انواع حاشیه سود در بورس


یکی از نسبت های سودآوری حاشیه سود می باشد که روش به دست آمدن آن بصورت تقسیم درآمد خالص بر درآمد، یا سود خالص بر فروش می باشد. میزان درآمد یا سود خالص امکان دارد با تفریق همه هزینه های شرکت (هزینه هایی مانند؛ هزینه مواد اولیه، هزینه های عملیاتی و هزینه های مالیاتی) از کل درآمد به دست بیاید.

انواع حاشیه سود در بورس

مشاوره رایگان

برای دریافت مشاوره در مورد انواع حاشیه سود در بورس چگونگی عضویت در صندوق و شرایط سبد های مختلف کافیست عدد 2 را به سامانه زیر پیامک کنید.

  • 02191004770
  • [email protected]
  • تهران، خیابان بهشتی، پلاک 436، طبقه 4، واحد 15

خانه / سرمایه گذاری و بورس / حاشیه سود خالص در بورس و کاربرد آن در تحلیل بنیادی شرکت ها

حاشیه سود خالص در بورس و کاربرد آن در تحلیل بنیادی شرکت ها

حاشیه سود خالص از نسبت های پرکاربرد در تحلیل بنیادی می باشد و برای به دست آوردن آن میتوانید به گزارش عملکرد دوره ای شرکت مورد نظر مراجعه نمایید و از این طریق تغییرات سود هر سهم را به دست آورید و سپس اقدام به خرید سهم نمایید. ما در این مطلب قصد داریم به بررسی حاشیه سود خالص در بورس و کاربرد آن در تحلیل بنیادی شرکت ها بپردازیم.

حاشیه سود خالص در بورس

حاشیه سود خالص از نسبت های پرکاربردی است که برای انتخاب یک سهم از آن استفاده میشود و در تحلیل بنیادی کاربرد دارد در واقع تغییرات حاشیه سود خالص میتواند نشان دهنده تغییرات سود هر سهم باشد و هر شخصی که قصد سرمایه گذاری و خرید سهام یک شرکت را دارد میتواند در گزارشات دوره ای میزان تغییرات را پیش بینی نماید و در نهایت اقدام به خرید سهم در قیمت های مناسب نماید.

حاشیه سود خالص چیست؟

حاشیه سود خالص در بورس و کاربرد آن در تحلیل بنیادی شرکت ها

یکی از نسبت های سودآوری حاشیه سود می باشد که روش به دست آمدن آن بصورت تقسیم درآمد خالص بر درآمد، یا سود خالص بر فروش می باشد. میزان درآمد یا سود خالص امکان دارد با تفریق همه هزینه های شرکت (هزینه هایی مانند؛ هزینه مواد اولیه، هزینه های عملیاتی و هزینه های مالیاتی) از کل درآمد به دست بیاید.

حاشیه سود به صورت درصد حاشیه سود نمایش داده میشود و در حقیقت این نسبت حاشیه سود خالص بیان میکند که‌ از یک‌تومان فروش شرکت، چه ‌میزان از آن به سود خالص تبدیل‌ گردیده است. به‌ طور مثال، حاشیه‌ سودخالص ۴۰ درصدی بیان میکند که‌ از ۱۰۰۰ تومان فروش محصولات شرکت، ۴۰۰ تومان سودخالص حاصل شده است.

مفهوم حاشیه سود معمولا برای اشاره به حاشیه سود خالص مورد استفاده قرار می‌گیرد.
فرمول محاسبه حاشیه سود :

حاشیه سود خالص و کاربرد آن در تحلیل بنیادی

کاربرد حاشیه سود خالص در تحلیل بنیادی شرکت ها

حاشیه سود خالص در بورس و کاربرد آن در تحلیل بنیادی شرکت ها

حاشیه سود خالص از نسبت های پر کاربرد در تحلیل بنیادی می باشد که سرمایه گذاران با استفاده از آن میتوانند سود شرکت ها را پیش بینی کنند.

نحوه محاسبه سود خالص و حاشیه سود خالص :

در صورت های مالی شرکت ها سود خالص سودی می باشد که بعد از کسر درآمدهای شرکت و سایر هزینه ها به دست خواهد آمد. از سود خالص به منظور تقسیم سود نقدی در مجامع استفاده مینمایند به بیان ساده تر یعنی قسمتی از سود خالص در مجمع بین سهامداران شرکت توزیع خواهد شد.

به همین ترتیب حاشیه سود خالص شرکت نیز از تقسیم سود خالص بر مبلغ فروش شرکت به دست می اید.

درصد حاشیه سود خالص شرکت که در فوق به نوضیح آن پرداختیم نشان می دهد که از هر ۱ تومان فروش شرکت چقدر از آن به سود خالص تبدیل شده است.

به طور مثال اگر حاشیه سود خالص شرکت انواع حاشیه سود در بورس ۱۵ درصد باشد یعنی از هر ۱۰۰ تومان فروش شرکت ۱۵ تومان آن به سود خالص تبدیل شده است.

شرکت ها از دو طریق که عملیاتی هم میباشد می توانند سود خالص خود را افزایش دهند که دربر گیرنده موارد زیر است:

  1. افزایش مبلغ فروش شرکت
  2. کاهش هزینه های شرکت

نکات مهم در رابطه با حاشیه سود خالص:

۱-تغییرات حاشیه سود خالص و حاشیه سود ناخالص میتواند نشان دهنده تغییرات سود هر سهم باشد و هر شخصی که قصد سرمایه گذاری و خرید سهام یک شرکت را دارد میتواند در گزارشات دوره ای میزان تغییرات را پیش بینی نماید و در نهایت اقدام به خرید سهم در قیمت های مناسب نماید.

۲-برای تجزیه و تحلیل و بررسی حاشیه سود خالص و ناخالص شرکت باید از گزارش عملکرد دوره ای شرکت کمک گرفت چون امکان دارد شرکتی در پیش بینی های خود محتاطانه عمل کند انواع حاشیه سود در بورس و حاشیه سود خالص یا حاشیه سود ناخالص را کمتر نشان دهد اما در بررسی گزارش میان دوره ای حاشیه سود خالص، یا ناخالص شرکت به نسبت پیش بینی بیشتر باشد.

توجه فرمایید این موضوع میتواند یکی از نشانه های بهبود حاشیه سود شرکت در آینده و تعدیل آن به نسبت گزارش ها در گذشته باشد. بر همین اساس حتما باید در گزارش های میان دوره، میزان حاشیه سود خالص و ناخالص را محاسبه نماییم.

به این صورت که سود ناخالص و یا سود خالص شرکت را بر مقدار فروش شرکت تقسیم میکنیم و سپس این نسبت به دست می آید و مقدار تغییرات آن را در گزارش های میان دوره ای بررسی و عملکرد شرکت را مورد سنجش قرار می دهیم.

Compatible data.

Lorem ipsum dolor sit amet, consectetur adipis scing elit, sed do eiusmod tempor incididunt ut labore et dolore magna aliqua.

enim ad minim veniam quis nostrud exercita ullamco laboris nisi ut aliquip ex ea commodo consequat.

  • Pina & Associates Insurance
  • Payment at Contingency
  • Amount of Payment

Two Most-Cited Reason

Consectetur adipiscing elit, sed do eiusmod tempor incididunt ut labore dolore magna aliqua. enim ad minim veniam, quis nostrud exercitation ullamco laboris nisi ut aliquip ex commodo consequat. duis aute irure dolor in reprehenderit in voluptate.

پیش‌قراولان رشد «حاشیه سود عملیاتی»

دنیای‌اقتصاد-هادی سلگی : یکی از مهم‌ترین شاخص‌‌‌های سودآوری شرکت‌ها «حاشیه سود عملیاتی» است. این شاخص که از تقسیم سود عملیاتی به فروش به دست می‌‌‌آید، معیار قدرتمندی برای ارزیابی سودآوری و فروش محسوب می‌شود.

13 copy

حاشیه سود عملیاتی منعکس‌‌‌کننده موفقیت مدیریت شرکت در ایجاد سود از عملیات جاری شرکت است. این نسبت نشان‌‌‌دهنده این واقعیت است که به ازای هر واحد پولی از فروش، چه میزان سود عملیاتی (سود پس از کسر هزینه‌‌‌های عملیاتی) عاید شرکت شده است. نسبت‌‌‌های بالای حاشیه سود عملیاتی نشان‌‌‌دهنده موفقیت مدیریت در کنترل هزینه‌‌‌های شرکت یا پیشی گرفتن رشد فروش شرکت به رشد هزینه‌‌‌های آن است. حاشیه سود عملیاتی در عین حال امکان مقایسه روند رشد سودسازی شرکت‌ها را نشان می‌دهد. رقم‌های بزرگ حاشیه سود برای شرکت‌ها بسیار حائز اهمیت است، اما برای سهامداران موضوع مهم‌تر این است که این حاشیه سود در یک روند تاریخی روبه‌رشد باشد. این امر نشان می‌دهد که چشم‌انداز رشد شرکت‌ها تا چه حد امکان افزایش قیمت سهم را فراهم می‌کند، موضوعی که با رشد حاشیه سود به بهترین نحو قابل دستیابی خواهد بود. در این گزارش مقایسه‌ای بین شرکت‌ها از نظر میانگین رشد حاشیه سود عملیاتی آنها طی یک دوره 5 ساله صورت گرفته است. (در اینجا حاشیه سود هندسی شرکت‌ها مدنظر قرار دارد. )

فولاد ارفع

شرکت تولید آهن و فولاد ارفع در این مقایسه‌‌‌ها در میان تمام شرکت‌های حاضر در بورس بیشترین رشد میانگین هندسی حاشیه سود عملیاتی طی 5 سال گذشته را کسب کرده است. شاخص مذکور برای شرکت ارفع 405درصد بوده است. این موضوع بیشتر به دلیل رشد حاشیه سود این شرکت در سال 95 رخ داده است. در این سال حاشیه سود شرکت 157 هزار‌درصد افزایش یافت. این اتفاق باعث شد که میانگین رشد حاشیه سود عملیاتی 5 سال گذشته شرکت به 38 هزار‌درصد برسد. حاشیه سود عملیاتی ارفع در سال 94 به میزان 012/ 0 درصد بوده که در سال 95 به 20‌درصد می‌‌‌رسد. اما همان‌طور که می‌‌‌دانیم میانگین حسابی نمی‌تواند در اینگونه موارد توضیح مناسبی از روندهای رشد داشته باشد، چراکه یک نمونه آماری خاص مانند آن چیزی که برای سال 95 در ارفع اتفاق افتاده میانگین کل را به شکل بسیار غیر‌واقعی جابه‌جا کند. در این صورت بهتر است از میانه یا میانگین هندسی استفاده شود. همان‌طور که گفته شد، میانگین هندسی این شرکت نشان از روند رو به بالایی دارد. بنابراین همان‌طور که در جدول گزارش مشخص است، حاشیه سود این شرکت طی 5 سال گذشته همواره روند رو به رشدی داشته است، تا جایی که حاشیه سود عملیاتی این شرکت در سال 99 به 41‌درصد بالغ شده است، یعنی رقمی بالاتر از میانگین شرکت‌های هم‌‌‌گروه. طبق آمارها حاشیه سود عملیاتی صنعت آهن و فولاد در کشور به طور میانگین 38‌درصد است. البته باید اشاره کرد که حاشیه سود عملیاتی 4 فصل منتهی به شهریور 1400 شرکت ارفع به 33‌درصد رسیده که این کاهش احتمالا به دلیل افزایش بهای تمام شده محصولات اتفاق افتاده است. برای توضیح این موضوع لازم است ابتدا نگاهی گذرا به شرکت ارفع داشته باشیم.

شرکت آهن و فولاد ارفع با ظرفیت اسمی تولید 800‌هزار تن موفق به تولید حدود410هزار تن آهن اسفنجی در6 ماهه سال 1400 شده که تولید انجام شده حدود 3‌درصد آهن اسفنجی تولید شده در کشور را به خود اختصاص داده است. میزان تولید آهن اسفنجی کل کشور طبق آمار انجمن فولاد حدود15میلیون هزار تن بوده است. آهن اسفنجی تولیدی در واحد احیای مستقیم شرکت ارفع تماما در فرآیند تولید شمش استفاده می‌شود و نه‌تنها مازادی جهت ارائه به بازار وجود ندارد بلکه برای تامین نیاز واحد تولید شمش، شرکت اقدام به خرید از سایر واحدهای تولیدکننده آهن اسفنجی می‌کند. با توجه به گزارش انجمن فولاد ایران، در سال 1399 میزان کل تولید بیلت و بلوم کشور حدود 18میلیون و 805‌هزار تن بوده که از این میان سهم شرکت آهن و فولاد ارفع، با استفاده از کوره قوس الکتریکی و تولید 819‌هزار تن حدود 4‌درصد کل تولید بیلت و بلوم در داخل کشور را به خود اختصاص داده است. همچنین بر اساس آمار 6 ماهه نخست سال 1400 میزان کل تولید بیلت و بلوم کشور حدود 7‌میلیون و 736هزار تن بوده و از این میان سهم شرکت آهن و فولاد ارفع در دوره 6ماهه مذکور 337‌هزار تن است که حدود بیش از 4‌درصد کل تولید بیلت و بلوم در داخل کشور را به خود اختصاص داده است.

شرکت فولاد ارفع دارای دو واحد مجزای تولید آهن اسفنجی و شمش فولادی در سایت واقع در اردکان یزد است. ظرفیت اسمی هریک از این واحدها تولید 800‌هزار تن در سال است که از سال 1396 در خصوص واحد تولید آهن اسفنجی تا سال 1399، به استثنای سال 1398 (به دلیل توقف تولید برای تعمیرات دو سالانه) از ظرفیت اسمی فراتر تولید شده است. در خصوص واحد تولید شمش فولادی از سال 1396 به صورت متناوب به مدت 4‌سال فراتر از ظرفیت اسمی تولید شده است. ظرفیت واحد اسفنجی به تنهایی پاسخگوی نیاز واحد فولاد شرکت در ظرفیت موجود نبوده و بنابراین شرکت برای تامین آهن اسفنجی موردنیاز اقدام به خرید از بازار داخلی می‌کند که هزینه آن در مقایسه با بهای تولید شرکت قابل‌توجه است. به همین دلیل و در فاز اول برنامه توسعه شرکت تصمیم به افزایش ظرفیت تولید آهن اسفنجی تا 2,1‌میلیون تن و افزایش ظرفیت تولید شمش تا یک‌میلیون تن در سال با استفاده از امکانات زیربنایی موجود و از طریق تغییرات در خطوط تولید شرکت با استفاده از شرکت‌های متخصص در این امور آغاز کرده است.

تحلیل‌‌‌‌‌‌ بنیادی کارشناسان این شرکت نشان می‌دهد که در پایان سال‌جاری سود هر سهم این شرکت برابر با 1305 ریال باشد.

برای رسیدن به این رقم نرخ برابری ارز معادل 24 ‌هزار تومان در نظر گرفته شده است. همچنین نرخ شمش صادراتی معادل 580 دلار و هزینه‌های اداری، عمومی، توزیع و فروش برای سال 1400 با 25درصد افزایش نسبت انواع حاشیه سود در بورس به سال 1399 برآورد شده است. نرخ تورم 40‌درصد و تولید شرکت مانند سال مالی 1399 در نظر گرفته شده است.

نفت لاوان

دومین شرکت با بالاترین نرخ میانگین هندسی حاشیه سود عملیاتی، نفت لاوان با مقدار 154درصد است. حاشیه سود عملیاتی این شرکت در سال 96 به میزان 7/ 5 درصد بوده که در سال 99 به 4/ 17 درصد رسیده است و طی 4 فصل منتهی به نیمه سال 1400 این رقم به 7/ 16 درصد رسیده است. باید در نظر داشته باشیم که حاشیه سود عملیاتی میانگین صنعت پالایش نفت 14‌درصد است، بنابراین حاشیه سود شرکت یادشده در حال حاضر حدود3واحد درصد بالاتر از میانگین شرکت‌های هم‌‌‌گروه خود قرار دارد. اما لازم است به این نکته اشاره کنیم که رشد حاشیه سود این شرکت نوسان بالایی طی 5 سال گذشته داشته و از رقم 5‌درصد سال 96 به 2‌درصد در سال 98 تا 17‌درصد در سال 99 رسیده که حکایت از این نوسان حاشیه سود دارد و باید مدنظر قرار گیرد.

شرکت پالایش نفت لاوان به عنوان یکی از شرکت‌های پالایش خصوصی شده بر اساس سیاست‌های اصل 44 قانون اساسی فعالیت خود را در زمینه خرید نفت خام و میعانات گازی (خوراک دریافتی) و انجام عملیات پالایش خوراک دریافتی به منظور تولید فرآورده‌های نفتی و عرضه آنها به مشتری از سال 1377 آغاز کرده و در حال حاضر حدود 3‌درصد از حجم کل پالایش نفت خام و میعانات گازی داخل کشور و به‌تبع آن تولید فرآورده‌های نفتی موردنیاز کشور در پالایشگاه نفت لاوان انجام می‌شود. هم‌اکنون روزانه 2‌میلیون و 200‌هزار بشکه نفت خام در پالایشگاه‌های کشور تصفیه و روزانه حدود 350‌میلیون لیتر فرآورده‌های نفتی از جمله گاز مایع، بنزین موتور، سوخت جت، نفت سفید، نفت گاز و نفت کوره تولید می‌شود. این شرکت در حال حاضر فرآورده‌های متنوعی را به بازار ارائه می‌کند که از میان آنها می‌توان به گازمایع، بنزین، نفت گاز یورو 4 و نفت کوره، گوگرد، نفتای سبک و سنگین اشاره کرد. پیش‌بینی عملکرد سال 1400 مبتنی بر اطلاعات آینده‌‌‌نگر به شرح زیر است:

پیش‌بینی درآمدهای عملیاتی نرخ فروش فرآورده‌ها تابعی از نرخ نفت خام و میعانات گازی است و پیش‌بینی شده برای سال 1400 نرخ نفت خام و میعانات گازی در محدوده میانگین 63 دلار (100‌درصد انواع حاشیه سود در بورس رشد نسبت به میانگین سال 1399) باشد. بنابراین نرخ‌های فروش فرآورده‌ها نسبت به میانگین نرخ‌ها در سال 1399، 100‌درصد رشد خواهد داشت و نرخ تسعیر ارز برای 6ماهه اول بر مبنای نرخ‌های واقعی و برای 6ماهه دوم به ازای هر دلار 225‌هزار ریال در نظر گرفته شده است. همچنین مقادیر فروش برای 6ماهه اول بر اساس عملکرد واقعی و برای بقیه سال معادل مقادیر تولید پیش‌بینی شده طبق برنامه‌ریزی انجام شده برای انواع حاشیه سود در بورس سال 1400 ( باتوجه به پیش‌بینی انجام تعمیرات دوره‌ای) در نظر گرفته شده است، بنابراین پیش‌بینی شده درآمد‌های عملیاتی حدود 103‌درصد نسبت به سال 1399 رشد داشته باشد. پیش‌بینی بهای تمام شده درآمدهای عملیاتی بخش عمده بهای تمام شده درآمدهای عملیاتی مرتبط با قیمت نفت خام، میعانات گازی و MTBE مصرفی است که با توجه به موارد ذکر شده در پیش‌بینی درآمدهای عملیاتی و با پیش‌بینی مقادیر مصرف بر اساس برنامه‌ریزی تولید سال 1400 و پیش‌بینی افزایش 42‌درصدی در سایر هزینه‌های تولیدی برای سال 1400 نسبت به سال مالی قبل، بهای تمام شده درآمدهای عملیاتی نیز نسبت به سال 1399 با رشد 107‌درصدی همراه باشد.

هزینه‌های فروش، اداری و عمومی: پیش‌بینی می‌شود هزینه‌های این سرفصل در سال 1400 نسبت به سال 1399 به میزان 30‌درصد افزایش خواهد یافت. با توجه به جمیع موارد فوق و درصورت تحقق موارد پیش گفته، پیش‌بینی می‌شود سود خالص سال 1400 در قیاس با سال 1399، حدود 60‌درصد افزایش یابد.

همچنین پیش‌بینی شده که به ازای هر سهم 28هزار و 912 ریال سود در پایان سال تولید شود. این رقم با در نظر گرفتن مفروضات ذیل به دست آمده است: نرخ برابری ارز معادل 225 هزار یال درنظر گرفته شده است. نرخ میانگین نفت خام و میعانات گازی برابر با 63 دلار درنظر گرفته شده و هزینه‌های تولید (دستمزد مستقیم و سربار) و عمومی و اداری بر اساس عملکرد واقعی 6 ماهه ابتدای سال و به ترتیب با فرض رشد 42 و 30‌درصد نسبت به سال مالی قبل درنظر گرفته شده است.

شرکت‌های لیزینگ آریادانا و ریشمک

حاشیه سود عملیاتی شرکت لیزینگ آریادانا هم طی 5 سال گذشته به صورت متوسط (میانگین هندسی) به میزان 146‌درصد بوده است. مهم‌ترین موضوع درباره این شرکت فاصله بالای حاشیه سود عملیاتی آن با هم‌‌‌گروه‌‌‌های خود است. حاشیه سود عملیاتی این شرکت در سال 99 به میزان 92‌درصد بوده، در حالی که صنعت لیزینگ حاشیه سود عملیاتی 39‌درصد دارد. حاشیه سود عملیاتی این شرکت از رقم 28‌درصد در سال 96 به 92‌درصد در حال حاضر رسیده است.

شرکت تولید و صادرات ریشمک هم با میانگین رشد 110‌درصد حاشیه سود عملیاتی در رتبه چهارم این رده‌بندی قرار می‌گیرد. حاشیه سود عملیاتی این شرکت در 6 ماهه ابتدایی امسال به بالای 100‌درصد رسید، در حالی که متوسط شرکت‌های هم‌گروه 28‌درصد بوده است. این شاخص برای شرکت ریشمک در سال 96 به میزان 40‌درصد بوده که در سال 99 به بالای هزار ‌درصد رسید.

این شرکت در صنعت تولید و صادرات محصولات شیرین‌بیان فعالیت می‌کند و به عنوان یکی از بزرگ‌ترین تولیدکنندگان و صادرکنندگان در بین شرکت‌های شیرین‌بیان در ایران است که در سازمان بورس و اوراق بهادار پذیرفته شده و چند سال هم موفق به کسب عنوان صادرکننده برتر نمونه کشوری شده است.

فعالیت اصلی شرکت طبق اساسنامه ایجاد، تاسیس و تصدی واحد‌های تولیدی و صنعتی و بازرگانی و خدماتی مرتبط با انواع فرآورده‌های گیاهی، غذایی و دارویی و نیز مبادرت به هرگونه عملیات مالی، بازرگانی و نیز خرید و فروش کالا در داخل و خارج از کشور است.

عملکرد این شرکت در دوره مالی 6 ماهه منتهی به 31 شهریور 99میزان صادرات یک ‌میلیون کیلوگرم بوده است. کلیه انواع حاشیه سود در بورس محصولات شرکت به طور کامل صادر می‌شود و مصرف داخلی ندارد.

انواع نسبت‌های سودآوری و نحوه‌ی محاسبه‌ی آن‌ها

نسبت سودآوری

در تحلیل بنیادی پس از مطالعه درباره‌ی صورت‌های مالی و تجزیه‌وتحلیل آن‌ها به مفهوم نسبت‌های مالی و انواع آن رسیدیم. در این مقاله به سراغ نسبت‌های سودآوری از نسبت‌های مالی خواهیم رفت و ضمن تعریف زیرمجموعه‌های نسبت سودآوری و بیان نحوه‌ی محاسبه‌ی آن‌ها به ذکر نکاتی درباره‌ی تحلیل آن‌ها می‌پردازیم و در پایان نیز نسبت‌های سودآوری را برای یک نماد منتخب بورسی محاسبه و تحلیل خواهیم کرد.

اینفوگرافی-نسبت_های-سودآوری

اینفوگرافی نسبت‌های سودآوری

چرا نسبت‌های سودآوری را بررسی می‌کنیم؟

پیش از بیان تعریف نسبت‌های سودآوری، بیان هدف مراجعه‌ی به این نسبت‌ها و بهره‌گیری از آن‌ها خالی ‌از لطف نیست. سود، مهم‌ترین آیتم و مهم‌ترین پارامتر در صورت‌های مالی و مقایسه‌ی بین شرکت‌ها است. از مدیران شرکت گرفته، سهام‌داران و حتی برخی کارکنان شرکت همواره به فکر تحقق سود بیشتر و تسهیل شرایط برای دستیابی به آن هستند.

برای تحقق سود طبیعتاً به برخی منابع نیازی مبرم وجود دارد. این منابع به شکل یکسان در اختیار تمام شرکت‌ها نیست و هر شرکتی با مجموعه‌ای از محدودیت‌ها سروکار دارد و باید در چارچوب قیود موجود سعی بر بهینه‌یابی و بیشینه‌سازی سود خودش داشته باشد؛ بنابر این اگر در مقایسه‌ی شرکت‌ها صرفاً بر مقدار کمی سود حاصل شده توجه کنیم، نگاهی سطحی به قضیه‌ی سودسازی شرکت‌ها داشته‌ایم و ابداً به امکانات موجود و در دسترس آن‌ها توجهی نکرده‌ایم. محاسبه و تحلیل نسبت‌های سودآوری ما را در هم‌سنگ و هم معیار کردن شرکت‌ها برای مقایسه‌ی بهتر یاری می‌کنند.

در واقع با بهره‌گیری از این نسبت‌ها می‌توانیم فارغ از میزان کمی سود در شرکت‌های مختلف بهره‌وری آن‌ها را با هم مقایسه کنیم. چراکه انحراف تحلیل‌های مبتنی بر بهره‌وری در بلندمدت نسبت به تحلیل‌های سطحی مبتنی بر مقادیر کمی بسیار کمتر است و به عبارت ساده‌تر در این‌گونه تحلیل‌ها درصد بالاتری از پیش‌بینی‌ها صحیح و سودمند خواهند بود.

نسبت سودآوری (Profitability Ratios) چیست؟

نسبت‌های سودآوری زیرمجموعه‌ای از انواع نسبت‌های مالی هستند که طی آن‌ها بهره‌وری شرکت در تحقق سود نسبت به پارامتر‌های مختلف ارزیابی و بررسی می‌شود. برای محاسبه‌ی این نسبت‌ها سود محقق شده را نسبت به پارامتر‌های مختلفی مثل دارایی‌ها، حقوق صاحبان سهام و فروش می‌سنجیم. برای داشتن تحلیل بهتر این نسبت‌ها را می‌توان در طول چند سال برای یک شرکت محاسبه و روند آن را بررسی کرد. همین‌طور می‌توان آن‌ها را برای شرکت‌های مختلف محاسبه و با یکدیگر مقایسه کرد. در تحلیل غالب این نسبت‌ها مقدار بیشتر آن بر مقدار کم‌تر ارجحیت دارد.

برای دسترسی به سایر محتواهای آموزشی وارد این صفحه شوید.

متغیرهای انباره‌ای در برابر متغیر‌های جریانی

پیش از ورود به بحث انواع نسبت‌های سودآوری و نحوه‌ی محاسبه‌ی آن‌ها، برای جلوگیری از خطاهای محتمل ذکر یک نکته حائز اهمیت است. در فضای بررسی‌های مالی اساساً با دو نوع از متغیر‌ها سروکار داریم. در برخی از متغیرها واحد زمان نیز دارای اهمیت است و عملاً تعریف آن‌ها در یک بازه‌ی زمانی معنا پیدا می‌کند.

برای مثال سود محقق شده برای شرکت‌ها را در یک برش لحظه‌ای نمی‌توان بررسی کرد و باید آن را در طول یک دوره‌ی مالی مدنظر قرارداد. این در حالی است که اقلامی مثل دارایی را در یک‌لحظه‌ی زمانی نیز می‌توان بیان کرد. به عبارت ساده‌تر می‌توان از این تشبیه استفاده کرد که صورت وضعیت مالی به ‌مانند یک تصویر در یک ‌لحظه ثبت می‌شود اما صورت سود و زیان به ‌مانند یک فیلم بوده که برای آن بازه‌ای زمانی مطرح است. بدین ترتیب بین این دو صورت مالی و اقلام مربوط به آن‌ها تفاوتی ماهوی وجود دارد که اگر به یکسان‌سازی آن‌ها توجه نکنیم، ممکن است در برخی اوقات دچار خطا شویم.
برای جلوگیری از این خطا، هرگاه در هر یک از نسبت‌های مالی، آیتمی از اقلام صورت سود و زیان بر آیتمی از اقلام صورت وضعیت مالی و یا برعکس تقسیم شد، می‌بایست برای آیتم مربوط به‌صورت وضعیت میانگین دو دوره‌ی متوالی مالی را منظور کنیم تا قدری خاصیت زمانی پیدا کند.
این نکته را جداگانه مطرح کردیم تا زین پس در تعریف نسبت‌های مالی به شکل یک‌به‌یک به میانگین‌گیری اشاره نکنیم.

انواع نسبت‌های سودآوری و فرمول آن‌ها

در بحث سودآوری نیز می‌توان از زوایای مختلف محل تحقق سود را مورد بررسی قرارداد و سعی بر از بین ‌بردن نقاط ضعف و تقویت نقاط قوت داشت؛ اما ما در این مقاله به پنج نوع از انواع نسبت‌های سودآوری اشاره خواهیم کرد.

نسبت حاشیه سود ناخالص:

یکی از انواع نسبت‌های سود آوری برای محاسبه‌ی این نسبت کافی است تا میزان سود ناخالص شرکت‌ها را بر میزان فروش آن‌ها تقسیم کنیم. بدین ترتیب می‌توانیم میزان حاشیه سود ناخالص را به شکل درصدی محاسبه کنیم و روند آن را در طول چند سال برای یک شرکت مقایسه کنیم و یا به

نسبت حاشیه سود ناخالص

نسبت حاشیه سود ناخالص

مقایسه‌ی بین شرکت‌های مختلف بپردازیم. سود ناخالص همان میزان تفاوت درآمد فروش و هزینه‌ی بهای تمام شده‌ی کالای فروش رفته برای یک شرکت است. طبیعتاً بالاتر بودن میزان این نسبت مطلوبیت بیشتری داشته و پایین بودن آن نشان از پرهزینه بودن تولیدات شرکت بنا به دلایل متعددی نظیر توانایی پایین در تأمین مواد اولیه‌ به قیمت‌های مناسب و یا اتخاذ سیاست‌های نادرست قیمتی در بحث فروش است. در مقاله‌ی مربوط به سود ناخالص و حاشیه سود ناخالص به طور مفصل به نکات مربوط به تحلیل این نسبت پرداخته‌ایم.

مقاله مرتبط:
سود ناخالص و حاشیه سود ناخالص

نسبت حاشیه سود عملیاتی:

نسبت حاشیه سود عملیاتی، از جمله نسبت‌هایی است که میزان بهره‌وری و کارایی شرکت در زمینه‌ی اصلی فعالیتش را تبیین می‌کند. برای محاسبه‌ی این نسبت کافی است تا میزان سود عملیاتی را بر میزان فروش تقسیم کنیم. این نسبت بیانگر قدرت شرکت و مدیران آن در زمینه‌ی فعالیت اصلی‌اش شرکت بوده و بالاتر بودن آن نکته‌ی مثبتی تلقی می‌شود. برای به‌دست‌آوردن سود عملیاتی نیز کافی است تا هزینه‌های فروش، اداری و عمومی، هزینه‌های کاهش ارزش دریافتنی‌ها و سایر هزینه‌های مربوط به فعالیت اصلی شرکت را از سود ناخالص کسر و سایر درآمد‌های عملیاتی را به سود ناخالص اضافه کنیم. بالاتر بودن میزان سود عملیاتی و نسبت حاشیه سود آن می‌تواند شرکت را در مقابله با دوره‌های رکود اقتصادی، نسبت به رقبایش، توانمندتر کند. برای آشنایی بیشتر با این مفهوم می‌توانید به مقاله‌ی سود عملیاتی و حاشیه‌ی سود عملیاتی مراجعه کنید.

نسبت حاشیه سود عملیاتی

نسبت حاشیه سود عملیاتی

مقاله مرتبط:
سود عملیاتی و حاشیه سود عملیاتی به همراه مثال

نسبت حاشیه سود خالص:

حاشیه سود خالص به‌ نوعی نتیجه‌ی نهایی را از میزان سود حاصل از فروش شرکت تبیین می‌کند. سود خالص، تمامی درآمدها و هزینه-ها را چه عملیاتی و چه غیرعملیاتی در نظر می‌گیرد و در نهایت میزان سود حاصل از هر واحد فروش را به شکل درصدی تبیین می‌کند

نسبت حاشیه سود خالص

نسبت حاشیه سود خالص

مقاله مرتبط:
سود خالص و حاشیه سود خالص؛ از تعریف تا کاربرد

نسبت بازده دارایی‌ها:

پس از تعریف و بیان نحوه‌ی محاسبه‌ی نسبت‌های سودآوری که به شکل حاشیه‌ای تعریف می‌شوند، به نسبت‌های بازده‌ای می‌رسیم. همان‌طور که اشاره کردیم شرکت‌ها برای تحقق سود با محدودیت‌هایی از منظر منابع مواجه هستند. نسبت‌های بازدهی این محدودیت‌ها را در نظر گرفته و مطابق با آن‌ها عملکرد شرکت‌ها را مقایسه می‌کنند. نسبت بازده دارایی‌ها که به ROA نیز معروف است میزان سود محقق شده به‌ازای هر واحد دارایی را تبیین می‌کند. برای این منظور کافی است میزان سود خالص را بر میزان دارایی‌ها تقسیم کرد.

نکته‌ی بسیار مهم در محاسبه‌ی نسبت‌های بازدهی توجه به تفاوت ماهیت اقلامی است که بر هم تقسیم شوند. این مورد را مفصلاً در همین مقاله توضیح داده‌ایم و برای جلوگیری از بروز مشکل، می‌بایست میانگین اقلام ترازنامه‌ای را در نظر بگیریم.

نسبت بازده حقوق صاحبان سهام (ROE):

یکی دیگر از نسبت‌هایی که در زمینه‌ی سنجش بازده‌ها مورداستفاده قرار می‌گیرد نسبت بازده حقوق صاحبان سهام است. در این نسبت میزان سود خالص محقق شده را به نسبت حقوق صاحبان سهام می‌سنجیم. برای این منظور سود خالص را بر میانگین حقوق صاحبان سهام تقسیم می‌کنیم

نسبت بازده حقوق صاحبان سهام

نسبت بازده حقوق صاحبان سهام

نمونه‌ای از تحلیل نسبت‌های سودآوری

در ادامه‌ی این مقاله به محاسبه‌ی نسبت‌های سودآوری برای شرکت ماشین‌سازی اراک در طول یک بازه‌ی چهارساله می‌پردازیم.

فاراک

محاسبه‌ی نسبت‌های سودآوری شرکت ماشین‌سازی اراک در طول یک بازه‌ی چهارساله

مطابق اطلاعات جدول بالا طبق یک برداشت کلی می‌توان گفت نسبت‌های حاشیه‌ای سود ناخالص، سود خالص و سود عملیاتی در کل با اندکی اغماض روندی صعودی داشته است.
افزایش نسبت حاشیه سود ناخالص در طول این چهار سال نشانه‌ای از بهبود فعالیت‌های شرکت بوده است و تنها یک نوسان اندک در سال پایانی رخ‌داده است. در نسبت حاشیه سود عملیاتی نیز در کل روند صعودی بوده و فعالیت شرکت رو به بهبود است. هر چند که میزان این نسبت چندان بالا نیست و می‌توان انتظار افزایش آن را نیز داشت. در ارتباط با سود خالص در سال ۹۹ یک لغزش مشاهده می‌شود اما در کل روندی رو به بهبود و پیشرفت وجود داشته و نرخ حاشیه سود خالص ۱۰ درصدی می‌تواند مطلوب و رضایت‌بخش باشد.
در خصوص نسبت‌های بازدهی نیز روندی روبه‌رشد ملاحظه می‌شود که خصوصاً نسبت بازده حقوق صاحبان سهام بسیار امیدوارکننده است. اما در ارتباط با مولدسازی دارایی‌ها هرچند که روند رو به رشدی وجود دارد اما بازهم می‌توان انتظار ارقام بالاتر را داشت.

جمع‌بندی آکادمی دانایان از نسبت سود آوری

در این مقاله به معرفی و شرح نسبت‌های مالی سودآوری پرداختیم و دلایل اهمیت آن‌ها را ذکر کردیم. از آنجایی ‌که سوددهی شرکت‌ها از مهم‌ترین پارامترها برای سرمایه‌گذاران است، بررسی و تحلیل این‌گونه نسبت‌ها اهمیت بالایی پیدا می‌کند. این نسبت-ها به ‌طور کلی به دو دسته‌ی حاشیه‌ای و بازدهی تقسیم می‌شوند که نسبت‌های حاشیه‌ای انواع سود را برحسب فروش می‌سنجند و نسبت‌های بازدهی نیز میزان سوددهی را بر حسب امکانات و اقلامی مثل دارایی‌ها و حقوق صاحبان سهام مورد بررسی قرار می‌دهند. هر دوی این نسبت‌ها از اهمیت بالایی برخوردارند و نباید در تحلیل بنیادی از آن‌ها غفلت کرد.

حاشیه سود خالص چیست و چه کاربردی دارد؟

رمز موفقیت در هر بازار مالی از فارکس گرفته تا بورس، شناخت کامل مفاهیم و اصطلاحاتی است که در آنها استفاده می‌شود. برای مثال در بازار بورس اصطلاحاتی مانند حاشیه سود خالص، حاشیه سود ناخالص و حاشیه سود عملیاتی وجود دارد که اگر با آنها آشنا نباشید چیزی جز ضرر نصیبتان نمی‌شود.

چه به تازگی وارد بورس شده‌اید و چه در این بازار مالی سابقه انجام معامله داشته باشید، بایستی به انواع حاشیه سود در بورس خوبی این مفاهیم را بشناسید. از این جهت در این مقاله می‌خواهیم در مورد یکی از اصطلاحات پرکاربرد و مهم یعنی حاشیه سود خالص صحبت کنیم که با شناسایی شرکت های سودآور احتمال موفقیتتان را بالا می‌برد؛ با ما همراه باشید:

معرفی حاشیه سود یا حاشیه سود خالص

برای اینکه بتوانید درصد موفقیت خود در هر معامله را تخمین بزنید، بایستی با اصطلاحات و اصول تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی آشنا باشید. یکی از اصطلاحاتی که در تحلیل بنیادی خیلی با آن مواجه هستید، حاشیه سود است. میزان سود و ضرری که در معاملات کوتاه یا بلند مدت، سرمایه اولیه را تحت تأثیر قرار می دهد، برای معامله گران اهمیت زیادی دارد و مسلماً کسی نمی‌خواهد ضرر کند؛ اینجاست که مفهوم حاشیه سود اهمیت زیادی پیدا می‌کند.

حاشیه سود یا Profit Marigin یکی از نسبت‌های سودآوری است که از تقسیم درآمد یا سود خالص شرکت بر فروش خالص شرکت محاسبه می‌شود. درواقع حاشیه سود برابر است با نسبت سود به فروش شرکت.

درآمد یا سود خالص معمولاً با تفریق همه هزینه‌های شرکت که شامل هزینه‌های عملیاتی، هزینه مواد اولیه و هزینه‌های مالیاتی از درآمد کل می‌باشد، محاسبه می‌شود. حاشیه سود به صورت درصد مطرح می‌شود و معین می‌کند که یه شرکت چه میزان از هر یک دلار فروش را در حساب مختص درآمدها نگه‌ داری می‌کند.

نکته: حاشیه سود تنها شامل حاشیه سود خالص نیست و انواع مختلفی مانند حاشیه سود ناخالص، حاشیه سود عملیاتی، حاشیه سود قبل از مالیات و… را شامل می‌شود. با این حال دقت کنید که اگرچه حاشیه سود دارای انواع مختلفی است اما بیشتر به حاشیه سود خالص اشاره دارد. همانطور که در تعریف این مفهوم به آن اشاره شد، حاشیه سود درصدی از سود است که به ازای هر یک دلار فروش بدست می‌آید؛ بنابراین می‌توان گفت حاشیه سود همان حاشیه سود خالص است.

حاشیه سود خالص

پیش نیاز محاسبه حاشیه سود خالص

جهت محاسبه حاشیه سود خالص به اطلاعات و صورت‌های مالی میان دوره‌ای ماهانه، 3 ماهه، 6 ماهه و یا یکساله شرکت نیاز هست. اطلاعات مربوط به صورت‌های مالی هم در سایت خود شرکت و هم در سامانه کدال به نشانی Codal.ir موجود است.

سود خالص چیست؟

منظور از سود خالص یا Net profit باقیمانده مجموع درآمدها بعد از کسر هزینه‌های عملیاتی و سایر هزینه‌های مالی و مالیات است. درواقع سود خالص میزان باقیمانده درآمد شرکت پس از کسر تمامی هزینه‌‌ها است. سود خالص می‌تواند مثبت یا منفی باشد؛ بدیهی است که در صورت منفی بودن، زیان خالص تلقی می‌شود.

سود خالص شاخصه‌ای بسیار مهم برای شناسایی شرکت‌های سودآور است. همچنین این معیار برای محاسبه سود هر سهم نیز کاربرد دارد. لازم به ذکر است که برخی به جای مفهوم سود خالص از مفاهیمی مانند درآمد خالص شرکت، سود هر سهم یا همان EPS استفاده می‌کنند.

شرکت‌هایی که برای رشد درآمدها و کاهش هزینه‌ها تلاش می‌کنند، در واقع در حال بهبود بخشیدن به سود خالص خود می‌باشند.

معرفی حاشیه سود ناخالص

حاشیه سود ناخالص یا Gross Profit Margin یکی از معیارهای سودآوری است که نشان‌دهنده درصد درآمدی است که بیش از هزینه کالاهای فروخته شده می‌باشد. بنابراین این حاشیه سود نیز به صورت درصدی بیان می‌شود. حاشیه سود ناخالص نشان می‌دهد که تیم مدیریت اجرایی یک شرکت، چگونه با استفاده از هزینه‌هایی که در تولید محصولات و خدمات خود انجام می‌دهند موفق به تولید درآمد می‌شوند. بدیهی است که هرچه این عدد بیشتر باشد، مدیریت شرکت در زمینه سودسازی از هر واحد دلار، قوی‌تر و کارآمدتر به نظر می‌رسد.

حاشیه سود ناخالص با استفاده از درآمد کل شرکت شامل هزینه کالاهای فروخته شده یا COGS اندازه انواع حاشیه سود در بورس گیری می‌شود و در ادامه تفاوت آن را با درآمد کل شرکت سنجیده می‌شود. منظور از COGS مبلغی است که شرکت برای تولید کالاها یا خدمات خود هزینه می‌کند.

سود ناخالص چیست؟

شرکت‌ها معمولاً در بازه‌های مشخص مقدار سود و ضرر خود را اعلام می‌کنند. برای سرمایه گذاران و معامله‌گران، میزان سود یک شرکت در این بازه زمانی اهمیت دارد. با این حال بایستی توجه داشته باشند که این میزان سود خالص هست یا ناخالص. درصورتی که از سود بدست آمده هزینه‌های عملیاتی، مالی و مالیات کم نشده باشد، به آن اصطلاحاً سود ناخالص یا Gross Profit گفته می‌شود.

حاشیه سود خالص

حاشیه سود خالص چه کاربردهایی دارد؟

همانطور که قبل‌تر هم به آن اشاره کردیم، حاشیه سود خالص یکی از ابزارهای مهم در تحلیل بنیادی است. درصورتی که یک شرکت حاشیه سود پایین داشته باشد به این معناست که میزان سودآوری یک شرکت ایمن و مطمئن نیست. به علاوه چنین شرکتی با حاشیه سود پایین، اگر کاهش در فروش هم تجربه کند، ممکن است حاشیه سود آن خنثی و حتی منفی هم بشود.

حاشیه سود پایین می‌تواند به اثرات منفی صنعتی که شرکت در آن فعال است یا شرایط کلان اقتصادی هم اشاره کند؛ برای مثال می‌تواند نشان دهنده این موضوع باشد که شرکت فروش کمتری نسبت به سایر شرکت‌ها در آن صنعت دارد یا این که صنعت مدنظر خود انواع حاشیه سود در بورس شرایط بدی را تجربه می‌کند.

علت دیگری که موجب کاهش حاشیه سود خالص می‌شود، مخارج بالا به نسبت درآمد است. زمانی که شرکت به دلیل مشکلات مدیریتی در حال تلاش برای پایین نگه داشتن هزینه‌ها است، مخارج افزایش و حاشیه سود کاهش می‌یابد. عوامل دیگری هم موجب افزایش مخارج یک شرکت می‌شود؛ مثلاً موجودی کالا زیادی به نسبت فروشش دارد، کارمندان زیادی استخدام کرده است، در فضای بزرگی فعالیت می‌کند، اجاره‌بهای محل شرکت زیاد است و … .

از طرف دیگر بالا بودن حاشیه سود خالص نشان دهنده این است که شرکت سودآوری بیشتری داشته و کنترل بیشتری بر درآمد خود دارند.

درصد حاشیه سود همچنین کمک زیادی به استراتژی قیمت گذاری می‌کند. برای مثال پایین بودن حاشیه سود نشان دهنده این است که شرکت محصولات خود را کمتر قیمت گذاری کرده است.

حاشیه سود خالص چه محدودیت هایی دارد؟

حاشیه سود برای مقایسه شرکت‌هایی که در یک صنعت هستند و مدل کسب و کار آنها یکی است، کاربرد دارد. شرکت‌هایی که متعلق به یک صنعت نیستند، مدل کسب و کارشان با هم متفاوت است و حاشیه سود آنها هم با هم متفاوت است؛ پس مقایسه آنها کمکی به تحلیل‌های شما نمی‌کند.

برای مثال شرکت‌های تولید کننده کالاهای اساسی، هزینه ها، درآمد و البته حاشیه سود متفاوتی نسبت به شرکت‌های عرضه کننده اجناس لوکس و گران قیمت دارند؛ پس مقایسه آنها با هم معنایی ندارد.

بازدهی عملیاتی صنایع بورسی چقدر است؟

مقایسه ۳۱ صنعت بورسی کشور از نظر ۴ شاخص مهم سودآوری در سال ۹۹ نشان می‌دهد که حاشیه سود عملیاتی ۴ صنعت هتل و رستوران، خرده‌‌‌فروشی، سایر مواد معدنی و مخابرات بیشترین فاصله را با حاشیه سود ناخالص آنها داشته است.

بازدهی عملیاتی صنایع بورسی چقدر است؟

  • چند نکته درباره کاربردهای حاشیه سود
  • وضعیت صنایع مورد بررسی
  • بازده دارایی

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از دنیای اقتصاد، حاشیه سود عملیاتی این ۴ صنعت حدود ۱۰ واحد درصد یا بیشتر از این مقدار کمتر سود ناخالص آنها گزارش شده است. این فاصله عمدتا به دلیل هزینه‌‌‌های عمومی، اداری و فروش و سایر هزینه‌‌‌های عملیاتی دیگر یا آن‌طور که در صنعت هتل و رستوران مشاهده شده به علت هزینه‌‌‌های جذب نشده به وجود آمده است.

یکی از شیوه‌‌‌های معمول برای اندازه‌‌‌گیری درآمد و همین‌طور کارآیی مدیریت، استفاده از شاخص حاشیه سود است، سهامداران و مدیران به طور دقیق روند تغییرات این شاخص را طی زمان رصد و آن را در ارتباط با دیگر شرکت‌ها و صنایع مشابه مورد مقایسه قرار می‌دهند. حاشیه سود یکی از نسبت‌های سودآوری است که برای بررسی وضعیت مالی و سودسازی شرکت‌ها از آن‌‌‌ کمک گرفته می‌شود. این پارامتر هم‌‌‌چنین می‌تواند بیانگر توانایی شرکت در مدیریت هزینه‌‌‌ها باشد و به همین دلیل از معیارهای مهم در تصمیم‌گیری برای سرمایه‌گذاری است. حاشیه سود خود به دسته‌‌‌های مختلفی تقسیم می‌شود: حاشیه سود خالص و عملیاتی، حاشیه سود ناخالص و حاشیه سود قبل از مالیات، از جمله انواع حاشیه سود به شمار می‌‌‌روند.

حاشیه سود ناخالص، درصد درآمد را پس از کسر هزینه کالاهای تولیدی فروخته شده، نشان می‌دهد. هزینه کالاهای فروخته شده، هزینه‌ای است که یک شرکت برای تولید کالا و خدماتی که به فروش می‌رساند، صرف کرده است. حاشیه سود عملیاتی هم از تقسیم رقم سود عملیاتی بر فروش یا درآمدهای عملیاتی به دست می‌‌‌آید و در صورتی که هزینه‌‌‌های عملیاتی، مالی و مالیات را از مجموع درآمد شرکت کسر کنیم، سود خالص به دست می‌‌‌آید. یعنی با کسر تمامی هزینه‌‌‌ها از سود شرکت، سود خالص به دست می‌‌‌آید.

چند نکته درباره کاربردهای حاشیه سود

طبیعتا همه کسانی که در بازار سرمایه فعال هستند از کاربردهای شاخص‌‌‌ حاشیه سود اطلاع دارند، اما در این ارتباط با توجه به هدف گزارش حاضر که مقایسه حاشیه سودهای صنایع مختلف است، باید ابتدا به چند نکته توجه کرد. پیش از هرچیز لازم است گفته شود که کوچک یا بزرگ بودن حاشیه سود صنایع مختلف به طور حتمی و مطلق نمی‌تواند نشانه‌ کارآیی یا عدم‌کارآیی آنها باشد. مثلا برخی شرکت‌ها اقدام به فروش اجناس گران‌قیمت می‌کنند و سود بالایی به دست می‌‌‌آورند. در مقابل، شرکت‌هایی که کالاهایی اساسی تولید می‌کنند، نیازمند استخدام نیروی کار بیشتر و برخورداری از فضای بزرگ‌تری هستند. این شرکت‌ها موجودی کالای بیشتری دارند و هزینه سربار نیز در آنها به نسبت بالاست. در این شرکت‌ها ممکن است درآمد بالا اما حاشیه سود آنها پایین باشد. بنابراین در اقتصاد ممکن است برای برخی صنایع حاشیه سود ۱۰ تا ۱۱ درصد سود خوبی قلمداد شود ولی در برخی صنایع دیگر حاشیه ۴۰ تا ۵۰ درصد هم با توجه به پارامترهایی مانند نوع محصول، سطح تکنولوژی، نوع قیمت‌گذاری و امثالهم پایین محسوب شود. بنابراین لازم است که حاشیه سود شرکت‌هایی مورد مقایسه قرار گیرند که با یکدیگر مشابهت داشته باشند. اما برای برآورد این منظور ابتدا لازم است که حاشیه سود صنایع مختلف را در کشور داشته باشیم که به عنوان معیاری برای تعیین سطح شرکت‌ها مورد استفاده قرار گیرد.

برای تحلیلگران و فعالان بازار بسیار اهمیت دارد که نسبت‌‌‌های سودآوری مخصوصا حواشی سود صنایع مختلف در اقتصاد یک کشور را به صورت تقریبی در ذهن داشته باشند که در صورت تغییرات فصلی این متغیرها بتوانند نگاهی دقیق‌‌‌تر به عوامل و زمینه‌‌‌های آن داشته باشند. چراکه تمام اهداف مدیریتی در سطح یک شرکت تا کل اقتصاد به دنبال افزایش درآمد و همزمان کاهش هزینه‌‌‌هاست؛ عملیاتی که در نهایت خود را در حاشیه سود نشان می‌دهد.

معمولا از حاشیه سود ناخالص زمانی استفاده می‌شود که بخواهیم شرایط تولید یک کالای خاص را بررسی کنیم. حاشیه سود عملیاتی هم برای ارزیابی یک صنعت و حاشیه سود خالص هم برای بررسی یک شرکت خاص بسیار کارآمد خواهد بود. با این سه شاخص سودسازی علاوه بر اینکه می‌توان شرکت‌های مختلف را با یکدیگر مقایسه کرد، عملکرد خود یک شرکت را می‌توان به دو صورت مورد ارزیابی قرار داد. ابتدا می‌توان به صورت طولی و با عملکرد سنوات گذشته خود مقایسه کرد، علاوه بر این روش دوم که بسیار هم برای تحلیلگران اهمیت دارد، مقایسه حاشیه سودهای مختلف یک شرکت است، مخصوصا در شرایطی که تفاوت بین سه شاخص حاشیه سود عدد بزرگی باشد. به عنوان نمونه معمولا در شرکت‌هایی که در یک صنعت یکسان فعال هستند، انتظار می‌رود حاشیه سود ناخالص و عملیاتی مشابهی داشته باشند، اما اگر در بین آنها شرکتی حاشیه سود عملیاتی بسیار کمتر از ناخالصی داشته باشد، می‌توان حدس زد که در انواع حاشیه سود در بورس بخش هزینه‌های عمومی به صورت بی‌رویه و غیرصرفه‌‌‌جویانه عمل می‌کند. این بخش هزینه‌‌‌ها شامل حمل‌‌‌ونقل، تبلیغات، دستمزد کارکنان ستادی و پاداش‌‌‌ها می‌شود. ممکن است بیشتر شرکت‌های یک صنعت به طور کامل با چنین وضعیتی دست‌‌‌به‌‌‌گریبان باشند و در این زمینه‌‌‌ها معمولا حساسیت بالاتری نسبت به شرکت‌های دولتی و خصولتی وجود دارد.

اما لازم است به موارد دیگری هم توجه کنیم؛ ممکن است دو صنعت مشابه مانند اوره‌‌‌سازها و متانول‌‌‌سازها از نظر حاشیه سود ناخالص برابر باشند، اما حاشیه سود عملیاتی بسیار متفاوتی داشته باشند. معمولا در صنعت اوره بین این دو شاخص تفاوت چشمگیری وجود ندارد، اما برعکس شرکت‌های تولیدکننده متانول حاشیه سود عملیاتی کمتری نسبت به حاشیه سود ناخالص دارند. در چنین مواردی باید اقلام هزینه‌‌‌سازی که بین این دو حاشیه سود قرار دارند جست‌وجو کنیم. یکی از این اقلام بسیار مهم «هزینه‌های اداری و فروش» است که یکی از مولفه‌‌‌های آن را «هزینه حمل‌‌‌ونقل» تشکیل می‌دهد. هزینه حمل متانول با فروشنده است، اما اوره‌‌‌سازها چنین هزینه‌‌‌ای ندارد. در برخی از صنایع نیز بین دو حاشیه سود ناخالص و عملیاتی فاصله زیادی وجود دارد. یکی از این صنایع خودرو است که زیان عملیاتی بالای آن را می‌توان به هزینه‌های اداری و فروش مرتبط دانست.

وضعیت صنایع مورد بررسی

مقایسه ۳۱ صنعت بورسی کشور از نظر شاخص‌‌‌های سودسازی، نشان می‌دهد که بیشتر این صنایع در سال ۹۹ با افزایش حاشیه سود مواجه بودند. علت این امر هم به افزایش نرخ‌هایی مربوط است که شرکت‌ها در سال گذشته تجربه کردند که در مقابل بهای تمام شده آنها در بخش‌‌‌هایی مانند دستمزدها ثابت مانده بود. با این وجود سایه شیوع بیماری کرونا کاملا بر عملکرد برخی صنایع مشهود است؛ گروه هتل و رستوران با حاشیه سود عملیاتی منفی ۳۹ درصد در سال ۹۹ مواجه بوده است. این گروه از دو سهم «سمگا» و «گکوثر» تشکیل شده که در این گزارش وضعیت «گکوثر» مورد بررسی قرار گرفته است. هتل پارسان کوثر اصفهان با اینکه حاشیه سود ناخالص ۴/ ۱۴درصدی داشته است، اما به دلیل بخش «سایر هزینه‌‌‌ها» ۲/ ۱۰میلیارد تومان به زیانی به میزان یک‌سوم کل بهای تمام‌شده درآمدهای عملیاتی رسیده است. «سایر هزینه‌‌‌ها» آن‌طور که در بخش یادداشت‌های توضیحی این شرکت آمده مربوط به هزینه‌‌‌های جذب نشده شرکت است. مبنای محاسبه این بخش تفاوت میانگین سطح اشغال این هتل در ۴ سال گذشته (۷۱ درصد) نسبت به سطح اشغال برای سال ۹۹ (۳۰ درصد) بوده است. به طور متوسط از کل ۲۲۵ اتاق این هتل، در سال ۹۹ تنها ۶۸ اتاق به صورت روزانه مورد استفاده قرار گرفته است.

در مقابل برخی صنایع مانند بیمه بیشترین سود را از سال کرونایی برده‌‌‌اند. حاشیه سود عملیاتی این صنعت از ۳ درصد در سال‌های ۹۶ و ۹۷ به رقم ۶ درصد در سال ۹۸ و به ۴/ ۲۲درصد در سال ۹۹ رسیده است. حاشیه سود خالص این صنعت بالاتر از دو شاخص سوددهی دیگر قرار دارد که علت این موضوع هم به ماهیت این صنعت در سرمایه‌گذاری حق‌‌‌بیمه‌‌‌ها و استفاده از درآمدهای آن برمی‌‌‌گردد. به طور کلی در صنایع دیگر معمولا حاشیه سود ناخالص پایدارتر از دیگر شاخص‌‌‌ها مخصوصا سود خالص است ولی چنین موضوعی در صنعت بیمه تا حدودی متفاوت‌‌‌تر است.

آنچه در این بررسی‌‌‌ها جالب توجه است حاشیه سود عملیاتی ۴ صنعت هتل و رستوران، خرده‌‌‌فروشی، سایر مواد معدنی و مخابرات بوده که بیشترین فاصله را با حاشیه سود ناخالص آنها داشته است. حاشیه سود عملیاتی این ۴ صنعت حدود ۱۰ واحد درصد یا بیشتر از این مقدار کمتر سود ناخالص آنها گزارش شده است.

بازده دارایی

بررسی میزان و درصد سود، معیار مهمی در تحلیل بنیادی است، اما برای ارزیابی شرکت‌ها نمی‌توان فقط به این شاخص توجه کرد، چراکه نسبت‌‌‌های حاشیه سود به جای آن‌‌‌که میزان دارایی‌‌‌ها، سهام و سرمایه‌گذاری‌‌‌های شرکت را تخمین بزنند، میزان پولی را در نظر می‌‌‌گیرند که شرکت از فروش محصولات و دارایی‌‌‌ها و سرمایه‌گذاری‌‌‌ها به دست خواهد آورد.

یکی از شاخص‌‌‌های سوددهی مهم، بازده دارایی (ROA) است که از نسبت سود خالص به میانگین کل دارایی‌ها به دست می‌‌‌آید. نرخ بازده دارایی، رابطه بین حجم دارایی‌های شرکت و سود را تعیین می‌کند. اگر یک شرکتی بر سرمایه‌گذاری‌های خود بیفزاید (البته برحسب کل دارایی‌ها) ولی نتواند به تناسب، مقدار سود پس از کسر مالیات خود را افزایش دهد، نرخ بازده کاهش می‌یابد. بنابراین افزایش حجم سرمایه‌گذاری شرکت، به خودی خود باعث بهبود وضع مالی سهامداران نمی‌شود. این شاخص توانایی شرکت در تحصیل نرخ مناسبی از بازدهی را نشان می‌دهد به همین دلیل برای فعالان بازار سرمایه نرخ بازدهی دارایی یک شرکت در مقایسه با متوسط صنعت اهمیت دارد.

همان‌طور که در رابطه با شاخص‌‌‌های حاشیه سود گفتیم، نمی‌توان نرخ مطلوب بازده دارایی‌ها را هم مشخص کرد، زیرا این نرخ از صنعتی به صنعت دیگر تفاوت دارد. مثلا، نرخ بازده دارایی‌ها در شرکت‌های با تکنولوژی بالا بسیار بیشتر از خواربارفروشی‌ها یا تولیدکنندگان کالاهای مصرفی است. در مطالعات انجام شده پیشین ‌سه نقطه حداقلی، هدف و عملکرد بالا را برای ROA پیشنهاد کرده‌‌‌اند:

حداقل: اگر ROA پایین‌تر از ۵ درصد باشد، بقای کل شرکت زیر سوال می‌رود.

هدف: بین ۸ تا ۱۰درصد به این معنی است که شرکت سود مناسبی را ایجاد می‌کند و قادر به سرمایه‌گذاری در تکنولوژی جدید و در ادامه آن بهبود وسایل و تجهیزات و توسعه مراکز فروش است.

عملکرد بالا: وقتی که ROA از مرز ۲۰درصد بگذرد، این شرکت به عنوان یک واحد اقتصادی نمونه معرفی می‌شود.

در این گزارش هم نرخ بازده سرمایه ۳۱ گروه صنعتی بورسی مورد ارزیابی قرار گرفته است. بررسی‌‌‌ها نشان می‌دهد سه گروه کانی‌‌‌های فلزی، مواد شیمیایی (پتروشیمی‌‌‌ها) و تولید کود و ترکیبات نیتروژنی (اوره‌‌‌سازها و. امثالهم) بیشترین بازده دارایی را ثبت کرده‌‌‌اند. البته باید به این موضوع هم اشاره کرد که دارایی‌‌‌های یادشده با هزینه تمام شده در ترازنامه شرکت‌ها به ثبت می‌‌‌رسند و ممکن است بسیاری از آنها به دلیل عدم‌تجدید ارزیابی دارایی ارقامی غیرواقعی‌‌‌ را دربرگیرند.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.