بررسی سه عامل که نشان از عدم تشکیل کف بیت کوین دارند
فراکتالهای بازار نزولی، تکنیکال ضعیف و ریسکهای مرتبط با اقتصاد کلان همچنان نشان میدهند که بیت کوین در ادامه راه خود تحت فشارهای بیشتری قرار خواهد گرفت، به این معنی که بازار هنوز کف بیت کوین را به چشم ندیده است.
رمزارز برتر بازار موفق شد روز گذشته تا حدی بهبود قیمت داشته باشد، اما باز هم در مسیر ثبت بدترین عملکرد هفتگی خود طی دو ماه اخیر قرار دارد.
بررسی کف بیت کوین با شاخص هش ریبون
قیمت بیت کوین در نمودار روزانه خود با رشدی به میزان 2.58 درصد به 21,372 دلار رسید، اما همچنان نسبت به هفت روز اخیر 14.5 درصد کاهش داشته است که از اواسط ماه آگوست (مرداد-شهریور) تا کنون، این بدترین سطح عملکرد قیمتی برای این رمزارز بوده است.
با این حال چندین اندیکاتور درونشبکهای (آنچین / On-Chain) از احتمال پایان دوره اصلاح بیت کوین خبر میدهند.
یکی از این شاخصها هش ریبون (Hash Ribbons) است که با بررسی هش ریت (Hash Rate) بیت کوین، وجود ماینرها در وضعیت انباشت (Accumulation) یا کاپیتولاسیون (Capitulation) را نشان میدهد.
این شاخص در تاریخ 20 آگوست (29 مرداد) نشان داد که دوره کاپیتولاسیون ماینرها برای اولین بار از آگوست 2021 (شهریور 1400) به پایان رسیده که ممکن است مومنتوم (قدرت حرکت قیمت) بیت کوین را از منفی به مثبت تغییر دهد.
نمودار سالیانه بیت کوین همراه با شاخص هش ریبون – Glassnode
با این وجود بیت کوین هنوز در حال دست و پنجه نرم کردن با مجموعهای از شاخصهای نزولی در تحلیل تکنیکال، از قبیل الگوهای نزولی و اثرپذیری منفی از عوامل کلان است. بنابراین حتی با وجود عوامل درونشبکهای مثبت برای بیت کوین، ادامه روند نزولی آن را نمیتوان نقض کرد.
در اینجا با بررسی سه عامل میتوان به این نتیجه رسید که کف بیت کوین همچنان تشکیل نشده است.
شکست الگوی کنج صعودی
کاهش قیمت بیت کوین در هفتهای که گذشت موجب شکست یک الگوی کنج (Wedge) صعودی شد که یعنی قیمت بیت کوین در هفتههای پیش رو کاهشهای بیشتری را تجربه خواهد کرد.
الگوی کنج صعودی هنگام تغییر در یک روند نزولی بهوجود میآید که پس از بالا رفتن قیمت در یک کانال فشرده صعودی تشکیل میشود، اما در صورت شکست رو به پایین قیمت از این محدوده، این الگو از بین رفته و ممکن است کاهش قیمت تا حداکثر ارتفاع این الگو ادامه داشته باشد.
نمودار روزانه بیت کوین و تشکیل الگوی کنج صعودی – TradingView
بر اساس اصول و قواعد تکنیکال در نمودار بالا، 17,600 دلار بهعنوان هدف قیمتی در شکست این الگوی کنج مشخص شده است. به بیان دیگر، قیمت بیت کوین ممکن است تا ماه سپتامبر نزدیک به 25 درصد کاهش پیدا کند.
برداشت اشتباه گاوهای بیت کوین از فدرال رزرو
پس از تشکیل کف بیت کوین در ماه ژوئن (خرداد-تیر) و در سطح 17,500 دلار، رمزارز برتر بازار توانست با تشکیل یک الگوی کنج صعودی تا 45 درصد رشد قیمتی داشته باشد.
جالب اینجا است که این دوره از روند صعودی قیمت بیت کوین با افزایش انتظار سرمایهگذاران از اوج تورم همزمان بوده است که با توجه به آن، مارس 2023 (اسفند 1401) را بهعنوان تاریخ شروع کاهش نرخها توسط فدرال رزرو پیشبینی کردند.
با این حال، آخرین نسخه از نمودار نقطهای یا دات پلات (Dot Plot) فدرال رزرو نشان میدهد که اکثر مقامات دولتی ایالات متحده پیشبینی کردهاند نرخها تا پایان سال 2023 به 3.75 درصد برسند و در 2024، به 3.4 درصد کاهش پیدا کنند. از این رو، زمان شروع کاهش نرخها همچنان چیزی جز حدس و گمان نیست.
نمودار نقطه ای فدرال رزرو در آخرین نشست
جیمز بولارد، رئیس فدرال رزرو سنت لوئیس، اظهار کرد موافق است که طی نشست فدرال در ماه سپتامبر، برای سومین بار نرخ بهره افزایش 0.75 درصدی داشته باشد. صحبتهای وی همجهت با تعهد فدرال رزرو مبنی بر کاهش 2 درصدی نرخ تورم از رقم فعلی آن یعنی 8.5 درصد است.
به عبارت دیگر میتوان گفت بیت کوین و دیگر داراییهای پرریسک که با شروع دوره سیاستهای پولی سختگیرانه فدرال رزرو در ماه مارس (اسفند-فروردین) تحت فشارهای سنگینی قرار گرفتند، احتمالاً طی سالهای نزدیک نیز شرایطی مشابه را تجربه کنند.
چنانچه تاریخ برای بیت کوین تکرار شود
بهبود قیمتی اخیر بیت کوین با توجه به بازگشتهای مشابه آن طی بازارهای خرسی گذشته، ممکن است به یک سیگنال صعودی غیرواقعی تبدیل شود.
نمودار هفتگی بیت کوین و واکنش قیمت با رسیدن به کف در بازارهای خرسی گذشته
قیمت بیت کوین در بازار خرسی سال 2018 پس از بازگشت 100 درصدی خود از 6,000 دلار به 11,500 دلار رسید، اما پس از آن تمام رشدهای خود را از دست داد و تا 3,200 دلار سقوط کرد که در بازارهای خرسی سالهای 2019 و 2022 نیز، عملکردی مشابه از این رمزارز دیده شده است.
کاپیتولاسیون در بازارهای مالی چیست؟
کاپیتولاسیون (Capitulation) به فرآیندی گفته میشود که طی آن، سرمایهگذار با از دست دادن امید خود در مورد آینده قیمت یک دارایی، اقدام به فروش آن با ضرر میکند.
شناخت ۵ تا از مهمترین الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال
بیشتر تریدرهایی که در بازارهای مالی مانند بورس فعالیت دارند، برای خرید دارایی در این بازارها و کسب سود، از تحلیل تکنیکال استفاده میکنند. چراکه تحلیل تکنیکال یک روش کاربردی و سریع برای بدست آوردن نتایج تحلیلی است. مهمترین بخشهای این نوع از تحلیل، بحث الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال کلاسیک است که در ادامه به معرفی ۵ مدل از مهمترین و کاربردیترین الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال میپردازیم. همچنین این مفاهیم جزو پایه و اساس یادگیری تحلیل تکنیکال هستند که حتی تریدرهای حرفهای هم آموزشهای خود را از آن آغاز کردهاند. پس اگر شما نیز برای فعالیت در بازارهای مالی مختلف آماده هستید و میخواهید با تسلط به تحلیل تکنیکال و الگوهای قیمتی به سرعت مسیر موفقیت در این بازارها را طی کنید، تا انتهای این مطلب با ما همراه باشید.
چرا الگوهای قیمتی اساس تحلیل تکنیکال هستند؟
الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال کلاسیک نقش بهسزایی دارند، چراکه این الگوها بهصورت مکرر در نمودارهای قیمتی تکرار میشوند. اگر شما نمودارهای قیمتی چند سال گذشتهی یک دارایی مالی را بررسی کنید، انواع الگوهای قیمتی را در آن مشاهده خواهید کرد. اما چرا الگوهای قیمتی در نمودارها تکرار میشوند؟ از این قضیه چه نتیجهای میتوان گرفت؟!
بهصورت کلی، دانش تحلیل تکنیکال که یک تحلیل فنی است، براساس این فلسفه شکل گرفته که: «تاریخ در بازارهای مالی تکرار میشود!» اگرچه نمودارها و الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال دقیقاً شبیه به هم نیستند، اما با شباهت بسیار این الگوها در مسیر روند قیمتها شکل میگیرند و تحلیلگران از روی این الگوها به تحلیلهای موردنظر خود دست مییابند. الگوها در واقع اشکالی هستند که روی نمودارهای قیمتی شکل میگیرند و مسیر روند، مقاومتها، حمایتها و …. را برای ما مشخص میکنند. در ادامه ضمن معرفی انواع الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال، ۵ مورد از مهمترین آنها را بررسی خواهیم کرد.
الگوهای قیمتی چگونه شکل میگیرند؟
اگر نمودارهای تحلیلی را بررسی کنیم، میبینیم که در آنها منحنیها و خطوط مختلفی وجود دارند که در کنار هم قرار گرفتهاند. الگوها زمانی شکل میگیرند که این خطوط را به هم متصل کرده و یک شکل هندسی یا غیر هندسی ایجاد کنیم. وقتی خطوط را به هم وصل میکنیم، مفهومی به نام «خط روند» ایجاد میشود. در واقع، خط روند از اتصال سقفهای قیمت (بالاترین خطوط موجود در نمودارها که به آنها مقاومت هم میگویند) یا کفهای قیمتی (پایینترین خطوط موجود در نمودارها که به آنها حمایت هم گفته میشود) ایجاد میشوند. بر همین اساس، خط روندی که شیب رو به بالا داشته باشد، یک خط روند صعودی است و زمانی چنین روندهایی شکل میگیرند که سقفها بالاتر از قیمت قبلی خود قرار میگیرند و با اتصال آنها یک شیب صعودی ایجاد میشود.
حالا اگر قیمتها هر بار کف پایینتری را تجربه کنند، خط روند شیبی رو به پایین خواهد داشت که اصطلاحاً به آن خط روند نزولی گفته میشود. با توجه به این که الگوها از خطوط روند ساخته میشوند، حالا به سراغ انواع الگوها میرویم.
چند نوع الگوی قیمتی داریم؟
بهصورت کلی دو نوع الگوی قیمتی در تحلیل تکنیکال وجود دارد که الگوهای قیمتی دیگر جزء زیرمجموعههای این دو نوع الگو هستند. دو نوع الگوی قیمتی اصلی را میتوان به صورت زیر بررسی کرد:
وقتی الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال کلاسیک، تغییر روند کنونی را نشان دهند، با عنوان الگوهای بازگشتی شناخته میشوند. این الگوها نشان میدهند که قدرت خرید سهامداران کاهش پیدا کرده است. برای مثال، وقتی یک روند صعودی شکل میگیرد الگوهای قیمتی کنج (wedge) که در آن برخیها مشتاقانه مشغول خرید هستند، با یک حرکت ناگهانی متوقف میشود که نشان دهندهی هجوم فروشندگان و به توازن رسیدن تعداد فروشندگان و خریداران در بازار است. حالا اگر برعکس حالت قبلی، فروشندگان با اشتیاق بیشتر بفروشند و از خریداران پیشی بگیرند، خط روند دچار نزول میشود و الگوهای بازگشتی ایجاد میشوند. این الگوهای وقتی ایجاد میشوند، خط روند خلاف حرکت قبلی خود در جهت مخالف شدت میگیرد.
از جمله الگوهای بازگشتی میتوان «الگوی سر و شانه»، «الگوی سقف و کف دوقلو» و «الگوی سقف و کف سهقلو» را نام برد.
الگوهای قیمتی ادامه دهنده در تحلیل تکنیکال کلاسیک به الگوهایی گفته میشود که یک وقفهی موقت در روند کلی قیمت ایجاد میکنند. بهصورت کلی، گاهی الگوهای قیمتی ادامه دهنده در تحلیل تکنیکال کلاسیک حالتی را ایجاد میکنند که در آنها برای یک مدت محدود، قیمت دچار نوسان در جهت عکس روند میشود و سپس این حالت محو شده و روند به مسیر قبلی خود ادامه میدهد. نکته قابل توجه در الگوهای قیمتی تحلیل تکنیکال این است که معمولاً در ابتدای شکلگیری این الگوها نمیتوان تشخیص داد که بازگشتی هستند یا ادامه دهنده، تا وقتی که الگو کامل شود!
از جمله الگوهای ادامه دهنده میتوان «الگوی پرچم»، «الگوی پرچم سه گوش»، «الگوی کنج»، «الگوی مستطیل» و «الگوی مثلث» را نام برد.
نکته:
در الگوهای قیمتی تحلیل تکنیکال توصیه میشود که روند را همیشه ادامه دهنده در نظر بگیریم، مگر این که بازگشتی بودن آن روند تأیید و ثابت شود. پس باید ابتدا هر روندی را ادامه دهنده تصور کنیم و براساس آن تحلیل خود را انجام دهیم، تا زمانی که الگو کامل شود و روند آن نیز مشخص گردد!
۵ مورد از مهمترین الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال
اگرچه الگوهای قیمت بازگشتی و ادامه دهنده انواع مختلفی دارند، اما در ادامه برخی از مهمترین و قویترین الگوهای قیمتی را بررسی میکنیم که تحلیلگران در تحلیلهای خود بیشترین برخورد را با این نوع از الگوها خواهند داشت. ۵ مورد از قویترین الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال کلاسیک به قرار زیر هستند:
الگوی سر و شانه را میتوان محبوبترین الگوی بازگشتی در تحلیل تکنیکال در نظر گرفت که کارایی آن در طول زمان ثابت شده است. این نوع الگو از اتصال سه قله متوالی تشکیل میشود که دومین قلهی آن به نسبت قلههای کناری ارتفاع بلندتری دارد؛ به همین خاطر به آن قله سر و به قلههای کوتاهتر کناریاش، شانه میگویند و در نهایت الگویی به شکل سر و شانه بر روی نمودار قیمتی شکل میگیرد. حالا اگر همین شکل به واسطهی اتصال سه دره شکل بگیرد، به آن «الگوی سر و شانه معکوس» گفته میشود. از روی شکل این نمودار میتوان به رفتار خریداران و فروشندگان در بازهی زمانی شکلگیری الگو پی برد. در ابتدا با نفوذ خریداران، قلهی اول شانه شکل میگیرد، سپس با هجوم فروشندگان، روند دچار نزول شده، سپس خریداران به میدان برمیگردند و با شکستن مقاومت شانه، بیشتر از پیش صعود کرده و قلهی سر را در الگو شکل میدهند.
این رقابت بین فروشندگان و خریداران ادامه پیدا میکند تا این که قله الگوهای قیمتی کنج (wedge) شانه دوم هم شکل میگیرد و الگو تکمیل میشود. حالا تحلیلگران تکنیکال از روی این اتفاقات میتوانند روند پس از الگوی سر و شانه را به صورت بازگشتی پیش بینی کنند!
الگوی کف یا سقف دوقلو، همانطور که از نام آن هم پیداست، به دو قله یا دو دره همسان اشاره دارد که تقریباً به یک اندازه در روند پیش رفتهاند. این الگو در اغلب اوقات در سقفهای دوقلو به شکل حرف «M» و در کفهای دوقلو، به شکل حرف «W» در نمودار دیده میشود و یکی از پرتکرارترین الگوهای بازگشتی به حساب میآید. این الگو نشان دهندهی دو تلاش ناموفق برای ادامه حرکت صعودی در نمودار برای عبور از خطوط مقاومت است که در حالت کف دوقلو، نشان دهندهی تلاش برای عبور از حمایتها و کاهش قیمت است. در نهایت، معمولاً پس از شکلگیری این الگو، قیمت پس از شکستن مقاومت یا حمایت، بهصورت نزولی یا صعودی تغییر جهت میدهد.
الگوی کف و سقف سهقلو زمانی ایجاد میشود که کشمکش بین خریداران و فروشندگان در الگوی کف و قیمت دوقلو همچنان ادامه پیدا کرده و منجر به تشکیل یک قله یا دره دیگر در نمودار قیمتی شود. در این صورت، بهجای مشاهده دو دره یا قله، شاهد تشکیل سه قله یا سه دره متوالی در نمودار قیمتی خواهیم بود که نشانهی بالقوهای برای تغییر روند به حساب میآید. این الگو به نسبت الگوهای قبلی، کاربرد کمتری دارد اما باز هم در گروه قویترین الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال کلاسیک قرار میگیرد. این الگو همچنین نشان میدهد که خریداران یا فروشندگان سه بار برای تغییر روند قبلی تلاش کردهاند و موفق نبودهاند. بنابراین وقتی خریداران و فروشندگان تلاش بیشتری برای تغییر روند انجام دهند، کف و سقفهای دوقلو به کف و سقفهای سهقلو تبدیل میشوند که مدت زمان بیشتری طول میکشد و میتواند برای تحلیلگران نتایج قدرتمندتری در پی داشته باشد.
الگوی پرچم یکی از الگوهای ادامه دهندهی معروف است که به صورت یک پرچم بر روی نمودار قیمتی دیده میشود. این الگو دارای دو بخش «پرچم» و «میله پرچم» است. میله پرچم به حالتی گفته میشود که روند قیمت برای مدتی به صورتی نزولی یا صعودی ادامه داشته باشد و پس از آن خود پرچم به صورت حرکات اصلاحی متوالی در یک شیب آرام صعودی یا نزولی (برعکس یا مماس با میله) ادامه پیدا کند. آنگاه میتواند خط صعود یا نزول قبلی را به اصلاحی متصل کرد و به شکل یک پرچم درآورد. پرچمها گاهی شیب نزولی، گاهی شیب صعودی و گاهی نیز بدون شیب هستند و در حال افقی شکل میگیرند. از این الگو زمانی استفاده میشود که با یک روند مشخص و قابل اطمینان روبهرو باشیم، در غیر اینصورت، استفاده از آن در بازارهای بدون روند و خنثی توصیه نمیشود.
این الگو نشان دهندهی یک حرکت شارپ صعودی یا نزولی است که در یک وقفهی کوچک به وسیلهی کانالهای مورب یا افقی دچار اصلاح میشود و سپس به روند قبلی خود ادامه میدهد.
الگوی مستطیل، یکی دیگر از الگوهای ادامه دهنده در تحلیل تکنیکال است که شباهت بسیاری به الگوی پرچم دارد اما با آن فرق دارد. همچنین الگوی پرچم از لحاظی به الگوهای کف و سقف دوقلو و سهقلو هم شباهت دارد که از روی جهت و شرایط روند و تغییرات قیمت میتوان آنها را از هم تمیز دارد. بهرحال الگوی مستطیل کارایی خاص خود را دارد و یک الگوی کاملاً مستقل به حساب میآید که میتواند نتایج متفاوتی را در اختیار تحلیلگران قرار دهد. این الگو همانطور که از عنوان آن هم پیداست، به شکل یک مستطیل روی نمودار ترسیم میشود. البته در داخل این مستطیل، الگوهای قیمتی کنج (wedge) یک حرکت اصلاحیه قرار دارد که در آن سقف و کف قیمتها بهصورت مکرر تکرار شدهاند و با کشیدن یک خط روی خطوط اصلاحی میتوان یک مستطیل ایجاد کرد.
محدودهی نوسانی این الگو نشان دهندهی محل تقابل فروشندگان و خریداران در بازار است که در نتیجهی آن میتوان روند آیندهی بازار را پیشبینی کرد!
سخن نهایی
گفتیم که برای فعالیت صحیح و حرفهای در بازارهای مالی باید به دانش تحلیل تکنیکال مجهز باشید و این تحلیل دارای ابزارها، استراتژیها و الگوهای قیمتی کنج (wedge) الگوهای متنوعی است که باید برای یادگیری آنها تحت آموزش قرار بگیرید. شاید با خواندن مقالات بتوان تا حدی الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال را تشخیص داد، اما استفاده و نتیجهگیری درست از این الگوها به تجربه نیاز دارد. به همین خاطر به شما توصیه میکنیم برای یادگیری اصولی تحلیل تکنیکال و همچنین برای فعالیت سودمند در بازارهای مالی، حتماً در دورههای آموزش تحلیل تکنیکال «دلفین وست» شرکت نمایید.
برای یادگیری “تحلیل تکنیکال” مسیر زیر را به شما پیشنهاد میکنیم:
دیدگاه شما