جهت شرکت در دوره و یادگیری و آموزش PMP در نوین پارسیان کلیک نمایید
فرآیند 5 مرحله ای مدیریت ریسک
مدیریت ریسک بخش جدانشدنی در موفقیت یک پروژه است و فرآیندی محسوب می گردد که به شناسایی زود هنگام مشکلات احتمالی و در نتیجه انجام اقدامات لازم جهت جلوگیری از تبدیل آنها به مشکلات و مسائل واقعی در آینده پروژه کمک میکند.
در این مطلب به بررسی فرآیند مدیریت ریسک پرداخته شده است، همچنین مطالعه مطلب « برنامه ریزی مدیریت ریسک » و « فرآیند مدیریت ریسک » به شما توصیه می گردد.
فرآیند مدیریت ریسک
فرآیند مدیریت ریسک در اصل دارای ۵ مرحله است:
۱- برنامهریزی ۲- شناسایی ۳- ارزیابی ۴- اداره کردن ۵- نظارت و گزارشدهی.
برنامهریزی مرحلهای است که در آن نحوه مدیریت خطرهای احتمالی در پروژه مشخص شده و با توسعه طرح مدیریت ریسک برای پروژه، تکمیل میشود. این طرح، تیم مدیریت ریسک را مشخص کرده، نقشها و مسوولیتهای افراد را تعریف میکند و معیار ارزیابی ریسکهای شناسایی شده را مستند مینماید.
مرحله دوم شناسایی ریسکها میباشد. دراین مرحله افراد تیم دور یکدیگر جمع شده، ریسکهای احتمالی را شناسایی میکنند و آنها را در لیست ریسکهای پروژه، ثبت میکنند. ریسکها میتوانند در اشکال مختلفی همچون فرآیند تولید، کاربرد ابزارآلات، کارمندیابی، برنامه و بودجه و غیره وجود داشته باشند، همین طور ممکن است از تجربه و درسهای گرفته شده از پروژههای گذشته ناشی شوند.
ترتیب دادن جلسات توفان فکری گروهی، روش خوبی برای شناسایی ریسکها است. این امر افراد را وادار به تفکر کرده و به آنها اجازه میدهد تا روش هج جهت کنترل ریسک تفکرات و تجربههای یکدیگر را توسعه دهند و باید به خاطر سپرد که شناسایی ریسکها، تنها در یک جلسه به اتمام نمیرسد، چرا که ریسکهای جدید و مختلفی در طول عمر یک پروژه سر بر میآورند. در شناسایی ریسک بهتر است تا از عبارت «اگر» - «آنگاه» استفاده شود: اگر شرایط این باشد، آنگاه پیامدهایش این خواهد بود. استفاده از یک چنین عبارتی ریسک را به طور واضح، توضیح و تبیین نموده و طرز بیان ما را در مورد آن استاندارد مینماید.
مرحله سوم ارزیابی ریسکهای شناسایی شده با استفاده از معیار تعریف شده در طرح مدیریت ریسک میباشد. ریسکها باید براساس احتمال وقوع و پیامدهای احتمالیشان ارزیابی شوند. ارزیابی پیامدهای ریسک از نظر هزینه، برنامهریزی و تکنیک و نیز انتخاب پیامدی که میتواند بیشترین تاثیر را داشته باشد، بسیار حائز اهمیت است. برای مثال ارزیابی یک ریسک از نظر هزینه ممکن است نشاندهنده تاثیر کم آن بر پروژه باشد، حال آنکه این ارزیابی از نظر برنامهریزی، میتواند حاکی از تاثیر بالای آن بر پروژه باشد، پس باید سطح بالایی از ریسک را در برنامهریزی درنظر گرفت.
مرحله چهارم در فرآیند مدیریت ریسک، اداره آن است.
۴ روش برای اداره کردن ریسکها وجود دارد:
* کاهش؛ که به معنایایجاد طرحهایی عملیاتی برای کاهش احتمال ریسک و پیامدهای آن است.
* اجتناب؛ که به معنای ایجاد تغییر در چیزی برای اجتناب کامل از ریسک میباشد، برای مثال ایجاد تغییری در طرح برای اجتناب کامل از یک ریسک.
* واگذاری؛ که به معنای انتقال و واگذاری ریسک به گروه دیگر میباشد، (برای مثال خرید بیمه).
* پذیرش؛ این روش بدون ایجاد طرحهای کاهشی، احتمال وجود ریسک را میپذیرد. این امر ممکن است بهاین دلیل باشد که هزینه طرحهای کاهشی بیشتر از آن است که هزینههای ناشی از ریسک احتمالی را پوشش دهد.
طرحهای کاهشی روی هم رفته، معمولترین راه برای کاهش سطح ریسک میباشند. بازنگری طرحهای کاهشی جهت اطمینان از عدم وجود ریسک جدیدی در نتیجه به کارگیری همین طرحها، ضروری میباشد. چنانچه هرگونه ریسکی در ارتباط با برنامههای کاهشی به وجود آید، میبایست برای ارزیابی توسط تیم مدیریت، به فهرست ریسکها اضافه شود.
نظارت و گزارش دهی
مرحله پنجم شامل نظارت و گزارش دهی است که توسط آن میتوان از کارکرد موثر برنامههای مربوط به اداره کردن اطمینان حاصل نمود. جهت انجاماین کار، ریسک را باید در حین تکمیل مراحل فرآیند مدیریت ریسک ارزیابی و بازنگری مجدد کرد تا از احتمال وجود آن آگاه شد. با آنکه ممکن است ریسک به طور کامل از بین نرود، اما لازم است تا به سطح قابل قبولی کاهش یابد. حتی ریسکهای پایین نیز باید تحت کنترل باشند تا بتوان از پایین ماندن آنها اطمینان حاصل نمود.
ریسکهای موجود در یک پروژه، باید در گزارش مدیریت ریسک عنوان شوند. این گزارش باید حاوی فهرستی از ریسکهای شناسایی شده، طرحهای اداره کردن جهت کاهش ریسک و ماتریسی از ریسک برای طبقهبندی آن به سه دسته بالا، متوسط و پایین باشد.
فواید مدیریت ریسک
مدیریت ریسک کار بسیار مهمی است که اگر به موقع طی فعالیت یک پروژه آغاز شود میتواند سودمند بوده و ابزار قدرتمندی برای شناسایی زودهنگام ضعفها باشد تا تیم مدیریت بتواند برنامههای عملیاتی را جهت اداره کردن ریسکها سازماندهی کرده و از تبدیل شدن آنها به مسالهای بزرگ در آینده جلوگیری کند و به این ترتیب، پاسخ پیشگیرانه شما نسبت به مسائل بالقوه به جای واکنش نسبت به مسائل و مشکلات آینده میتواند صرفهجویی در پول و زمان را به همراه داشته باشد.
مدیریت ریسک در پایپینگ
در مراحل مختلف طراحی پایپینگ واحدهای صنعتی بزرگ نیاز به وجود نگاهی نقادانه و جامع به بخشهای مختلف طراحی، تامین، نصب و اجرا و بهره برداری پایپینگ واحد صنعتی و ارتباط آن با سایر بخشهای مرتبط چه از لحاظ فنی و چه از لحاظ زمانی از نظر توالی وترتیب در راستای انجام هرچه پربازده تر فرآیند طراحی وجود دارد. این مهم نیازمند پیاده سازی بستری فراگیر با نگاهی پیشگیرانه و البته با بهره جویی از دانش و تجارب پیشین، همراه با توانایی کافی برای مد نظر قراردادن تمامی موارد تاثیر گذار داخلی و خارجی سازمان به صورت یکپارچه و همزمان و به نوعی پیادهسازی بخش های مربوط به رسیدگی به ریسکها ذیل سیستم مدیریت یکپارچه میباشد(فلاحی و همکاران. 1397). پیاده سازی تفکر مبتنی بر ریسک موضوعی جامع و شامل و بسیار پر اهمیت است که در استانداردهایی نظیر ISO9001 و گستره دانش مدیریت پروژه دارای بخش هایی مفصل بوده و سازمان ISO استانداردی را تحت عنوان استاندارد تخصصی مدیریت ریسک ISO31000 جهت پیاده سازی در سازمان ها و ارگان ها منتشر نموده است. در این مقاله ابتدا اقدامات صورت گرفته در راستای پیاده سازی تفکر مبتنی بر ریسک در فرآیند طراحی پایپینگ در گروه موننکو به تفصیل توضیح داده شده و در بخش بعدی ریسکهای دارای اهمیت بیشتر و با احتمال وقوع بالاتر به همراه پاسخ مناسب به آنها آورده شده است.
تفکر مبتنی بر ریسک چیست؟
تفکر مبتنی بر ریسک به نوعی در تمامی این استانداردها و گستره های دانش تفکر مبتنی بر ریسک به همراه چرخه طرح، اجرا، بررسی و اقدام روش هج جهت کنترل ریسک با رویکردی فرآیندی به مانند روحی در تمامی اقدامات و سطوح برنامه ریزی و سازماندهی وجود داشته که شامل چهار بخش اصلی مطابق شکل 1 می باشد. تفکر مبتنی بر ریسک از آنجا اهمیت می یابد که سازمان را قادر می سازد که عواملی که می تواند منجر به انحراف از نتایج طرحریزی شده فرآیند ها، برای پیاده سازی اقدامات پیشگیرانه به منظور به حداقل رساندن اثرات منفی و بازدارنده و استفاده حداکثری از فرصت ها؛ تعیین نموده و رویه های مناسب را اتخاذ نماید.
تفکر مبتنی بر ریسک در گروه موننکو در تمامی واحد ها پیاده سازی شده و نکته قوت این اقدام پیاده سازی اثر بخش آن در بخش فرآیند طراحی به خصوص فرآیند طراحی پایپینگ می باشد. به همین منظور ابتدا ریسکهای متعدد شناسایی شده و از نظر اهمیت و احتمال رخداد دسته بندی شده و مهم ترین و محتمل ترین آنها انتخاب و اقدام اصلاحی، پیشگیرانه و . . . متناسب با آن اتخاذ و ترتیب اثر داده شده است. در بخش اول این مقاله اقدامات صورت گرفته در راستای پیاده سازی تفکر مبتنی بر ریسک در فرآیند طراحی پایپینگ به تفصیل توضیح داده شده و در بخش بعدی ریسکهای دارای اهمیت بیشتر و با احتمال وقوع بالاتر به همراه پاسخ مناسب به آنها آورده شده است.
جهت شرکت در دوره و یادگیری و آموزش PMP در نوین پارسیان کلیک نمایید
پیاده سازی تفکر مبتنی بر ریسک
پیاده سازی تفکر مبتنی بر ریسک از چهار بخش اصلی شناسایی ریسک، ارزیابی ریسک، پاسخ ریسک و کنترل ریسک تشکیل شده است. در بخش شناسایی ریسک اقداماتی صورت می گیرد که منجر به شناسایی تهدید ها وفرصتها می گردد. در بخش ارزیابی ریسک تمامی ریسکهای شناسایی شده مورد بررسی کیفی و کمی قرار گرفته و با تشکیل جداول احتمال و اثر و انجام تحلیلهای عددی بر روی آنها مهمترین آنها و اصطلاحاً تاپ ریسک شناسایی می گردند. بسته به اهمیت و احتمال وقوع ریسک و همچنین گستره و تعداد تاپ ریسکها برنامه پاسخ مناسب برای ریسک ها بر اساس استراتژی و میزان صرف هزینه و زمان برای انجام این پاسخ ها برای باقی ریسک ها تدوین و انجام می پذیرد. دست آخر این اقدامات مورد بررسی قرار گرفته تا از طرفی از لحاظ مدیریت استراتژیک همسو با برنامه های مدیریت یکپارچه بوده و از طرف دیگر تطابق آن با برنامهریزیها و طرحریزیهای انجام گرفته در مراحل قبلی تفکر مبتنی بر ریسک بررسی گردد. در این بخش اقداماتی که پیشتر گفته شد که در فرایند طراحی پایپینگ در راستای پیاده سازی تفکر مبتنی بر ریسک در سازمان انجام می پذیرد به تفصیل ارائه میگردد.
شناسایی ریسک
در این مرحله از فرآیند طراحی باتوجه به دانش و پروژه های پیشین، شرایط داخلی و خارجی سازمان، بندهای قرادادی و . . . ریسک های موجود شناسایی و اثرات آن بررسی و نوع تهدید یا فرصت بودن آن مشخص می گردد. به طور کلی ( بر اساس استاندارد ISO9001 و استاندارد تخصصی مدیریت ریسک ISO31000 ) ریسک عبارتست از رخداد یا شرایطی نامطمئن که اگر به وقوع بپیوندد اثری منفی یا مثبت بر حداقل یکی از اهداف سازمان میگذارد. تهدید عبارتست از ریسکی که در صورت وقوع، تأثیری منفی بر روی حداقل یکی از اهداف سازمان دارد یا میتواند تغییراتی منفی در سازمان ایجاد نماید. نقطه مقابل تهدید، فرصت است. فرصت عبارتست از ریسکی که در صورت وقوع، تأثیری مثبت بر روی حداقل یکی از اهداف شرکت دارد یا میتواند تغییراتی مثبت در سازمان ایجاد نماید. در این مرحله ریسک ها شناسایی شده و تهدید یا فرصت بودن آن مشخص شده و برای مرحله ارزیابی دسته بندی می گردند.
جهت شرکت در دوره آموزش PLC در مجتمع نوین پارسیان کلیک نمایید
ارزیابی کیفی و کمی ریسک
در این مرحله پس از شناسایی ریسکها اقدامات، احتمال وقوع هریک و همچنین اثر آنها در صورت به وقوع پیوستن بر فرآیند طراحی پایپینگ سنجیده شده و در نهایت تاپ ریسک ها غربال می شوند. این فرآیند مطابق شکل 2 با بررسی احتمال وقوع و میزان اثر آن ریسک بر اهداف استراتژیک مشخص می گردد.
با بررسی ریسک ها و شناسایی احتمال و اثر آن و متناسب با شرایط سازمانی و وضعیت پروژه و همچنین شدت اثر هریک از ریسک ها، ریسک های با احتمال وقوع بالاتر و شدت اثر مهم تر به ترتیب مورد بررسی قرار گرفته و اقدامات متناسب با تهدید یا فرصت بودن آن مشخص می گردد. در صورتی که تعداد تاپ ریسک ها خارج از حد معمول و قابل انتظار بوده با توجه به قوانینی نظیر اصل پارتو برروی ریسک های متعدد موجود – با توجه به دانش پروژه های پیشین و اطلاعات موجود – تحلیل های آماری لازم انجام شده و مهم ترین و پر تکرارترین ریسک ها روش هج جهت کنترل ریسک شناسایی و به مرحله بعد معرفی می گردند.
انجام پاسخ مناسب ریسک
در این مرحله اقدامات متناسب با ریسک های ارزیابی شده صورت می گیرد همچنین با توجه به نوع پاسخ به ریسک ها و شدت اثر و احتمال آن استراتژی های از پیش تعیین شده مورد بررسی و بازنگری قرار می گیرند.
به طور کلی اقدامات انجام گرفته برای ریسک های ارزیابی شده در دسته بندی های زیر قرار می گیرند:
- اجتناب: برخی از ریسک های شناسایی شده به قدری مهم و حتمی می باشند که می بایست به کلی حذف گردند و اگر امکان این مهم وجود نداشته باشد ممکن است منجر به تغییرات بسزایی در روند کلی فرآیند طراحی پایپینگ شوند. به عنوان مثال وجود آبهای زیر سطحی با تراز بالا که منجر روش هج جهت کنترل ریسک به اجتناب از طراحی پایپینگ به صورت دفنی می شوند.
- انتقال: در این اقدام تیم متولی مواجهه با ریسک عوض می شوند و به نوعی مسئولیت رویارویی با آن ریسک به گروه دیگری واگذار می شود. به عنوان مثال در بخشهایی که امکان طراحی پایپینگ به دلایل مختلف با توجه به میزان صرف هزینه و زمان در درون تیم طراحی به صرفه نبوده و یا امکان پذیر نمی باشد؛ با تغییر متولی انجام متناسب تر و مسلط تر برای طراحی بخش مربوطه، استراتژی انتقال برای ریسک مورد نظر انتخاب می گردد. به عنوان مثال در مواقعي که طراحي و تغييرات در مسير پايپينگ با مشکلات و هزينه هاي متفاوت مانند تکیه گاه گذاری پر هزينه مواجه مي باشد، استراتژی انتقال از لحاظ رفع اين مشکل در هماهنگي با ساير ديسيپلين ها مانند ساختمان صورت مي گيرد تا با هماهنگي با آنها تکیه گاهي کم هزينه تر و با صرف زمان کمتر فراهم گردد.
- تعدیل: گاهی فرآیند طراحی پایپینگ ناگزیر به مواجهه با ریسک بوده اما می توان امکان احتمال وقوع آن را کاهش داده و شدت اثر آن تقلیل داد. در این موارد از استراتژی تعدیل استفاده روش هج جهت کنترل ریسک می گردد. به عنوان مثال در مناطق سردسیر نیاز به عایق گرمایی برای خطوط آب محوطه؛ که ممکن است در معرض یخزدگی قرار گیرند؛ الزامی بوده و تجهیزات لازم به دلایل متعدد؛ مانند شرايط اقتصادي پيچيده و عدم تامين ارز کافي که براي تهيه کالاهاي خارجي متناسب با این نیاز به راحتي امکان پذير نبوده؛ در دسترس نمی باشند. و از طرفی لزومی به اجرای خطوط به صورت روزمینی در برخی نقاط وجود ندارد. در این شرایط می توان با تغییر مسیر خطوط پایپینگ و اجرای آنها به صورت دفنی، ضمن تغییر جنس لوله به منظور کاهش هزینه، نیاز به عایق گرمایی گسترده را کاهش داده و تعدیل نمود. به عبارت دیگر در این نوع اقدام، احتمال و اثر وقوع ریسک را کاهش داده و ریسک اولیه شناسایی شده از ناحیه تاپ ریسک خارج می گردد.
- پذیرش: شماری از ریسک ها وجود دارند که امکان اجتناب و انتقال و تعدیل آنها وجود نداشته و به ناچار می بایست پذیرفته شوند. در این نو ع از ریسک ها ضمن پذیرش آنها می بایست در خصوص نوع واکنش به آن تصمیم گیری شود. گاهی این ریسک ها پذیرفته می شوند و اقدامی برای جایگزینی آن برنامه ریزی نمی گردد(پذیرش منفعلانه) و در برخی موارد نیز این اقدامات برنامه ریزی می گردند(پذیرش فعال). به عنوان مثال برای تامین خطوط لوله، جنس و یا تامین کننده مورد تائید کارفرما در دسترس نبوده و این ریسک مورد پذیرش قرار می گیرد و تا زمان وقوع آن اقدامی صورت نمی گیرد که این نوع پذیرش، منفعلانه می باشد. در مورد مشابه اگر سریعاً تامین کننده جایگزین و یا جنس دارای خواص مشابه انتخاب و (در زمان مناسب) به کارفرما جهت تائید معرفی گردد؛ پذیرش فعال صورت پذیرفته است.
- تحقق: در برخی موارد که ریسک ها از جنس فرصت می باشند، برنامه ریزی های لازم جهت تحقق حتمی آن از قبل صورت می پذیرد. به عنوان مثال در برخی موارد تجهیزات؛ مشروط بر هزینه و قابلیت در دسترس بودن مشابه؛ امکان انتخاب آنها به نحوی وجود دارد که منجر به کاهش پیچیدگی پایپینگ و استفاده از تجهیزات و المانهای خاص پایپینگی می گردند. در این موارد سعی برآن است تا از تجهیزاتی از این دست انتخاب شود. انتخاب تجهیزات با محدوده بارهای مجاز وارده بر نازلهای متصل به پایپینگ وسیع تر که منجر به حذف اتصالات انبساطی و یا تکیه گاه های فنری می شوند؛ مواردی از این دست هستند. به عنوان مثال در پروژه های جاری با توجه به اینکه امکان خرید تجهیز اجکتور با محدوده بار مجاز بالا وجود دارد، این تجهیز انتخاب شده و المان های خاص پایپینگ در محدوده این تجهیز حذف شده اند. در پروژه های پیشین در اطراف این تجهیز خاص،جهت کاهش بارهای وارده به آن از تکیه گاه فنری استفاده می گردید.
- تقویت: گاهی با انجام برخی اقدامات می توان زمان و هزینه نصب و اجرای پایپینگ را کاهش داد. در صورت وجود امکان تغییر در فرآیند طراحی پایپینگ که منجر به این مهم گردد، این اقدام در مرحله طراحی صورت می پذیرد و احتمال وقوع این فرصت را روش هج جهت کنترل ریسک افزایش داده و بهره وری کلی پروژه را سبب می شود. به عنوان مثال، پافشاری بر رعایت توالی و ترتیب تولید مدارک امری بدیهی بوده اما می توان با تغییر این زمانبندی با توجه به در دسترس بودن پیمانکاران در محل نصب و اجرای واحد صنعتی و کاهش هزینه آن نسبت به خدمت گرفتن پیمانکاران در زمانهای دیگر؛ کمک به سزایی نمود. این مهم مستلزم آگاهی کامل از فرآیند طراحی پایپینگ بوده و نباید اثرات تغییر تقدم و تأخر موارد طراحی منجر به ریسک جدید با اهمیت و احتمال وقوع بالا شود.
- به اشتراک گذاری: برونسپاری بخشی از پروژه که جزئی از موارد استراتژیک و دانش طراحی مجموعه صاحب فرآیند طراحی نباشد از مثالهای مناسب استراتژی به اشتراک گذاری می باشد.
با توضیحات ارائه شده مشخص می گردد که بهتر است درخصوص تاپ ریسک ها عموماَ از روشهای اجتناب، انتقال و تعدیل استفاده شود. همانطور که در شکل 3 نمایش داده شده در خصوص باقی ریسک ها از روش های پذیرش منفعلانه و پذیرش فعال استفاده می گردد.
کنترل ریسک
این مرحله شامل فعالیت های پایش ریسک های شناسایی شده، نظارت بر ریسک های باقیمانده، شناسایی ریسک های جدید، بررسی اجرای برنامههای پاسخ به ریسک و ارزیابی اثربخشی اقدامات اجرا شده می باشد. در این مرحله فرآیند پایش ریسک های شناسایی شده صورت می گیرد تا از وضعیت آنها اطمینان حاصل شود. همچنین در این مرحله ریسک هایی که با اقدام پذیرش منفعلانه ترتیب اثر داده شده اند، می بایست مورد بررسی و کنترل مستمر قرار گرفته و تغییر وضعیت احتمال و اثر آنها مورد رصد قرار گیرد. هریک از ریسک ها که مطابق انتظار مورد اقدام قرارنگرفته و یا نتایج آن متناسب با اقدامات پیشگیرانه و برنامه ریزی ها نبوده در این مرحله مجدداً جهت شناسایی و ارزیابی به مراحل قبلی واگذار می شوند.
با معرفی چرخه تفکر مبتنی بر ریسک و شناسایی ریسک ها و تعریف اقدامات متناسب با احتمال و اثر هر یک در تمامی مراحل فرآیند طراحی پایپینگ، و پیاده سازی و پایش مستمر این چرخه، می توان از بهره وری سازمان در فرآنید طراحی پایپینگ اطمینان حاصل نمود.
آموزش صفر تا صد دوره revit mep در نوین پارسیان
در بخش بعدی شماری از مهم ترین ریسک های شناسایی شده در فرآیند طراحی پایپینگ که غالباً از نوع تاپ ریسک ها بوده اند معرفی و اقدام متناسب با هریک به تفصیل شرح داده شده است. شایان ذکرست از میان تمامی ریسک های موجود در این فرآیند تمرکز بر روی تاپ ریسک ها بوده، چرا که دارای اثر بسزایی در پیاده سازی سیستم مدیریت کیفیت در فرآیند طراحی پایپینگ می باشد.
ارزيابي و آسيب شناسي طراحي و اجراي سيستمهاي پايپينگ
در این بخش با توجه به پیادهسازی تفکر مبتنی بر ریسک در فرآیند طراحی پایپینگ به شماری از ریسکهای طراحی مطابق با تجارب پیشین پرداخته شده است و راه حلهای بکارگرفته شده برای بهبود فرآیند طراحی بیان شده است. از میان ریسک های شناسایی شده، تمرکز بر ریسک های با احتمال و اثر بالا مورد بررسی قرار گرفته اند.
مدیریت ریسک
مدیریت خطر یا مدیریت ریسک کاربرد سیستماتیک سیاست های مدیریتی، رویه روش هج جهت کنترل ریسک ها و فرایندهای مربوط به فعالیت های تحلیل، ارزیابی و کنترل ریسک می باشد. مدیریت ریسک عبارت از فرایند مستندسازی تصمیمات نهایی اتخاذ شده و شناسایی و به کارگیری معیارهایی است که می توان از آن ها جهت رساندن ریسک تا سطحی قابل قبول استفاده کرد.
تعریف مؤسسه مدیریت پروژه: مدیریت ریسک به عنوان یکی از دوازده سطح اصلی «کلیات دانش مدیریت پروژه» معرفی شده است. در تعریف این مؤسسه، در این تعریف، مدیریت ریسک پروژه عبارت است از «کلیه فرایندهای مرتبط با شناسایی، تحلیل و پاسخگویی به هرگونه عدم اطمینان که شامل حداکثری نتایج رخدادهای مطلوب و به حداقل رساندن نتایج وقایع نامطلوب می باشد».
مؤسسه مهندسی نرم افزار، به عنوان یکی از سازمان های پیشرو در ارائه روش های جدید در مدیریت پروژه های روش هج جهت کنترل ریسک نرم افزاری، به مدیریت ریسک پروژه به عنوان فرایندی با ۵ فاز مجزا نگاه می کند (شناسایی، تحلیل، طراحی پاسخ، ردیابی و کنترل) که با یک سری عملیات انتقال ریسک مرتبط است.
بوهم: مدیریت ریسک فرایندی شامل دو فاز اصلی است؛ فاز تخمین ریسک (شامل شناسایی، تحلیل و اولویت بندی) و فاز کنترل ریسک (شامل مراحل برنامه ریزی مدیریت ریسک، برنامه ریزی نظارت ریسک و اقدامات اصلاحی) می باشد. بنا به اعتقاد فیرلی مدیریت ریسک دارای هفت فاز است: ۱) شناسایی فاکتورهای ریسک؛ ۲) تخمین احتمال رخداد ریسک و میزان تأثیر آن؛ ۳) ارائه راهکارهایی جهت تعدیل ریسک های شناسایی شده؛ ۴) نظارت بر فاکتورهای ریسک؛ ۵) ارائه یک طرح احتمالی؛ ۶) مدیریت بحران؛ ۷) احیا سازمان بعد از بحران.
چاپمن و وارد: یک فرایند مدیریت ریسک پروژه کلی را ارائه کرده اند که از نه فاز تشکیل شده است: ۱) شناسایی جنبه های کلیدی پروژه؛ ۲) تمرکز بر یک رویکرد استراتژیک در مدیریت ریسک؛ ۳) شناسایی زمان بروز ریسک ها؛ ۴) تخمین ریسک ها و بررسی روابط میان آنها؛ ۵) تخصیص مالکیت ریسک ها و ارائه پاسخ مناسب؛ ۶) تخمین میزان عدم اطمینان؛ ۷) تخمین اهمیت رابطه میان ریسک های مختلف؛ ۸) طراحی پاسخ ها و نظارت بر وضعیت ریسک و ۹) کنترل مراحل اجرا.
کرزنر: مدیریت خطر را به صورت فرایند مقابله با ریسک تعریف کرده و آن را شامل مراحل چهارگانه زیر می داند: ۱) برنامه ریزی ریسک، ۲) ارزیابی (شناسایی و تحلیل) ریسک، ۳) توسعه روش های مقابله با ریسک و ۴) نظارت بر وضعیت ریسکها.
بنا به تعریف ایزو ۳۱۰۰۰، فرایند مدیریت خطر دارای چندین مرحله است:
مدیریت ریسک یک از قسمت های محوری مدیریت استراتژیک هر سازمان به شمار می رود. این شیوه شامل فرایندهایی است که از طریق آن سازمان ها می توانند به صورت روش مند خطرهای مرتبط با فعالیت هایشان را شناسایی کنند. یک رویکرد مدیریت خطر موفق باید با سطح خطر در سازمان متناسب و با دیگر فعالیت های سازمان هم راستا باشد. از دیگر ویژگی های مدیریت خطر موفق می توان به جامعیت گستره کار، گره خوردگی با فعالیت روزمره، و پویایی در پاسخگویی به شرایط نام برد.
بسیاری از پروژه ها که فرض می شود تحت کنترل هستند، با ریسک به عنوان رخدادی شناخته نشده روبرو گردیده و کوشش می کنند آن را کنترل کنند.با در نظر گرفتن این مفاهیم پایه ای، امکان مقابله با ریسک به وجود می آید؛ لذا ابتدا باید نسبت به شناسایی ریسک های محتمل پروژه اقدام کرد. این کار با دسته بندی ساختار کارها و با پرسش چند سؤال از خود یا اعضای گروه پروژه، امکان پذیر است. برای تخصیص مقادیر احتمالی به ریسک ها از مقادیر پیشنهادی زیر می توان استفاده کرد:قریب الوقوع بزرگ تر از ۸۵٪بالا = ۸۵٪محتمل = ۶۰٪متوسط = ۵۰٪ممکن = ۴۰٪پایین = ۱۵٪غیرمحتمل = ۱۵٪اکنون احتمال وقوع هر ریسک قابل محاسبه است. راه دیگر، نسبت دادن درصد وزنی به هریک از ریسک هاست. مشکل اصلی این روش آن است که همواره داده های تجربی به اندازه کافی در دسترس نیستند تا این کار به دقت انجام گیرد. در این روش معمولاً افراد باتجربه ای مبادرت به این کار می کنند که تجارب جامعی از انواع رویدادها در پروژه های مختلف کسب کرده اند؛ مجموع درصدهای تخصیصی به رویدادها بایستی صد باشد.
پیشنهاد کاربران
مدیریت ریسک ( Risk Management )
:[اصطلاح بیمه]مدیریت ریسک شامل فرایندی است که طی آن با انتخاب تکنیک های مناسب برای برخورد با ریسک های خالص که شامل بیمه نیز می شود درگیر است. � که شامل ارزیابی ریسک، کنترل ریسک، تامین مالی ریسک، اجرا و مراقبت از آن می باشد.
نگاهی بر چارچوب مدیریت ریسک واحد اقتصادی
امروزه شرکت ها با توجه به تغییرات سریع فناوری ها و علوم نسبت به گذشته با عدم قطعیت بیشتری رو به رو هستند که همین عامل مهم برای مدیران است و چالش های فراوانی را برای آن ها ایجاد می کند. مدیران باید بتوانند این عدم قطعیت ها که همان ریسک ها هستند را شناسایی، ارزیابی و مدیریت کنند. با توجه به شرایط اقتصادی حاکم بر بسیاری از فعالیت ها و صنایع مختلف، بقا برای شرکت ها بسیار مهم است. لذا با استفاده از دانش و آگاهی نسبت به ریسک و مدیریت آن می توان از این بحران ها و شرایط عبور کرد.
در حال حاضر چارچوب و مدل های مختلف شناسایی و ارزیابی و مدیریت ریسک وجود دارد که بایستی در سراسر سازمان به کار گرفته شود. آگاهی از این روش ها و مدل ها و نیز نحوه پیاده سازی آن ها برای یک سازمان از درجه اهمیت بالایی برخوردار است.
دیدگاه مدیریت ریسک واحد اقتصادی
هدف اصلی هر سازمان ایجاد ارزش برای ذینفعان روش هج جهت کنترل ریسک خود است. برای ایجاد ارزش، یک سازمان اهداف را تعیین می کند، استراتژی ها را توسعه می دهد و برنامه هایی را پیگیری و اجرا می کند. با این حال، استراتژی ها، برنامه ها، و اقدامات به تنهایی نتیجه مطلوب را تضمین نمی کنند. رویدادها و شرایط می توانند بر اجرای این استراتژی ها و برنامه ها تأثیر بگذارند. مدیریت با چالش های بسیاری پیرامون ابهامات تحقق اهداف مواجه است.
مدیریت ریسک واحد اقتصادی ( ERM=Enterprise Risk Management ) فرایندی است که مدیریت را قادر می سازد تا به این عدم قطعیت ها به یک روش جامع، یکپارچه، و در سطح واحد اقتصادی به منظور ایجاد ارزش، بپردازد. با پیاده سازی و حفظ یک برنامه کارآمد مدیریت ریسک یکپارچه واحد اقتصادی، تیم های مدیریتی و ساختار حاکمیتی این سازمان ها می توانند مطمئن شوند که سازمان می تواند در دستیابی به اهداف خود موفق باشد.
مشتریان، قانونگذاران، شرکت هی رتبه بندی، و سایر ذی نفعان به طور فزاینده ای به درک فرایند مدیریت ریسک واحد اقتصادی یک سازمان علاقه مند هستند و ممکن است تصمیمات خود را در رابطه با تعاملات آن ها با سازمان در زمینه پیچیدگی و اثربخشی فرایند مدیریت ریسک واحد اقتصادی اتخاذ کنند.
تعریف ERM
فرهنگ، قابلیت ها و الگوهای یکپارچه شده با تنظیم استراتژی و عملکرد که سازمان ها به آن تکیه می کنند تا ریسک در ایجاد، حفظ و شناخت ارزش، مدیریت شود.
در مقابل استاندارد ISO31000 با عنوان مدیریت ریسک، رهنمودها، مدیریت ریسک را به عنوان فعالیت های هماهنگ شده برای رهبری و کنترل یک واحد اقتصادی با نگرش به ریسک تعریف می کند و نیز فرآیند مدیریت ریسک را به عنوان یک کاربرد سیستماتیک خط مشی ها رویه ها و الگوهایی برای فعالیت های برقراری ارتباط و مشاوره، ایجاد محتوا و ارزیابی، رفتار، نظارت، بررسی، ثبت و گزارشگری ریسک" بیان می کند.
مزایای یک برنامه ERM موفق
تمرکز اصلی برنامه ERM کمک به یک سازمان در دستیابی به اهداف و در نهایت تحقق ارزش است. بنابراین مزایای یک برنامه ERM اثربخش مهم است:
- افزایش دامنه فرصت های موجود برای یک سازمان جهت دستیابی به مأموریت و اهداف کسب و کار
- کاهش مسائل شگفت انگیز نه تنها در تک تک حوزه های سازمان بلکه در سراسر واحدهای اقتصادی کاهش می یابد. ریسک در یک بخش از سازمان می تواند ریسک هایی را برای زمینه های دیگر ایجاد کند و ERM به شناسایی فعالانه و مدیریت این ریسک ها کمک می کند.
- بهبود سرمایه و تخصیص منابع با ارائه اطلاعات بهتر برای برآورد هزینه ها و منافع این تصمیمات
- افزایش سازگاری و انعطاف پذیری سازمانی با کمک به سازمان برای شناسایی و پاسخ به تغییرات درون سازمانی و برون سازمانی به صورت به موقع و روشی مشخص. ریسک در هر تصمیم وجود دارد. بنابراین برای سازگاری و انعطاف پذیری لازم است که مدیریت ریسک به طور کامل در تصمیم گیری سازمان یکپارچه شود.
چارچوب ERM در یک نگاه
بر اساس مدل ارنست اند یانگ چارچوب مدیریت ریسک واحد اقتصادی که همه اجزا را با یکدیگر بر مبنایی اثربخش و قوی و در سطح واحد اقتصادی شکل می دهد.
کتاب مدیریت ریسک
این کتاب در نظر دارد به کسانی که مسئول یک برنامه مدیریت ریسک یکپارچه واحد اقتصادی هستند، چه برنامه در مراحل اولیه خود باشد یا قبلاً یه خوبی پیاده سازی شده باشد، کمک کند تا یک برنامه مدیریت ریسک یکپارچه واحد اقتصادی کارآمد را طراحی و اجرا کند. در کتاب مدیریت ریسک سعی شده به صورت اجمالی و کاربردی چاچوب های مدیریت ریسک بیان گردد.
هدف این کتاب، یک برنامه ERM به عنوان فرهنگ سازمانی، توانایی ها و عملکردها، از جمله افراد آن، ساختارها، مکانیسم های حکومتی، اسناد، ارزش ها و انگیزه ها، داده ها، و پشتیبانی از فناوری هایی است که به یک سازمان امکان عملیاتی کردن و اجرایی کردن برنامه ها را می دهد، تعریف شده است.
بسیاری از سازمان ها با طراحی اولیه و اجرای چنین فرایند و برنامه مدیریت ریسک در سطح واحد اقتصادی و برنامه و با حفظ و بهبود آن ها در طول زمان در چالش هستند به طوری که آن ها به کار خود به طور مؤثر و با هدف ایجاد ارزش ادامه می دهند.
بنابراین هدف از کتاب مدیریت ریسک، استفاده از این دو چارچوب مفهومی موجود و ارائه راهنمایی های عملی برای طراحی و اجرای یک برنامه ERM جدید همراه با سیاست ها و رویه هایی است که کل برنامه ERM را تعریف کرده، یا برای ارزیابی و بهبود یک برنامه موجود به کار می رود. این کتاب قصد دارد به عنوان پلی بین دستورالعمل های اساسی و مفهومی که امروزه وجود دارد و واقعیت های عملی ایجاد و حفظ یک برنامه ERM موفق، عمل کند.
اصول مدیریت ریسک در بازار سرمایه + انواع آن
ریسک ؛ کلمهای است که ممکن است شما را به یاد خطر و چالش بیاندازد. به همین دلیل، افراد ترجیح میدهند از ریسک کردن دوری کنند و از کارهایی که دارای ریسک بالایی است پرهیز نمایند. اما اینکه افراد فکر میکنند ریسک به معنی خطر است، کاملا اشتباه است. زیرا، زمانی که بحث مدیریت ریسک را در نظر بگیریم دیگر نمیتوان ریسک را معادل خطر دانست. بنابراین میتوان گفت، در ذات هر فعالیتی ریسک وجود دارد و زندگی روزمره همه افراد دارای ریسک بوده، اما این نکته را فراموش نکنید که با استفاده از مدیریت ریسک میتوانید از این خطر و چالش در امان باشید و در معرض آن قرار گرفتن را به حداقل برسانید. در این مقاله به مدیریت ریسک در بازارهای مالی پرداختهایم تا بتوانید زمانی که در معرض این ریسک قرار گرفتهاید، بتوانید ریسک موجود در سرمایهگذاری خود را مدیریت کنید. پس، تا پایان این مقاله با ما همراه باشید.
مدیریت ریسک چیست؟
مدیریت ریسک یکی از مهمترین اصول در بازار بورس و سرمایهگذاری است. هر چقدر هم که سرمایه داشته باشید برای اینکه بتوانید در بازار بمانید و فعالیت کنید باید بتوانید به طرز صحیح از مدیریت ریسک و مدیریت سرمایه استفاده کنید.
* در صورت تمایل میتوانید مقاله اصول مدیریت سرمایه در بازارهای مالی را مطالعه نمایید.
شما به عنوان یک کاربر وقتی یک معامله انجام میدهید ممکن است 4 حالت به وجود بیاید؛
- سود خیلی بزرگ ⇐ 10 تا 60 درصد
- سود کم ⇐ 10 تا 15 درصد
- ضرر کوچک ⇐ 10 تا 20 درصد
- ضرر بزرگ ⇐ 40 تا 50 درصد
اگر بتوانید جلوی حالت چهارم را بگیرید؛ میتوانید در بورس خیلی موفق باشید.
هدف مدیریت ریسک دقیقاً حذف ضررهای مالی بزرگ است.
فرآیند مدیریت ریسک
فرض کنید بر اساس تحلیلی که انجام میدهید خرید انجام دادهاید؛ اما قبل از اینکه خرید کنید حتما باید حد ضرر را مشخص و مبلغ خرید را محاسبه کنید.
* ضریب ریسک: انتخاب یک عدد بین 1 تا 2
* کل سرمایه: کل پولی که در بورس سرمایهگذاری میکنید.
* درصد حد ضرر: درصدی که برای جلوگیری از ضرر بیش از حد برای خود تعیین کردهاید.
در خصوص ضریب ریسک باید گفت؛ اگر آدم محتاطی هستید و تمایل دارید کمتر ریسک کنید 1 را انتخاب کنید؛ اما اگر آدم ریسک پذیری هستید میتوانید عدد 2 را انتخاب کنید. همچنین، میتوانید هر عددی بین 1 تا 2 را نیز انتخاب کنید؛ مثلا 1/5. عددی که انتخاب میکنید هر چقدر به 1 نزدیکتر باشد، ریسک کمتر؛ و هر چقدر به 2 نزدیکتر باشد، ریسک بیشتر میشود.
یکی از اصول خیلی مهم مدیریت ریسک و سرمایه میگوید:
اگر در یک معامله ضرر کردید، این ضرر باید بین 1 تا 3 درصد از کل مبلغ سرمایه شما باشد. حال این اصل را تبدیل به یک فرمول میکنیم؛
* نکته: ضریب ریسکی که انتخاب کردهاید باید در همه معاملات همان باشد و با همان ضریب کار کنید.
* با حد ضرر 10 درصد، اجازه دارید 10 میلیون خرید انجام دهید.
* با حد ضرر 20 درصد، اجازه دارید 5 میلیون خرید انجام دهید.
و اما یک فرمول سادهتر برای حداکثر مبلغ خرید؛
* بهتر است حد ضرر خود را 10 یا 20 درصد انتخاب کنید؛ زیرا، این حد ضرر یک عدد معقول، منطقی و یک رنج نرمال است تا بتوانید ریسک را بهتر مدیریت کنید.
انواع حد ضرر
- تعیین حد ضرر بر حسب دامنه نوسانات بازار
- استفاده گسترده در اکسپرتهای خودکار
- تناسب با فازهای مختلف بازار
- نقطه ضعف، کارکرد ضعیف به هنگام انتشار اخبار و گزارشهای مهم
انواع ریسک در بازارهای سرمایه
در اینجا، انواع ریسکهایی که یک سرمایهگذار در خرید سهام شرکتها و سرمایهگذاری در بورس با آنها مواجه میشود را معرفی و توضیح خواهیم داد؛
ریسک در یک طبقهبندی کلی به دو دسته تقسیم میشود؛
- ریسک قابل اجتناب یا غیر سیستماتیک
- ریسک غیرقابل اجتناب یا سیستماتیک
ریسک قابل اجتناب یا غیر سیستماتیک
ریسکی که میتوانیم با استفاده از برخی روشها از آن اجتناب کنیم؛ ریسک های قابل اجتناب میگویند. این ریسک ها اغلب ناشی از خصوصیات خاص شرکتها هستند.
نمونه هایی از ریسک قابل اجتناب
- مدیریت ضعیف شرکت
- درست عمل نکردن سهامداران شرکت
- عدم موفقیت در رقابت با سایر رقبا
- قدیمی شدن محصولات تولیدی شرکت
- و .
که هر کدام از این نمونهها باعث میشود، مشتریان شرکت به تدریج کم و فروش آن کاهش پیدا کند.این ریسک ها منشأ درونی دارند و علت بروز آن، به داخل شرکت مربوط میشود. با توجه به اینکه این نوع ریسک را میتوانیم با به کارگیری برخی روشهای محاسبه به حداقل ممکن برسانیم، از آن به عنوان ریسک قابل اجتناب یاد میشود.
ریسک غیر قابل اجتناب یا سیستماتیک
کنترل این نوع ریسک در اختیار سرمایهگذار نیست. به این گروه از ریسک ها، ریسک غیر قابل اجتناب یا سیستماتیک میگویند. مواردی مثل تغییر نرخ تورم، سیاستهای کلان اقتصادی، شرایط سیاسی و . مواردی هستند که کنترل آنها از اختیار شرکت خارج میکند.
برای مثال؛ تغییر در سیاستهای کلان اقتصادی و افزایش یا کاهش نرخ ارز و یا نرخ تورم میتواند به طور مستقیم در وضعیت درآمد-سود و میزان سودآوری شرکتها تاثیر بگذارد و طبیعتاً ارزش سهام آنها را تحت تاثیر قرار دهد. اینگونه ریسک ها را ریسک های سیستماتیک یا غیر قابل اجتناب میگویند، زیرا کنترل آنها از اختیار سرمایهگذار خارج است.
و اما چگونه میتوانیم ریسک قابل اجتناب را به حداقل ممکن رساند؟
به این ضربالمثل دقت کنید؛
همه تخممرغها را در یک سبد قرار ندهید، اگر از شما بپرسند منطق این ضربالمثل چیست؟ همه شما میگویید که ریسک آن کاهش پیدا میکند. چون اگر یکی از سبدهای تخممرغ به زمین بیافتد و تخممرغهای آن بشکند سبدها و تخممرغهای دیگر همچنان سالم میمانند. در مباحث مرتبط با بورس هم تئوری بسیار معروفی به نام تئوری سبد وجود دارد که بر پایه همین ضربالمثل تشکیل شده است. بر اساس این تئوری، سرمایهگذار میتواند با متنوع کردن سبد سرمایهگذاری خود و انتخاب داراییهای بسیار متنوع به جای چند دارایی محدود ریسک های قابل اجتناب را در سرمایهگذاری خود به حداقل ممکن برساند. بنابراین، هر اندازه سبد سرمایهگذاری متنوعتر باشد؛ ریسک سرمایهگذاری هم کمتر میشود. بر پایه تئوری سبد، متخصصان بازار سرمایه توصیه میکنند؛ به جای اینکه فرد یک یا چند سهم از شرکتهای محدودی را خریداری کند، سهام شرکتهای متنوع از صنایع مختلف را خریداری نماید و حتی در سبد سرمایهگذاری خودش اوراق بهادار بدون ریسک مثل اوراق مشارکت و دیگر موارد را هم داشته باشد. مجدداً این نکته را یادآوری کنیم که، با متنوعسازی سبد سرمایهگذاری تنها میتوانید حذف ریسک های قابل اجتناب یا غیرسیستماتیک را به حداقل برسانید و حذف ریسک های غیرقابل اجتناب یا سیستماتیک از کنترل یا اختیار سرمایهگذار خارج است. البته، با حذف یا کاهش ریسک های قابل اجتناب عملاً بخش عمدهای از ریسک هایی که سرمایهگذار با آنها مواجه است، کاهش پیدا میکند.
مدیریت ریسک در بازارهای مالی
یکی از مهمترین مواردی که یک سرمایهگذار نیاز دارد در طول معاملات به آن دقت زیادی کند، مدیریت ریسک میباشد. این مورد یکی از مهمترین موارد در تصمیمگیریهای معاملاتی میباشد. مانند پدال گاز در ماشین است که استفاده نابجا از آن میتواند باعث از بین رفتن قسمت یا تمامی سرمایه شود. مدیریت، میزان ریسک یا درگیر کردن درصدی از حساب در یک معامله است که با شناخت از استراتژی و میزان تاییدات انجام میشود.
به عنوان مثال؛ شما همیشه نمیتوانید با سرعت 100 کیلومتر در ساعت رانندگی کنید، ممکن است در یک کوچه با 10 کیلومتر، در یک جاده لغزنده 15 کیلومتر و در یک اتوبان اگر شرایط مساعد باشد میتوانید با 100 یا 120 کیلومتر اقدام به رانندگی کنید. پس اینکه شما چه جایی پدال گاز را فشار بیشتری دهید تا بتوانید سریعتر به مقصد برسید به مدیریت ریسک شما با توجه به خیابان، اتوبان و یا لغزندگی جاده و سایر عوامل در آن بستگی دارد.
در بازارهای مالی نیز به همین گونه است.
به عنوان مثال؛ شما میتوانید نسبت به شرایط بازار و انتخاب ضریب ریسک خود یک معامله خوب و پر سود انجام دهید. همه اینها بستگی به صبر در معاملات با استراتژیهای کارآمد و تاییدات بالاتر، شرایط بازار و بازدهی آن و البته نوع مدیریت ریسک شما دارد. افرادی که عادت دارند، روش هج جهت کنترل ریسک صبر کنند تا معاملات با شرایط خوب و تاییدات خوب به وجود بیاید؛ معاملات کمتر ولی سوددهتری انجام داده و قاعدتاً نتایج بهتری را خواهند دید و راحتتر معاملات خود را انجام میدهند.
هیچ چیز برای سرمایه گذار نباید مهمتر از توانایی خوابیدن آسوده در شب باشد.
نتیجه بحث
احتمال انحراف بازده واقعی سرمایهگذاری از بازده پیشبینی شده آن، ریسک گفته میشود. ریسک همچنین، شامل احتمال از دست رفتن همه یا بخشی از اصل سرمایهگذاری نیز میشود. برای سنجش ریسک سرمایهگذاری معیارهای متفاوتی وجود دارد. یکی از مهمترین معیارهای این سنجش، انحراف معیار بازده تاریخی یا میانگین یک سرمایهگذاری است.
مدیریت ریسک ؛ جلوگیری از ضررهای بزرگ، انتخاب حد ضرر برای خریدهای خود، به دست آوردن حداکثر مبلغ خرید در هر معامله از طریق فرمول گفته شده میباشد. سرمایهگذاران همیشه باید در ذهن داشته باشند که مهمترین معیار این نیست که چقدر بازدهی به دست آوردهاند بلکه بازدهی در مقابل ریسک متحمل شده مهم است.
سوالات متداول
یکی از اصول خیلی مهم مدیریت ریسک و سرمایه چیست ؟
اگر در یک معامله ضرر کردید، این ضرر باید بین 1 تا 3 درصد از کل مبلغ سرمایه شما باشد.
دیدگاه شما