فرمول محاسبه حاشیه فروش


نکاتی در خصوص حاشیه سود عملیاتی:– سود عملیاتی بیان‌گر تفاوت میان سود ناخالص و هزینه‌های عملیاتی نظیر هزینه‌های اداری، توزیع، بازاریابی و فروش و سایر هزینه‌های عمومی است.– حاشیه سود عملیاتی معیاری است که کنترل هزینه‌های عملیاتی در سودآوری شرکت را بررسی می‌کند.– هرچه نسبت سود عملیاتی به میزان فروش عدد بزرگ‌تری باشد،‌ به این معناست که هم میزان سودآوری شرکت و هم میزان موفقیت در کاهش هزینه‌های عملیاتی زیاد است.

مارژین و مارکاپ

اصطلاح رایج در بازار که امروز به عنوان سود و یا حاشیه سود مطرح می شود گاهی شرکت ها با خریداران فرمول محاسبه حاشیه فروش دچار مشکل در تفهیم موضوع می شوند، به طور مثال شرکتی که قیمت خرده فروشی یک محصول آن 4000 هزار تومان است و قیمت مصرف کننده آن 5000 هزار تومان است ،میزان 1000 تومان را به عنوان سود برای آن محصول در نظر گرفته شده است ،

در فروشگاه های زنجیره ای عموما جهت خرید محصولات خود از درصد سود استفاده می کنند و محصولاتی که از درصد خاص (سود خود + مصرف کننده ) پایین تر باشد را در شلف خود قرار نمی دهند

چند روز پیش یکی از دوستان در این خصوص سوال داشت که ما می گویم محصولمان 25 درصد برای شما حاشیه سود دارد و مسئول فروشگاه می گوید 20 درصد و این محصول را در شلف فروشگاه قرار نمی دهد و این مسئله را نمی توانم برایش توجیه کنم .

تعریف حاشیه سود (اصطلاح رایج بازار)

نسبت به قیمت فروش محصول تعیین می گردد و میزان مبلغی که از فروش آن محصول بدست می آوریم منهای قیمت خرید خود می نمایم و می توانیم درصد سود خود را محاسبه نمایم .

محاسبه مارژین : (Profit Margin) ) از معادله تقسیم 1000 بر 5000 بدست می آید که برابر با 20 درصد می باشد.

NET PROFIT= NET PROFIT/REVENUE

با توجه به اینکه نحوه قیمت گذاری در درخواست سفارش از طرف مشتری بسیار تاثیر است،گاهی به دلیل حاشیه سود کم خریدار از خرید محصول طفره می رود، بخصوص اگر محصول جدید باشد که نیاز به معرفی توسط واسطه را داشته باشد،، لذا همیشه در قیمت گذاری باید به مسئله حاشیه سود واسطه ها توجه ویژه داشت .

حاشیه سود الگوی از قیمت خرده فروشی و هزینه بازار یابی است که برای محصول تعریف می شود.

این الگو اولین بار توسط (واگ در سال 1964) مطرح شد .

قیمت فروش خالص تقسیم بر قیمت خرده فروشی

قیمت خرده فروش : 4000

قیمت مصرف کننده : 5000

سود محصول : 1000

مارکاپ یا اضافه بها به قیمت خرید (مصرف کننده) اطلاق میگردد به این معنی کهمصرف کننده باید درصدبالاتری را به نسبت درصد خرید برای محصول هزینه نماید.

5000 هزار تومان تقسیم بر 4000 هزار تومان مساوی با 25 درصد است. یعنی مصرف کننده باید به میزان 25 درصد بیشتر به نسبت هزینه خرید محصول ،هزینه انجام دهد (هزینه مصرف )

به بیان ساده تر که توسط خانم نوشین بختیاری در یکی از کامنت ها به آن اشاره کرد:

به صورت ذیل نیز می توانید حساب کنید:

A: قیمت مصرف کننده
B: قیمت مغازه دار
X: تفاضل قیمت مصرف کننده و مغازه دار
حال اگر x را بر A تقسیم کنید سود از پایین یا مارجین را خواهید داشت
و اگر X را بر B تقسیم کنید سود از بالا یا مارک آپ را می توانید محاسبه نمایید

فرمول محاسبه حاشیه فروش

محاسبه توانایی پرداخت بدهی؛ نقدینگی و قابلیت کارکرد موثر

صورت جریان نقدینگی یکی از سه صورت مالی مهم است که صاحبان کسب و کارها از آن برای تحلیل جریان نقدینگی و سرمایه گذاران برای تعیین قدرت مالی شرکت از آن استفاده می کند. در یک کلام: جریان نقدینگی نیروی حیاتی کسب و کارهای کوچک است.

در مقاله ی آشنایی با نسبت های مالی با انواع آن و کاربرهای هر یک آشنا شدید، در این مقاله قصد داریم تا نسبت های مختص به جریان نقدینگی را بررسی نماییم. با لایواکانتینگ همراه شوید.

برخلاف سود خالص(مقدار حسابداری) که در صورت سود و زیان نشان داده می شود؛ صورت جریان نقدینگی به شما مقدار واقعی پول نقد تولید شده را نشان می دهد. حتی اگر کسب و کار شما، سود را در صورت سود و زیان نمایش دهد؛ این مسئله حیاتی است که نقدینگی کافی در بانک برای پرداخت هزینه ها؛ حقوق و دستمزد و خرید مواد اولیه مورد نیاز کسب و کار خود را داشته باشید.

مفهوم جریان نقدینگی متفاوت از سود و زیان خالص است و صاحبان کسب و کار می بایست هر کدام از آنها را به صورت جداگانه و از دیدگاه های مختلف تحلیل کنند. نسبت های مالی ای وجود دارد که به صاحبان کسب و کارها کمک می کند تا بر روی سود خالص و جریان نقدینگی تمرکز کنند.

تحلیل های جریان نقدینگی از نسبت هایی استفاده می کند که بر جریان نقدینگی شرکت و چگونگی پرداخت بدهی ها و ایفای تعهدات؛ نقدینگی و قابلیت کارکرد موثر تمرکز می کند. در ادامه مهمترین نسبت های مالی جریان نقدینگی ، نحوه ی محاسبه و تفسیر آنها بررسی می گردد.

1. نسبت جریان نقدینگی عملیاتی

نسبت جریان نقدینگی عملیاتی یکی از مهمترین نسبت های نقدینگی به شمار می رود. جریان نقدینگی نشانگری از چگونگی حرکت پول به داخل و خارج از سازمان و نحوه پرداخت صورتحساب های شرکت است.

نسبت جریان نقدینگی عملیاتی، جریان های نقدی که یک شرکت از عملیات های خود به عنوان بدهی جاری کسب میکند، را بررسی می کند. این نسبت مالی ارزیابی میکند که آیا نقدینگی می تواند در کوتاه مدت پرداخت بدهی ها را پوشش دهد.

نسبت جریان نقدینگی عملیاتی = جریان نقدینگی عملیاتی / بدهی های جاری

جریان نقدینگی عملیاتی از گزارش صورت جریان نقدینگی و بدهی های جاری از ترازنامه بدست می آیند.

چنانچه نسبت جریان نقدینگی عملیاتی برای یک شرکت کمتر از 0.1 باشد، شرکت توانایی پرداخت بدهی های کوتاه مدت خود را ندارد که خود یک وضعیت جدی و بحرانی برای شرکت تلقی می شود. این احتمال وجود دارد که موسسه نتواند به فعالیت خود ادامه دهد.

2. نسبت قیمت/جریان نقدینگی

نسبت قیمت به جریان نقدینگی معمولا یک شاخص بهتر برای ارزش شرکت محسوب می شود تا نسبت قیمت به درآمد. دانستن این نسبت واقعا برای یک شرکت مفید است بویژه اگر شرکت سهامی عام باشد. این نسبت، ارزش سهم شرکت را با جریان نقدی تولید شده برای هر سهام مقایسه می کند.

نحوه ی محاسبه ی آن به صورت:

قیمت/نسبت جریان نقدینگی = قیمت سهام / جریان نقدینگی عملیاتی به ازاء هر سهم

قیمت سهام معمولا نزدیکترین قیمت به سهام در همان روز است و جریان نقدینگی عملیاتی از صورت جریان نقدینگی بدست می آید.

3. نسبت حاشیه جریان نقدینگی

نسبت حاشیه جریان نقدینگی یک نسبت مهم است زیرا رابطه ی بین جریان نقدینگی تولید شده از عملیات ها با فروش را بیان می کند.

یک شرکت برای پرداخت سود سهام؛ تامین کنندگان و بدهی های خود و همچنین سرمایه گذاری در دارایی های جدید، نیاز به وجه نقد دارد؛ بنابراین اهمیت وجه نقد به اندازه ی سودی است که شرکت بدست می آورد.

نسبت حاشیه جریان نقدینگی توانایی شرکت برای تبدیل فروش به وجه نقد را ارزیابی میکند. نحوه ی محاسبه ی آن به صورت زیر است:

جریان نقدینگی حاصل از جریان های نقدینگی عملیاتی / فروش خالص = ______ درصد

صورت کسر این معادله از صورت جریان نقدینگی شرکت بدست می آید. مخرج کسر از صورت سود و زیان محاسبه می شود. هر چه این درصد بدست آمده بزرگتر باشد؛ بهتر است.

4. جریان نقدینگی عملیاتی/میانگین بدهی های کل

جریان نقدینگی عملیاتی/میانگین کل بدهی ها شبیه به نسبت بدهی کل/دارایی کل عمل می کند. هر دو توان شرکت برای پرداخت تعهدات یا توان پرداخت بدهی ها و بالانگه داشتن سر از آب (یک اصطلاح است و به معنای اجتناب از تسلیم شدن در برابر مشکلات، معمولا بدهی گفته می شود.) را محاسبه می کنند. شکل سابق آن بهتر است با این حال؛ از آنجا که توانایی را در یک بازه ی زمانی خاص محاسبه می کند و نه در یک نقطه ی زمانی؛ از مقادیر متوسط استفاده می شود.

نحوه ی محاسبه ی آن به صورت زیر است:

جریان نقدینگی عملیاتی/میانگین بدهی های کل =------ درصد

جریان نقدینگی عملیاتی از صورت جریان نقدینگی و میانگین بدهی های کل میانگین بدهی های کل از چندین دوره مالی هستند که از ترازنامه بدست می آید.

نسبت بالاتر؛ انعطاف پذیری مالی بیشتر و توانایی بیشتر در پرداخت بدهی ها را نشان می دهد.

5. نسبت جاری

نسبت جاری ساده ترین نسبت جریان نقدینگی است. این نسبت به مالک کسب و کار نشان می دهد که آیا دارایی های جاری برای پرداخت بدهی های جاری کافی هستند یا خیر. نسبت جاری به صورت زیر محاسبه می شود:

نسبت جاری = دارایی های جاری / بدهی های جاری

هر دو عدد موجود در این فرمول، از ترازنامه شرکت بدست می آیند. این پاسخ نشان می دهد که چندین مرتبه یک شرکت می تواند بدهی های کوتاه مدت خود را پرداخت کند و اندازه گیری نقدینگی شرکت است.

نسبت سریع (Acid-Test)

نسبت سریع یا acid test آزمونی است که بیشتر نقدینگی را مشخص می کند تا نسبت جاری. در صورتی که موجودی کالا برای فروش و امکان پرداخت بدهی های کوتاه مدت وجود نداشته باشد؛ موجودی انبار را از معادله حذف می کند.

نحوه ی محاسبه ی نسبت سریع به صورت زیر است:

نسبت سریع = دارایی های جاری – موجودی انبار / بدهی های جاری

حاشیه سود خالص و عملیاتی؛ معیاری برای بررسی میزان سودسازی شرکت‌ها

حاشیه سود خالص و عملیاتی

مسائل مالی همیشه جایگاه ویژه‌ای در تحلیل و بررسی شرکت‌ها دارند. از EPS گرفته تا صورت‌های مالی، همگی می‌توانند عملکرد یک شرکت را برای سهام‌داران عیان کنند. سهام‌داران شاخص‌های فراوانی را در این میان بررسی می‌کنند تا بتوانند بهترین سهام را خریداری کنند. در همین خصوص، حاشیه سود خالص و عملیاتی از جمله مهم‌ترین شاخص‌هایی هستند که برای بررسی وضعیت مالی و سودسازی شرکت‌ها از آن‌ها کمک گرفته می‌شود. این دو پارامتر هم‌چنین می‌توانند بیانگر توانایی شرکت در مدیریت هزینه‌ها باشند و به همین دلیل از معیارهای مهم در تصمیم‌گیری برای سرمایه‌گذاری هستند. اما حاشیه سود چیست و حاشیه سود خالص و عملیاتی چگونه بهره‌وری شرکت‌ها را نشان می‌دهند؟

حاشیه سود یعنی چه؟

آشنایی با حاشیه سود خالص و عملیاتی

پیش از آن‌که به توضیح حاشیه سود خالص و عملیاتی بپردازیم، بهتر است ابتدا کمی در خصوص مفهوم حاشیه سود صحبت کنیم. حاشیه سود مشخص می‌کند که از هر یک ریال (یا دلار) فروش محصول، چه مقدار سود کسب می‌شود. به این منظور مقدار سود را پس از کسر مالیات، بر میزان فروش خالص تقسیم می‌کنند. حاشیه سود خود به دسته‌های مختلفی تقسیم می‌شود. حاشیه سود خالص و عملیاتی، حاشیه سود ناخالص و حاشیه سود قبل از مالیات، از جمله انواع حاشیه سود به شمار می‌روند.

حاشیه سود به صورت درصدی بیان می‌شود. مثلا حاشیه سود ۳۰ درصدی نشان‌گر آن است که درآمد خالص شرکت به ازای هر ریال برابر است با ۰.۳ ریال از کل درآمد شرکت. چنان‌چه شرکت از فروش هر ریال از محصولات خود پول بیشتری کسب کند، حاشیه سود او بالاتر می‌رود. هم‌چنین به عنوان یک نکته نیز باید این مطلب را در نظر گرفت که معمولا زمانی که صحبت از حاشیه سود می‌شود، منظور حاشیه سود خالص است.

سهام‌داران با توجه به این فاکتور می‌توانند سوددهی شرکت‌ها را با یک‌دیگر مقایسه کنند. هم‌چنین مدیران شرکت از شاخص حاشیه سود برای اندازه‌گیری تولید درآمد استفاده می‌کنند. بهترین شیوه در این میان آن است که حاشیه سود شرکت در چند دوره با شرکت‌های مشابه و فعال در همان صنعت مقایسه شود.

نکته :

درست است که بررسی میزان سود خالص معیار مهمی در تحلیل بنیادی است و افراد زیادی به آن توجه می‌کنند تا سوددهی شرکت را متوجه شوند، اما نمی‌توان فقط و فقط به سودهای خالص توجه کرد. این مسئله موجب می‌شود که عملکرد شرکت به صورت دقیق بررسی نشود. نسبت‌های حاشیه سود به جای آن‌که میزان دارایی‌ها، سهام و سرمایه‌گذاری‌های شرکت را تخمین بزنند، میزان پولی را در نظر می‌گیرند که شرکت از فروش محصولات و دارایی‌ها و سرمایه‌گذاری‌ها به دست خواهد آورد.

حاشیه سود خالص چیست؟

در صورتی که هزینه‌های عملیاتی، مالی و مالیات را از مجموع درآمد شرکت کسر کنیم، سود خالص به دست می‌آید. یعنی با کسر تمامی هزینه‌ها از سود شرکت، سود خالص به دست می‌آید.

سود خالص ممکن است مثبت یا منفی باشد. چنان‌چه حاصل محاسباتی که به آن اشاره شد، منفی باشد، به آن زیان خالص گفته می‌شود.

شناسایی شرکت‌های سودده با بررسی سود خالص انجام می‌شود. هم‌چنین به منظور محاسبه سود هر سهم نیز فرمول محاسبه حاشیه فروش از این معیار استفاده می‌شود. دقیقا به همین خاطر است که معمولا به جای عبارت سود خالص، از عباراتی نظیر درآمد خالص شرکت یا EPS استفاده می‌شود. زمانی که شرکتی در مسیر رشد درآمدها و کاهش هزینه‌ها باشد، این مسئله نشان از بهبود سود خالص آن شرکت دارد.

بیشتر بخوانید

حاشیه سود خالص را در تحلیل‌ها مورداستفاده قرار می‌دهند. تغییراتی که در این معیار حاصل می‌شود، بیان‌گر تغییرات در سود هر سهم است. به این ترتیب سرمایه‌گذاران قادر خواهند بود که میزان تغییرات سهام مختلف را در دوره‌های گوناگون به دست آورند. سپس می‌‌توانند زمان مناسب را برای خرید سهم تشخیص دهند.

درصد حاشیه سود خالص نشان می‌دهد که از هر یک ریال فروش شرکت، چه اندازه از آن به سود خالص تبدیل شده است. مثلا اگر حاشیه سود خالص یک شرکت ۳۳ درصد باشد نشان می‌دهد که از هر ۱۰۰ ریال فروش شرکت، مبلغ ۳۳ ریال آن سود فرمول محاسبه حاشیه فروش خالص است. لازم به ذکر است که افزایش سود خالص به دو طریق انجام می‌شود؛ یا از طریق افزایش مبلغ فروش شرکت و یا از طریق کاهش هزینه‌ها.

نکات مربوط به بررسی حاشیه سود خالص

با استفاده از گزارش عملکرد دوره‌ای شرکت، می‌توان حاشیه سود خالص و ناخالص شرکت‌ها را تحلیل و بررسی کرد اما به هر حال باید این امر را در نظر گرفت که ممکن است شرکت‌ها حاشیه سود خالص یا ناخالص خود را کمتر از میزان واقعی‌اش نشان دهند. اما در گزارش میان‌دوره‌ای، حاشیه سود خالص یا ناخالص شرکت به شکل صحیح و دقیق و درستی اعلام می‌شود.

چنان‌چه افزایش حاشیه سود خالص ناشی از افزایش فروش شرکت باشد، لازم است که دلیل آن نیز مشخص شود چرا که ممکن است در یک شرکت شاهد افزایش فروش باشیم؛ اما این افزایش ناشی از افزایش نرخ‌ها باشد. آن هم در شرایطی که مقدار فروش در مقایسه با گذشته کاهش پیدا کرده باشد. چنان‌چه این اتفاق رخ دهد باید انتظار داشت که حاشیه سود ناخالص شرکت در آینده کم شود.

حاشیه سود عملیاتی چیست؟

حاشیه سود عملیاتی به میزان سودی گفته می‌شود که پس از پرداخت هزینه‌های متغیر و البته پیش از پرداخت بهره یا مالیات به دست می‌آید. در واقع این شاخص محاسبه می‌کند که میزان سود حاصل از هر یک ریال (یا دلار) فروش پس از پرداخت هزینه‌های متغیر تولید از جمله دستمزدها و مواد خام، چقدر است؛ ولی این محاسبات مربوط به زمانی است که بهره یا مالیات پرداخت نشده باشد.

درآمد عملیاتی که در محاسبه حاشیه سود عملیاتی به آن نیاز داریم، معادل با درآمد پیش از پرداخت بهره و مالیات است. به منظور اطلاع از نرخ درآمد عملیاتی و میزان فروش خالص برای هر شرکت، باید به صورت‌های مالی مراجعه کرد. این اطلاعات در صورت‌های مالی میان‌دوره‌ای ماهانه، سه‌ماهه، شش‌ماهه و یا یک‌ساله درج می‌شود. با مراجعه به سامانه جامع اطلاع‌رسانی ناشران (کدال) به آدرس www.codal.ir، می‌توان به این اطلاعات دسترسی پیدا کرد.

نکاتی در خصوص حاشیه سود عملیاتی:

– سود عملیاتی بیان‌گر تفاوت میان سود ناخالص و هزینه‌های عملیاتی نظیر هزینه‌های اداری، توزیع، بازاریابی و فروش و فرمول محاسبه حاشیه فروش سایر هزینه‌های عمومی است.

– حاشیه سود عملیاتی معیاری است که کنترل هزینه‌های عملیاتی در سودآوری شرکت را بررسی می‌کند.

– هرچه نسبت سود عملیاتی به میزان فروش عدد بزرگ‌تری باشد،‌ به این معناست که هم میزان سودآوری شرکت و هم میزان موفقیت در کاهش هزینه‌های عملیاتی زیاد است.

بیشتر بخوانید

روش محاسبه حاشیه سود خالص و عملیاتی

به منظور محاسبه سود عملیاتی لازم است که از فرمول زیر استفاده شود:

دقت کنید که درآمد عملیاتی که همان درآمد حاصل از کسر تمام هزینه‌هاست، در صورت حساب سود و زیان شرکت باقی می‌ماند. سود عملیاتی را نیز معمولا در بخش پایانی اظهارنامه درآمد درج می‌کنند.

مجددا یادآور می‌شویم که هنگام محاسبه حاشیه سود عملیاتی، درآمد عملیاتی در این فرمول، درآمدی است که قبل از پرداخت بهره و مالیات حاصل شده است. هزینه تمامی کالاهایی که به فروش رفته است و تمامی هزینه‌های معمول مربوط به فروش محصول و سایر هزینه‌های عمومی، از سود عملیاتی، درآمد خالص و سود خالص کسر می‌شود.

حاشیه سود خالص نیز از فرمول زیر به دست می‌آید:

محدودیت‌های حاشیه سود خالص و عملیاتی

درست است که حاشیه سود فاکتور مهمی برای مقایسه شرکت‌هاست اما حاشیه سود خالص و عملیاتی را تنها می‌توان به منظور مقایسه شرکت‌هایی که در یک زمینه فعالیت می‌کنند، مورد استفاده قرار داد. منظور شرکت‌های فعال در یک صنعت خاص است. هم‌چنین در حالت ایده‌آل، بهتر است شرکت‌هایی که قصد مقیسه آن‌ها را دارید، مدل‌های فروش و تجاری و کسب‌وکار یکسانی هم داشته باشند.

هنگامی که شرکت‌های مختلف در صنایع مختلف فعالیت می‌کنند، مدل‌های تجاری آن‌ها نیز متفاوت خواهد بود. بدیهی است که این مسئله تفاوت در حاشیه سود عملیاتی را در پی دارد. به همین دلیل مقایسه کردن شرکت‌هایی که با هم تفاوت دارند کار منطقی و عاقلانه‌ای به نظر نمی‌آید.

مثلا برخی از شرکت‌ها اقدام به فروش اجناس گران‌قیمت می‌کنند و سود بالایی به دست می‌آورند. این مسئله در حالی است که ممکن است موجودی کالا و هزینه‌های سربار این شرکت کم باشد. هم‌چنین شاید درآمد شرکت متوسط باشد اما حاشیه سود آن بالا باشد.

در سمت دیگر، شرکت‌هایی که کالاهایی اساسی تولید می‌کنند، نیازمند استخدام نیروی کار بیشتر و برخورداری از فضای بزرگ‌تری هستند. این شرکت‌ها موجودی کالای بیشتری دارند و هزینه سربار نیز در آن‌ها به نسبت بالاست. در این شرکت‌ها ممکن است درآمد بالا باشد اما حاشیه سود آن‌ها پایین است.

فراموش نکنید که درآمد عملیاتی یا همان درآمد پیش از پرداخت بهره و مالیات و استهلاک، با جریان نقدی تفاوت دارد. افزایش در حساب یا سرمایه در گردش شرکت‌ها به منظور تامین هزینه‌های لازم برای تولید و حفظ پایه دارایی شرکت در درآمد عملیاتی در نظر گرفته نمی‌شود، حال آن‌که در جریان نقدی چنین نیست. به‌علاوه مدیران شرکت‌ها با بررسی حاشیه سود عملیاتی، به این مسئله پی می‌برند که افزایش جمع کل درآمد شرکت از طریق کدام‌یک از پروژه‌ها اتفاق می‌افتد. البته شیوه‌های تخصیص هزینه‌های سربار، کار دشوار و پیچیده‌ای است و نباید از این مسئله غافل بود.

کاربرد حاشیه سود

حاشیه سود پایین را می‌توان چنین برداشت کرد که سوددهی شرکت وضعیت ایمنی ندارد. چنان‌چه یک شرکت با حاشیه سود پایین با کاهش فروش مواجه شود، میزان حاشیه سود آن کمتر هم خواهد شد. در این شرایط، حاشیه سود می‌توان خنثی یا به طور کلی منفی شود.

حاشیه سود پایین اطلاعات زیادی در دل خود دارد. یعنی می‌توان دریافت که شرایط یک صنعت یا شرایط کلان اقتصادی چگونه است. به عنوان مثال، کم بودن حاشیه سود یک شرکت، می‌تواند این‌گونه تعبیر شود که میزان فروش آن شرکت در مقایسه با سایر شرکت‌های فعال در همان صنعت کمتر است. یا می‌تواند به این معنا باشد که صنعتی که شرکت مذکور در آن فعال است، شرایط نامطلوبی دارد.

همچنین حاشیه سود پایین یعنی مخارج نسبت به درآمد بیشتر است. این امر می‌تواند ناشی از این مسئله باشد که مشکلات مدیریتی در شرکت وجود دارد و در نتیجه، مدیران می‌کوشند که هزینه‌ها را پایین نگه دارند. مخارج بالا می‌تواند در پی دلایل متعددی رخ دهد.

به عنوان مثال ممکن است شرکت موجودی زیادی از یک کالا داشته باشد که از میزان فروشش بیشتر است. یا ممکن است شرکت بیش از اندازه بزرگ و گسترده باشد و به این دلیل به کارمندان و فضای بیشتری نیاز داشته باشد. این مسئله طبیعتا نیازمند هزینه‌های بیشتری است.

در سمت دیگر، حاشیه سود بالا حاکی از آن است که شرکت می‌تواند به شکلی مطلوب، هزینه‌ها را کنترل کند. به علاوه استراتژی‌های قیمت‌گذاری نیز گه‌گاه در حاشیه سود خودنمایی می‌کند. مثلا با مشاهده حاشیه سود پایین، می‌توان حدس زد کالاها با قیمت کمتری به فروش می‌رسند.

جمع‌بندی

به طور کلی حاشیه سود مفهومی است که در تحلیل سودآوری شرکت‌ها کاربرد دارد. حاشیه سود را از تقسیم میزان سود به فروش شرکت به دست می‌آورند. سود عملیاتی، تفاوت سود خالص و هزینه‌های علمیاتی نظیر تمامی هزینه‌های عمومی، اداری، بازاریابی و‌ فروش را نشان می‌دهد. نسبت سود عملیاتی به میزان فروش، حاشیه سود عملیاتی نام دارد. این معیار نشان می‌دهد که شرکت چقدر در کنترل هزینه‌های عملیاتی سودآوری‌اش موفق است. هرچه این نسبت بزرگ‌تر باشد، به منزله سودآوری بیشتر و کاهش هزینه‌های عملیاتی است.

در سمت دیگر، با سود خالص سروکار داریم. سود خالص از کسر هزینه‌های عملیاتی، مالی و مالیات از مجموع درآمد شرکت به دست می‌آید. در واقع به بیان ساده، می‌توان گفت سود خالص مقدار سود باقی‌مانده شرکت پس از کسر تمامی هزینه‌هاست. با محاسبه نسبت سود خالص به میزان فروش، حاشیه سود خالص به دست می‌آید. این شاخص بیان‌گر میزان کنترل مطلوب هزینه‌های غیرعملیاتی و سودآوری شرکت‌ها است و نشان می‌دهد که شرکت از بازدهی بالایی برخوردار است.

تحلیل نقطه سر به سر در طرح توجیهی

اصولا نقطه سر به سر در طرح توجیهی جایگاهی است که در آن درآمد حاصل از فروش با هزینه های تولید برابر می گردد. البته این نقطه را همچنین می توان بر حسب واحد های فیزیکی محصول تولید شده و یا سطح ظرفیت مورد بهره برداری قرار گرفته نیز محاسبه نمود. استفاده از تحلیل نقطه سر به سر می تواند برای تعیین اثر تغییرات در قیمت گذاری محصول و تعیین هزینه های ثابت و متغیر تولید مفید باشد. این روش به طراحان پروژه اجازه می دهد که با در نظر گرفتن پیشنهادات سرمایه گذاری جایگزین، نقاط سر به سر متعددی را محاسبه نمایند.

هرقدر هزینه های ثابت بالاتر باشد، نقطه سر به سر نیز بالاتر خواهد بود. همچنین هرچه تفاوت بین قیمت فروش واحد و هزینه های عملیاتی متغیر بیشتر باشد، نقطه سر به سر پایین تر خواهد بود. در این وضعیت هزینه های ثابت سریعتر جذب می شود.

نقطه سر به سر در طرح توجیهی


چنانچه بخواهیم نقطه سر به سر را بر حسب واحدهای تولید شده فیزیکی بیان کنیم، می توانیم از معادله های زیر بهره بگیریم:

در نهایت نقطه سر به سر با استفاده از فرمول زیر محاسبه می شود:

نقطه سر به سر در طرح توجیهی


f هزینه های ثابت

P قیمت فروش

V هزینه های متغیر تولید است.

هرقدر هزینه های ثابت بالاتر باشد، نقطه سر به سر نیز بالاتر خواهد بود. همچنین هرچه تفاوت بین قیمت فروش واحد و هزینه های عملیاتی متغیر بیشتر باشد، نقطه سر به سر پایین تر خواهد بود. در این وضعیت هزینه های ثابت سریعتر جذب می شود.

مثال: یک شرکت تولیدکننده آیفون های تصویری از هزینه های ثابت 423850000 ریال در طول یک سال برخوردار است، در صورتی که میانگین قیمت هر دستگاه آیفون تصویری 12500000 و هزینه های متغیر آن 7800000 باشد، میزان نقطه سر به سر را بر حسب میزان تولید و مبلغ فروش محاسبه نمایید.
تعداد واحد فروش در سطح نقطه سر به سر

نقطه سر به سر در طرح توجیهی

میزان فروش در سطح نقطه سر به سر

از نقطه سر به سر می توان به سهولت در تحلیل حساسیت بهره گرفت. این روش به خصوص در تعیین اثر تغییرات در قیمت های واحد و هزینه های تولید متغیر و ثابت در نقطه سر به سر یک پروژه مفید است. با استفاده از این روش امکان محاسبه پیشنهادهای جدید سرمایه گذاری که از جریان های فناورانه و یا هزینه های متفاوت برخوردارند می توان بهره گرفت. در مجموع لازم است این موضوع را در نظر داشت که هر گونه تغییر می تواند تاثیر بسزایی بر نقطه سر به سر داشته باشد. با استفاده از روش ترسیمی نیز می توان نقطه سر به سر شرکت بالا را نمایش داد.

Kaveh Irani

تجزیه و تحلیل نقطه سر به سر به منظور تعیین هدف های فروش در بنگاه های تولید و اقتصادی یکی از تکنیک هایی است که بسیار حایز اهمیت می باشد.

نقطه سر به سر یا نقطه ای که واحد تولیدی مقداری را که باید تولید کند و همان تعداد را بر حسب قیمت بازار به فروش برساند که نه سود کند و نه زیان ببرد؛ از آنچا که برای رسیدن به این تعداد لازم است ابتدا واحد تولید کننده هزینه های تولیدی خود را با تفکیک فرمول محاسبه حاشیه فروش هزینه های متغیر Variable cost و هزینه های ثابت Fixed cost شناسایی کند و با بدست آوردن نرخ فروش محصول خود در بازار از فرمول زیر می تواند تعداد در نقطه سر به سر را بدست آورد.

F

P – V

· مثال : اگر فرض کنیم هزینه ثابت یک کارخانه -/ 6،500،000 ریال و هزینه متغیر یک واحد کالا -/ 1،800 ریال و قیمت فروش یک واحد کالا -/ 2،950 ریال است می توان از فرمول فوق تعداد در نقطه سر به سر را بدست آورد.

ب ا نمودار زیر نیز می توان نقطه سر به سر را نمایش داد.

در حقیقت مخرج کسر نشان دهند حاشیه سود است که در نقطه سر به سر برابر است با مقداری که با تقسیم بر هزینه ثایت تعداد در نقطه سر به سر بدست می آید بعنی اگر تعداد بدست آمده در نقطه سر به سر را ضربدر حاشیه سود کنیم برابر خواهد بود با هزینه های ثابت محصول.

حاشیه سود = قیمت فروش یک واحد - هزینه متفیر یک واحد

از آنجایی که بنگاه های تولید بعضا بیش از یک محصول تولید می کنند؛ نقطه سر به سر برای این بنگاه های اقتصادی کمی پیچیده تر می گردد و دیگر نمی توان از فرمول بالا استفاده نمود.

نقطه سر به سر برای واحد های تولید که بیش از یک محصول تولید می کنند.

علاوه بر اطلاعات نقطه سر به سر بر ای تک محصول « هزینه ثابت؛ هزینه متغیر یک واحد؛ قیمت فروش یک واحد » می بایست حاشیه فروش برای هر محصول را محاسبه نمود و سپس در صد فروش هر یک از محصولات به کل فروش را حساب کرد برای این منظور ستون آخر را ستون جمع اختصاص می یابد و با تقسیم فروش یک واحد از هر محصول به جمع قیمت فروش یک واحد محصولات این در صد معین می گردد.

حالا CM از مجموع میانگین موزون حاشیه فروش بدست می آید که با استفاده از فرمول زیر تعداد کل محصول در نقطه سر به سر محاسبه می گردد .

FC

B .E .P . =

CM

با اعمال در صد فروش هر یک از محصولات به کل فروش به تعداد کل بدست آمده؛ مقدار نقطه سر به سر برای هر محصول مشخص می شود.

برای روشن شدن ذکر یک مثال لازم است.

مثال :

واحد تولیدی سه محصول الف – ب و پ را تولید می کند اطلاعات اولیه به شرح زیر است:

شرح

محصولات

الف

ب

پ

قیمت فروش یک واحد

3,500

4,000

5,500

هزینه متغیر یک واحد

1,800

2,100

2,900

هزینه ثابت

6,500,000

مطلوبست محاسبه نقطه سر به سر برای هر یک از محصولات.

روش حل :

جدول یک – محاسبه حاشیه فروش و در صد فروش هر یک از محصولات به کل فروش.

شرح

محصولات

جمع

الف

ب

پ

قیمت فروش یک واحد

3,500

4,000

5,500

13,000

هزینه متغیر یک واحد

1,800

2,100

2,900

6,800

حاشیه فروش ( CM ) یک واحد

1,700

1,900

2,600

6,200

در صد فروش هر یک از محصولات به کل فروش

27%

31%

42%

100%

هزینه ثابت

6,500,000

جدول دو – محاسبه میانگین موزون حاشیه فروش یا CM

محاسبات

محصول

458 =

27%

1,700

الف

585 =

31%

1,900

ب

1,100=

42%

2,600

پ

2,14۳=

100%

جمع

جدول سه – محاسبه نقطه سر به سر کل برای تمام محصولات

6,500,000

FC

= ۳۰۳۴

B .E .P . =

2,142

CM

جدول چهار- تعیین نقطه سر به سر به تفکیک هر محصول

تعداد محصول در نقطه سر به سر

محاسبات

محصول الف

817 =

27%

3,034

محصول ب

93۳ =

31%

3,034

محصول پ

1,284 =

42%

3,034

---------------------------------------------
برداشت از این تارنگار، تنها با یاد کرد از نام نویسنده و نام کاوه ایرانی امکان پذیر است و نویسنده این تارنگار بر خود بایسته می دانند که از قوانین "کپی رایت" پیروی کنند.
---------------------------------------------
---------------------------------------------
از لابه لای متون:
نوروز در خاکستر و خون
" در تواريخ سيستان آمده است:
وقتی که سپاهيان عرب به فرماندهی قُتيبه، سيستان را به خاک و خون کشيدند، و سراسر اين سرزمين را در زير شمشير خليفه‌ی جاهلی آرام کرده بودند، مردی چنگ نواز، در کوی و برزنِ شهر ها که غرق خون و آتش بود، از کشتارها و جنايات « قُتيبه » قصه ها میگفت و اشکِ خونين از ديدگان آنانی که بازمانده بودند، جاری می ساخت و خود نيز، خون می گريست . . . . و آنگاه بر چنگ می نواخت و می خواند:
با اين همه غم در خانه دل
اندکی شادی بايد که گـاهِ نوروز است."
---------------------------------------------
ششم فروردین سالروز زایش آشو زرتشت پیام آور آریایی؛ پیام آور نیکی و مهر برای جهان.
--- خجسته باد بر تو هم میهن آریایی ---
---------------------------------------------
هجدهم فروردین سالروز در گذشت پدر ایران ویچ
---- سالروز در گذشت کورش بزرگ ----
---------------------------------------------
نوزدهمین روز از فروردین ماه؛ روز فروردین نام دارد و در این روز چشن فروردینگان برگزار می شود.
------ فروردینگان بر شما شاد باد ------
---------------------------------------------
دوازدهم تیر ماه برابر است با سالروز تولد بابک خرمدین
---------------------------------------------
14 امرداد ماه 2568 یک‌سد وسومین سالروز جنبش مشروطه‌ی ایران
این روز ملی به آزدایخواهان میهن پرست فرخنده باد!
یاد باد خاطره‌ی شهیدان راهِ استقلال، آزادی و سرفرازی ملّت ایران در همه‌‌ی ادوار تاریخ، به ویژه در دوران جنبش مشروطیت ایران!
---------------------------------------------



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.