای بسیار بسیار بسیار بلندمدت است. بهنظر من و سیستم هج روزآنهام، هج کردن با همبستگی بالا بسیار بهتر است. لطفاً توجه کنید که این مورد فقط برای من و سیستم هج روزانه من است! زیرا نیاز داریم آنها (جفتاَرزها) همیشه در جهت مشابه حرکت کنند، بهخصوص امروز (یعنی روز ترید ما)، آنگاه همیشه یک مثبت و یک منفی خواهیم داشت و سپس مواقع سوئینگ فقط سود جمعآوری میکنیم، و حتی اگر آنها (جفتآرزها) هیچوقت در جهتی سودده سوئینگ نشوند، باز هم شما کمتر از معاملات منفی یکجهته، ضرر خواهید کرد.
بسیار زیبا… اکنون بیایید کدنویسی را شروع کنیم.
اکسپرت هج روزانه
در اینجا، اکسپرت را به ۵ بخش اصلی تقسیم میکنم.
- پارامترهای ورودی
- تابعِ سیگنالِ روندِ روزانه
- تابع ترید
- فرآیند ترید کردن
- تابعِ نشان دادنِ وضعیتِ هج
حال با مورد اول شروع میکنیم.
۱- پارامترهای ورودی
۲- تابعِ سیگنالِ روندِ روزانه
۳- تابع ترید
۴- پردازش ترید
۵- تابعِ نشان دادنِ وضعیتِ هج
بگذارید تصویری نشان دهم
سیستم هج روزانهی من با بعضی از نتایج تستهای واقعی:
نتیجهگیری
با توجه به گزارش یک ماه، و نتیجهی تست بازگشتی (Back Testing) که امکان کسب درآمد در فارکس با استفاده از ایدهی هج روزانه را نشان میدهد، من فکر میکنم این سیستم حداقل میتواند کمک کند یک ایده در ذهن شما جرقهاش بخورد (هی! نظر تو چیست [با کمک این سیستم] این کار را انجام دهیم؟ تازه به ذهنم رسیده است!) و یک سیستم پولساز بسازید که بسیار بهتر باشد.
یا شاید سبک کدنویسی من بتواند حداقل به یک تازهکار کمک کند سبک کدنویسی سنتی را تمرین کرده و در عمل ببیند و پیادهسازی کند. قویاً امیدوارم مقالهی من برای همهی خوانندهها مفید بوده باشد و آن را دوست داشته باشند، حتی اگر سیستم من بعداً شکست خورد! اکنون قصد دارم این سیستم را روی ۶ ماه گذشته امتحان کنم و در صورت امکان نتایج را منتشر خواهم کرد. فی امان الله!
مدیریت ریسک چیست؟
مدیریت ریسک یکی از شرطهای ضروری برای موفقیت در معاملهگری فعال (Active trading) است و بااینوجود اغلب نادیده گرفته میشود. باید در نظر داشت یک تریدر بدون استراتژی مدیریت ریسک مناسب، حتی پس از سود بسیار تنها با یک یا دو معامله بد همهچیز را از دست خواهد داد. مدیریت ریسک به کاهش ضرر کمک میکند و همچنین میتواند معاملهگران را در برابر از دست دادن کل سرمایه بیمه کند. اگر شما ریسک یک معامله را مدیریت کنید، درهای کسب درامد در بازار برای شما باز خواهد شد.
در ادامه به برخی از استراتژیهای ساده مدیریت ریسک برای محافظت از سود و سرمایه شما، میپردازیم.
پایبند بودن به هج کردن (Hedging) چیست؟ قانون یک درصد
بسیاری از معاملهگران روزانه از قانون یک درصد پیروی میکنند. این قانون به این صورت است که شما هرگز نباید بیش از یک درصد از کل سرمایه خود را در یک معامله قرار دهید. بنابراین اگر برای مثال ۱۰ هزار دلار در حساب معاملاتی خود دارید، موقعیتی که قصد ورود به آن را دارید، تحت هیچ شرایطی نباید بیش از ۱۰۰ دلار باشد؛ یعنی یک درصد از کل سرمایه شما!
این استراتژی در بین سرمایهگذاران خردی که سرمایه زیادی ندارند بسیار محبوب است. هرچند گاهی این افراد ریسک بیشتری کرده و با دو درصد از کل سرمایه خود وارد یک معامله میشوند.
بد نیست بدانید که سرمایهگذاران بزرگتر حتی درصد کمتری از کل سرمایه خود را درگیر یک معامله میکنند. چرا که هرچه میزان سرمایه شما بیشتر باشد به طبع آن اندازه موقعیت معاملاتی (Position) شما نیز بزرگتر خواهد بود.
بهترین راه برای متعادل نگهداشتن ضرر و زیان، این است که این قانون را رعایت کنید و هیچوقت بیشتر از ۲ درصد از کل سرمایه خود را درگیر یک معامله نکنید. در غیر این صورت کل سرمایه شما در معرض ریسک زیادی قرار خواهد داشت.
تنظیم نقاط حد ضرر و سود (Stop-Loss & Take-Profit Points)
نقطه حد ضرر، قیمتی است که در آن معاملهگر سهام خود را میفروشد و میزان ضرر را به جان میخرد. این مسئله اغلب زمانی رخ میدهد که روند معامله طبق انتظار یک معاملهگر پیش نرود. اصولاً نقاط حد ضرر برای این است که معاملهگر دچار توهم ذهنی “قیمت دوباره برمیگردد” نشده و با کمک نقطه حد ضرر، از ضررهای بیشتر جلوگیری میکند.
بهعنوانمثال اگر سطح کلیدی حمایت یک رمزارز یا یک سهام شکسته شود، معاملهگران به سرعت اقدام به فروش آن دارایی میکنند.
از طرف دیگر نقطه برداشت سود به قیمتی گفته میشود که در آن معاملهگر سهام خود را میفروشد و با کسب سود از معامله خارج میشود. معمولاً این نقاط کمک میکنند که یک معاملهگر سود مطمئنه از یک معامله را به دست آورد.
بهعنوانمثال، اگر رمزارز یا سهامی پس از یک حرکت بزرگ صعودی به سطح مقاومتی کلیدی خود نزدیک شود، معاملهگران ممکن است پیش از رسیدن قیمت به ثبات نسبی در نزدیکترین مقاومت کلیدی اقدام به فروش دارایی کنند.
برنامهریزی معاملات؛ بخشی جدانشدنی از زندگی یک معاملهگر موفق
معاملهگران موفق معمولاً این عبارت را نقل میکنند: ” از قبل برای معاملات خود برنامهریزی کنید و اجازه بدهید این برنامهریزیها معاملات شما را پیش ببرند.” برنامهریزی کردن، اغلب فاصله بین موفقیت و شکست است.
مشخص کردن حد ضرر (Stop Loss) و نقطه برداشت سود (Take Profit) دو بخش کلیدی از برنامهریزی یک معاملهگر موفق است. یک تریدر موفق میداند که تا چه اندازه حاضر است برای یک دارایی هزینه کند و با چه قیمتی مایل است آن را بفروشد.
با دانستن این موارد، شما میتوانید احتمال بازدهی معاملات خود را با اهداف تعیینشده بسنجید و اگر میانگین سود مناسب باشد، وارد معاملات مذکور شوید.
در سوی دیگر یک تریدر ناموفق غالباً بدون داشتن برنامه در مورد نقاط فروش سود یا زیان، وارد معامله میشوند. درست مانند قماربازان به صورت پنجاهپنجاه و با تکیه بر شانس پیش میروند. آنها در این حین ناگهان مغلوب احساسات شده و معاملات احساسی جای معاملات منطقی را میگیرد. در ادامه با هر ضرر افراد معمولاً دوست دارند صبر کنند و امیدوارند که بتوانند پول ازدسترفته خود را به شکلی جبران کنند، درحالیکه اگر سود کنند به طمع کسب سودهای بیشتر شروع به معاملات بیپروا میکنند.
محاسبه بازده مورد انتظار
تنظیم نقاط حد ضرر و حد برداشت سود برای محاسبه بازده مورد انتظار نیز ضروری است. این محاسبه برای معاملهگران یا تریدرها از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است زیرا به کمک آن انتظارات از معامله شکلی منطقی پیدا خواهد کرد. همچنین، این محاسبه روشی سیستماتیک برای مقایسه معاملات مختلف بوده و نهایتاً به کمک آن میتوان سودآورترین معاملات را انتخاب کرد.
با استفاده از فرمول زیر میتوان بازده مورد انتظار را محاسبه کرد:
[(احتمال سود) x (حد سود % سود)] + [(احتمال ضرر) x (حد ضرر% ضرر)]
[(Probability of Gain) x (Take Profit % Gain)] + [(Probability of Loss) x (Stop-Loss % Loss)]
بازده مورد انتظار یک معاملهگر فعال را میتوان به کمک این محاسبه به دست آورد. معاملهگران از این فرمول برای سایر موقعیتهای معاملاتی استفاده میکنند تا نهایتاً دارایی یا رمزارزی که بیشترین بازده را دارد انتخاب کنند. علاوه بر این احتمال سود یا ضرر را میتوان با استفاده از شکستهای تاریخی و شکست از سطح حمایت یا مقاومت نیز محاسبه کرد، هرچند برخی از معاملهگران به کمک تجربه و دانش خود، این میزان را بر پایه علم حدس میزنند.
تنوعبخشی و هج بودن (Hedge)
هرگز تخممرغهای خود را در یک سبد قرار ندهید تا مطمئن باشید که از معاملات خود حداکثر استفاده را میبرید. اگر تمام پول خود را در یک سهام یا یک رمزارز قرار دهید، در واقع خود را برای یک ضرر بزرگ آماده میکنید. بنابراین به یاد داشته باشید که باید به سرمایهگذاریهای خود تنوعبخشید. تنوعبخشی شامل مسائل زیادی از جمله صنعتی که در آن سرمایهگذاری کردهاید، بازارهای متفاوت و یا حتی مناطق جغرافیایی مختلف میشود. این مسئله نهتنها به شما کمک خواهد کرد تا ریسک خود را مدیریت کنید ، بلکه فرصت سرمایهگذاریهای بیشتری را در اختیار شما قرار میدهد.
همچنین ممکن است زمانی مجبور به حفظ یا هدج کردن(Hedge) موقعیت معاملاتی خود باشید. معمولاً از هدج در زمانی استفاده میشود که معاملهگر به دنبال کاهش اثر نامطلوب حرکت قیمت است. در این مواقع فرد با اقدامی در مخالف جهت بازار یک ارز یا اقداماتی جبرانی برای حفظ سرمایه، از خود در برابر ریسک محافظت کرده و در زمان آرامش بازار، از این استراتژی دفاعی خارج میشود.
نسبت ریسک به پاداش یا R%
نسبت ریسک به سود یا پاداش، به میزان سود احتمالی دریافتی به ازای هر واحد دارایی در معرض خطر و ریسک سرمایهگذاری گفته میشود. بسیاری از سرمایهگذاران از محاسبه بازده مورد انتظار سرمایهگذاری و نسبت ریسک / پاداش استفاده کرده تا ریسک موردنیاز برای یک بازده مطلوب را محاسبه کنند.
یک سرمایهگذاری با نسبت ریسک به پاداش ۱ به ۷ (۱:۷) به این معنی است که یک سرمایهگذار حاضر است با احتساب کسب ۷ دلار، بر سر ۱ دلار از سرمایهاش ریسک کند. به همین ترتیب نسبت ریسک / پاداش ۱ به ۳ (۱:۳) نشان میدهد که یک سرمایهگذار برای کسب ۳ دلار سود باید ۱ دلار سرمایهگذاری کرده و بر سر آن ریسک کند.
برای محاسبه ریسک مجدداً نیاز به تعیین نقطه حد ضرر داریم (stop-loss) بین نقطه ورود ما به معامله و میزانی کمتر از این نقطه تعیین میشود.
معمولاً بازهای بین ۲ تا ۸ درصد، نقطه مناسبی برای تعیین حد ضرر محسوب میشود اما تعیین این میزان بستگی به نوع بازار و روحیه معاملهگر هم دارد.
نقطه حد سود (Take-Profit) که قبلاً به کمک بازده مورد انتظار محاسبه و پیشبینیشده است، نیز برای تعیین نقطه خروج مورداستفاده قرار میگیرد.
یک معاملهگر قصد دارد سهمی از یک دارایی را به قیمت ۲۹۰ تومان خریداری کند و حد ضرر را روی ۲۶۰ و نقطه سود را روی ۳۸۰ تومان تعیین کرده است. بنابراین ریسک این معامله به ازای هر سهم ۳۰ تومان و احتمال سود آن ۸۰ تومان است.
با تقسیم ریسک بر پاداش به یک نسبت عددی خواهیم رسید که در این مثال به شکل زیر است:
۰.۳۷۵ = ۸۰ / ۳۰ = ریسک/پاداش
اگر نسبت حاصلشده عددی بزرگتر از ۱.۰ باشد، ریسک معامله بیشتر از سو بالقوه آن در یک معامله است پس در نتیجه این معامله ریسک زیادی به همراه دارد. اگر این نسبت عددی کوچکتر از ۱.۰ باشد، سود بالقوه این معامله از ریسکی که متحمل خواهیم شد، بیشتر است.
سخن آخر
یک معاملهگر یا تریدر حتی پیش از ورود به یک معامله، باید نقاط ورود و خروج خود را مشخص کند. با بهرهگیری از حد ضرر مؤثر، نهتنها از ضرر مالی جلوگیری شده بلکه تعداد دفعات خروج غیرضروری از یک معامله نیز به حداقل میرسد. همینطور با استفاده از روش محاسباتی بازده مورد انتظار و نسبت ریسک به پاداش میتوان، دیدی وسیعتر و هوشمندانهتری نسبت به معاملاتی که در آنها قدم میگذاریم پیدا کنیم و در پایان، برنامه نبرد را از پیش برنامهریزی کنید تا از قبل بدانید که در جنگ پیروز شدهاید.
دیدگاه شما