تحلیل تکنیکال بورس چیست، ابزار های آن کدام اند؟
تحلیل تکنیکال (technical analysis)، روشی است که با تکیه بر تحلیل دادههای درونی بازار، در یافتن نقاط مناسب خرید و فروش به معاملهگران کمک میکند. بر خلاف تحلیل بنیادی که تلاش میکند ارزش موضوع مورد معامله را ارزیابی کند، تمرکز تحلیل تکنیکال بر روی الگوهای حرکت قیمت، سیگنالهای معاملاتی و بسیاری ابزارهای نموداری دیگر است. در این مقاله تلاش میکنیم این موضوع را بیشتر باز کنیم.
تاریخچه تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال، آنگونه که به طور معمول در بازار شناخته میشود، برای اولین بار توسط شخصی به نام چارلز داو (Charls Dow) و در نظریه داو در اواخر قرن ۱۹ میلادی معرفی شد. در بیش از یک قرنی که از عمر تحلیل تکنیکال میگذر، محققین بسیاری به تکامل و بسط این روش کمک کردهاند. در نتیجه امروزه ابزارهای به مراتب گستردهتری تحت عنوان تحلیل تکنیکال به کار گرفته میشوند.
فرضهای اساسی تحلیل تکنیکال
امروزه، تحلیل تکنیکال سه فرض اساسی و بنیادین دارد:
۱. همه چیز در قیمت بازار لحاظ شده است. این فرض، محل بیشترین انتقادات به تحلیل تکنیکال است. چرا که با استناد به این فرض، دیگر نیازی به تحلیل بنیادی نیست. تحلیل تکنیکال معتقد است که همه چیز (شامل روانشناسی معاملات، عوامل بازار و شاخصهای بنیادی شرکت، در قیمت بازار سهام (یا هر نماد معاملاتی دیگر) تاثیرگذار بودهاند.
۲. قیمت به صورت رونددار حرکت میکند. قیمت، در روندهای کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت در حرکت است. این یعنی قیمت تمایل بیشتری به تداوم روند قبلی دارد تا تغییر آن. بخش عمده تحلیلهای تکنیکال نیز به شناسایی صحیح روند بستگی دارند.
۳. تاریخ، تمایل به تکرار خود دارد. طبیعت تکرارشونده حرکات قیمت معمولا به روانشناسی معاملات نسبت داده میشود. این موضوع با توجه به اینکه ریشه در ترس یا هیجان دارند، به میزان زیادی قابل پیشبینی هستند. به همین دلیل، تحلیلگران تکنیکال با بررسی الگوهای حرکتی قیمت تلاش میکنند این احساسات را شناسایی و به دنبال آن حرکات آتی قیمت را تخمین بزنند.
محدوده دید تحلیل تکنیکال
اساسا در هر بازاری که دادههای تاریخی معاملاتی آن موجود باشد میتوان از تحلیل تکنیکال بهره جست. این یعنی تحلیل تکنیکال میتواند در بازارهای سهام، آتی، کالا، درآمد ثابت، جفتارزها و موارد دیگر به مفید واقع شود. افزون بر این، تحلیل تکنیکال میتواند در هر قاب زمانیای (به شرط وجود دادههای کافی) مورد استفاده قرار بگیرد.
از بررسی حرکات ریز قیمت در قاب زمانی چند دقیقهای تا بررسی حرکات بلند مدت هفتگی و ماهانه، همگی در تحلیل تکنیکال ممکن هستند. همین مساله باعث میشود تحلیل تکنیکال کاربرد گستردهای در تمامی بازارها داشته باشد و متناسب با شخصیت و روحیات معاملهگران مختلف، از این روش تحلیلی بهره برد.
ابزارهای تحلیل تکنیکال
واقعیت آن است که تحلیل تکنیکال، دنیایی بسیار پویاست. نمیتوان آن را محدود به چند ابزار خاص کرد. با این وجود، ابزارهایی هستند که به دلیل کثرت و عمومیت استفاده، به نوعی تبدیل به ابزارهای کلاسیک و جدایی ناپذیر از این تحلیل شدهاند. در اینجا، برخی از مهمترین و پرکاربردترین این ابزارها را معرفی میکنیم.
روند در تحلیل تکنیکال
بخش عمدهای از تحلیلهای تکنیکال مبتنی بر شناسایی روند حرکتی قیمت است. شناسایی صحیح روند در بازار واقعی (و نه در بررسی گذشته بازار) کاری بسیار دشوار است. اما اگر این کار به درستی صورت بپذیرد، فرصتهای فوقالعادهای را در اختیار معاملهگران برای یافتن نقاط ورود و خروج قرار میدهد.
حمایت و مقاومت
شناسایی سطوح حمایت و مقاومت، بخش پرکاربرد دیگر در تحلیل تکنیکال است. این سطوح به طول کلی شامل دو نوع میشوند:ایستا (قیمت مشخص) و پویا (به مرور زمان تغییر میکنند). شناسایی این سطوح وابسته به شناسایی صحیح نقاط بازگشتی قوی بازار (پیووت) است. هر پیووت، یک سطح حمایت/مقاومت بالقوه است. با اتصال پیووتهایی که در یک راستا قرار دارند میتوان خطوط حمایت/مقاومت پویا (داینامیک) رسم کرد.
- انواع خطوط حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال
فیبوناچی در تحلیل تکنیکال
ابزار پر کاربرد دیگر در تحلیل تکنیکال، ابزارهای فیبوناچی است. بعد از شناسایی روند، به کمک فیبوناچی اصلاحی میتوان سطوح بازگشتی قیمت در مسیر اصلاح حرکت پرشتاب گذشته را تخمین زد.
به کمک فیبوناچی بسطیافته نیز میتوان تخمین زد پس از پایان یک اصلاح، قیمت به چه میزان میتواند در جهت روند به حرکت خود ادامه دهد.
- خطوط و اعداد فیبوناچی و کاربرد آن در تحلیل تکنیکال
الگوهای قیمتی
مجموعه الگوهای قیمتی که شامل الگوهای ادامه دهنده و بازگشتی میشوند نیز به شدت پر کاربرد هستند. الگوهای بازگشتی نظیر سر و شانه، کف یا سقف دوقلو (یا سهقلو) و… میتواند به شناسایی پایان (ولو مقطعی) یک روند کمک کند.
ابزارهای ادامه دهنده مانند پرچم، مثلث و… نیز میتواند به معاملهگر، در شناسایی زمان و قیمت مناسب جهت همراه شدن با روند یاری رساند.
اندیکاتور و اسیلاتور
اندیکاتورها و اسیلاتورها به شدت در میان فعالان بازارهای مالی پرکاربرد هستند. این ابزارها، در حقیقت چیزی بیش از یک سری محاسبات روی قیمت و حجم معاملات نیستند. با این حال، بسیاری از تحلیلگران از این ابزارها برای گرفتن تایید سیگنال معاملاتی استفاده میکنند.
معروفترین اندیکاتور و اسیلاتورها شامل شاخص قدرت نسبی (RSI) میانگین متحرک، MACD، شاخص جریان نقدینگی، ایچیموکو و… هستند.
الگوهای شمعی در تحلیل تکنیکال
سبک خاص دیگری که بین بسیاری از معاملهگران مرسوم است، استفاده از الگوهای شمعی است.در این روش، بر اساس حرکات قیمت در شمعها، تصمیمات معاملاتی گرفته میشود. برخی معاملهگران از الگوهای شمعی در کنار دیگر ابزارها (مثلا برای تایید واکنش بازار به سطوح فیبوناچی) استفاده میکنند.
اما برخی دیگر از معاملهگران که به شدت با اندیکاتورها مخالف هستند، الگوهای شمعی را حداکثر در ترکیب با سطوح حمایت/مقاومت، بهترین ابزار برای معاملات میدانند. معروفترن الگوهای شمعی عبارتاند از پوشا، چکش، ستاره صبحگاهی، فرفره، سهتفنگدار و…
معایب تحلیل تکنیکال
بزرگترین تردید در اعتبار تحلیل تکنیکال به اصل اقتصادی نظریه بازارهای کارا باز میگردد. بر اساس این نظریه، قیمت بازار بازتابی است از اطلاعات گذشته و حال حاضر و در نتیجه راه دیگری برای بهرهگیری از الگوها برای کسب سود بیشتر از بازار نیست.
اقتصاددانان و تحلیلگران بنیادی نه تنها معتقدند هیچ اطلاعات اضافی سودمند و قابل استفادهای در دادههای قیمتی و حجمی وجود ندارد بلکه اساسا فرض تکرار تاریخ در تحلیل تکنیکال را به چالش میکشند. به اعتقاد این گروه، قیمت نه در مسیر تکرار گذشته بلکه به صورت تصادفی حرکت میکند.
نقد دیگری که به تحلیل تکنیکال وارد میشود، توانایی این روش در تحلیل بازار را به چالش میکشد. بسیاری معتقدند که اگر فلان روش تکنیکال در بازار جواب میدهد، به دلیل حقانیت تحلیل تکنیکال نیست بازار رونددار چیست؟ بلکه به دلیل آن است که بسیاری معاملهگران از آن روش خاص استفاده میکنند.
طبیعی است که اگر تعداد زیادی از معاملهگران روی قیمت میانگین ۱۰۰ روزه به دنبال خرید باشند، سفارشات زیادی آنجا گذاشته میشود و قیمت به آن سطح واکنش نشان میدهد. این واکنش، نه به خاطر تحلیل درست تحلیلگران بلکه به خاطر کثرت کسانی است که به تصور تحلیل درست رفتار بازار، در آن قیمت اقدام به ثبت سفارش کردهاند.
جمعبندی
جدا از انتقاداتی که به تحلیل تکنیکال میشود، این روش تحلیلی به خصوص زمانی که از عینیت برخوردار باشد، ابزاری فوقالعاده برای ارزیابی کمی گذشته بازار است. این امر، به شدت میتواند به دقت در طراحی، تست و پیادهسازی استراتژیهای معاملاتی کمک کند.
با این حال، بسیاری از معاملهگران به دلیل داشتن درک و تصورات نادرست در مورد تحلیل تکنیکال، استفاده نادرست و نابهجایی از آن میکنند. پرداختن به باورهای نادرست درباره تحلیل تکنیکال، نیازمند مقالهای جداگانه و مفصل است.
چگونه بهترین جفت ارز را برای معامله انتخاب کنیم؟
در ابتدای بحث انتخاب بهترین جفت ارز ها برای معامله در فارکس، تعریفی از مفهوم جفت ارز (Currency Pair) و تفاوت ماهیت معامله بر روی این ارزها و سهام می پردازیم.
جفت ارز چیست؟
در بازار مالی فارکس جهت تبادل ارزها، همواره ارزش یک ارز در مقابل ارز دیگری سنجیده می شود به همین دلیل مفهوم جفت ارز به وجود آمده است. شما در این بازار همیشه ارزش دلار آمریکا را در مقابل یک ارز دیگر می بینید و به تنهایی معنایی ندارد. مثلا دلار آمریکا در مقابل ین ژاپن دارای ارزش ۱۰۸.۲۳ است یعنی هر دلار آمریکا ۱۰۸.۲۳ برابر ین ژاپن ارزش دارد (به معنای دیگر برای خرید هر دلار آمریکا باید ۱۰۸.۲۳ ین ژاپن بپردازید.)
تفاوت جفت ارز و سهام
با توجه به معرفی قسمت قبلی، می توان مفهوم دو سویه بودن بازار را توضیح داد. چون با جفت ارزها سر و کار داریم در نتیجه بالا رفتن ارزش یک سمت این ارز باعث پایین آمدن ارزش طرف مقابل می شود. مانند مثال قسمت قبلی، اگر دلار آمریکا قوی شود در نتیجه ین ژاپن تضعیف می شود و بلعکس. در نتیجه نیازی نیست ما همواره از بالا رفتن ارزش یک سمت سود ببریم بلکه می توانیم از پایین آمدن ارزش طرف مقابل نیز سود ببریم. در این نوع بازار بر خلاف بازار سهام و بورس که فقط با بالا رفتن ارزش سهام یک شرکت سود می برید و تنها گزینه خرید وجود دارد، در این بازار دو گزینه خرید و فروش وجود دارد که خرید برای خریدن طرف اول و فروش جهت خرید طرف دوم یا همان فروش طرف اول است. در نتیجه چه نمودار قیمت به بالا برود چه پایین شما می توانید با پیش بینی مسیر حرکت سود کنید در ثورتی که در سهام فقط با بالا رفتن نمودار قیمتی سود می کنید.
انواع ارز ها
در این بخش به بررسی انواع جفت ارزها و معرفی آن ها می پردازیم تا مفهوم کامل شود و بتوانیم در بخش آخر بهترین ارزها را برای معامله انتخاب کنیم.
جفت ارز های اصلی (Major Currency)
۴ جفت ارز زیر را جفت ارز های اصلی می نامند و بیشترین حجم معاملات در بازار مالی فارکس بر روی این ارزها انجام می شود.
- EUR/USD (مقدار برابری ارزش یورو در مقابل دلار)
- GBP/USD (مقدار برابری ارزش پوند در مقابل دلار)
- USD/CHF (مقدار برابری ارزش دلار در مقابل فرانک سویس)
- USD/JPY (مقدار برابری ارزش دلار در مقابل ین ژاپن)
در لیست بالا، یورو به دلار دارای بیشترین حجم معاملات است و ارز اصلی در این بازار شناخته می شود. همانطور که متوجه شده اید دلار آمریکا در بین ارز های دیگر بیشترین حجم معاملات را دارد.
جفت ارز های فرعی (Cross Rate)
جفت ارز هایی که در هیچ سمت آن دلار آمریکا (USD) وجود نداشته باشد را جفت ارز متقاطع یا فرعی می گویند. به دلیل حجم معملات بالا بر روی دلار و همانطور که در قسمت قبل گفته شد، در نتیجه عدم وجود دلار در طرفین آن را تبدیل به ارز فرعی می کند و طبیعتا معاملات کمتری بر روی این موارد انجام می شود.
میزان حرکت و تغییر قیمت در ارزها
برای انتخاب بهترین جفت ارز برای معامله در بازار فارکس ۲ نکته مهم وجود دارد. اول اینکه جزو ارزهای اصلی باشد زیرا دارای حجم معاملات بالاتری هستند و دوم اینکه میزان تحرکات و تغییر قیمت روزانه بیسار مهم است. اگر ارزی دارای معاملات کمی باشد و نمودار قیمتی آن خیلی بالا یا پایین نرود در نتیجه سود زیادی برای شما ندارد. هرچه تغییرات قیمت روزانه یک ارز بیشتر باشد فرصت های معاملاتی در نتیجه سود بیشتری برای شما دارد. شناسایی جفت ارزهای مناسب یکی از مباحث دوره الفبای فارکس است.
برای مشاهده بیشترین تغییرات قیمت در ارزها می توانید از ابزار های مختلفی استفاده کنید. تعدادی از این ابزار ها بر روی نرم افزار معاملاتی شما اضافه می شود و تعدادی دیگر به صورت آنلاین در دسترس هستند. برای سادگی کار و شروع بر روی این مفهوم شما می توانید از سایت معتبر OANDA استفاده کنید تا این میزان تغییرات را به درصد و به پیپ مشاهده کنید.
۸ نکته مهم در معاملات فارکس
معاملات موفق نیازی نیست پیچیده و بسیار سخت باشد. در حقیقت، بهترین معاملهگران فارکس از نکات و ترفندهای ویژهای برخوردار نیستند، اما آنها چند کار ساده را متفاوت از معاملهگر آماتور انجام میدهند. در این مقاله،لیستی از ۸ نکته و کارهایی که شما در حال حاضر انجام میدهید و تأثیر زیادی بر معاملات شما خواهند داشت ارائه میدهیم.
معامله یک دویدن سریع نیست؛ یک ماراتن است شما باید اطمینان حاصل کنید که بر اساس آن اصول اساسی کار میکنید زیرا آنها اطمینان حاصل میکنند که ترید شما در یک پایه محکم بنا شده است.
۱. درک این نکته که بازار خوب کدام است
اولبن قدم این است که بدانید برای استراتژی که در فارکس استفاده میکنید چه بازاری کارایی دارد. آیا بازار روند دار بهتر جواب میدهد یا اینکه بازار رنج بهتر است. بنابراین فهمیدن این نکته که هم اکنون بازار روند و مومنتوم دارد یا رنج است بسیار بازار رونددار چیست؟ مهم است.
۲. انتخاب تایم فریم مناسب در فارکس
این با نکته قبلی ارتباط دارد. من بطور مداوم بین بازههای زمانی روزانه، ۴H و ۱H تغییر میکنم، بسته به نحوه حرکت قیمت. گاهی اوقات بازه زمانی روزانه نوسان کمی دارد اما ۴H یا ۱H روندهای خوبی را در چارتهای فارکس به شما ارائه میدهد. در چنین مواقعی، من به بازههای زمانی پایینتر میروم. اما وقتی ۱H یا ۴H بیش از حد نامنظم هستند و کندلها سایههای زیادی دارند، به Daily میروم، جایی حرکت نمودار در آن آهستهتر است.
۳. بدانید که چه زمانی در فارکس نباید معامله کنید
یکی از مهمترین مهارتهای معاملهگیری در فارکس دانستن این موضوع است که چه زمانی معامله نکنید. اغلب میتوانید دلایلی را مطرح کنید که چرا قیمت بالا و پایین میرود، اما این بدان معنی نیست که شما حتما باید معاملهای انجام دهید.
شما باید مانند یک تیرانداز معامله کنید، فقط منتظر بهترین موقعیت باشد و سعی کنید تمرکزتان را از دست ندهید. در زیر چند مورد از زمانهایی که نباید ترید کنید را ذکر میکنیم:
- زمانی که نمیدانید نقطه خروج شما کجاست.
- زمانی که نوع حرکت بازار با استراتژی شما همخوانی ندارد.
- زمانی که میخواهید حجم معامله خود را افزایش دهید.
- زمانی که بازار بیش از حد بالا یا پایین رفته است.
- زمانی که قیمت از نقطه ورود شما عبور کرده است.
- زمانی که هیچگونه تحلیلی انجام نداده اید.
۴. به چارت با دقت نگاه کنید
بسیاری از معاملهگران اشتباه میکنند که فقط روی الگوهای نمودار یا کندلی تمرکز میکنند و به تصویر بزرگتر نگاه نمیکنند.
اگرچه الگویهای خطی و کندل استیک نقش مهمی در معاملات فارکس بازی میکند، اما این الگوها باید از نظر پرایس اکشن و موقعیت کلی بازار تایید شده باشد. به عنوان مثال الگوی سر و شانه میتواند بسیار قدرتمند باشد، اما اگر در سطحی از بازار شکل بگیرد که منطقی بنظر نرسد یا در جایی باشد که احتمال برگشت روند وجود دارد، میتوان از این الگو و معامله زدن صرفنظر کرد. فرصت همیشه یکی پس از دیگری وجود خواهد داشت.
۵. بدانید چه زمانی از معاملات ضررده در فارکس خارج شوید
این نکته بسیار مهمی است که در معاملاتی که به ضرر نرفتهاند، در صورتی که حد ضرر ندارید بیش از حد نمانید. این مورد میتواند به راحتی تفاوت بین معاملهگر برنده و بازنده را در فارکس ایجاد کند. پیشنهاد میشود حتما برای معاملات خود بر اساس استراتژی که استفاده میکنید حد ضرر قرار دهید.
۶. با اهداف واقع بین باشید
وقتی یک معامله انجام میدهید و سود خوبی کسب میکنید، اشتباه نکنید و بلافاصله یک معامله دیگر را باز نکنید در حالی که هیچ تحلیلی انجام ندادهاید. این مورد اغلب زمانی اتفاق میافتد که معاملهگران حساب های کوچکی دارند یا سعی میکنند ضررها را جبران کنند.
۷. بردهای کوچک جمع میشوند
نیازی نیست که شما در فارکس هر چند هفته حساب خود را دو برابر کنید. همچنین باید مراقب وعدههای گروهها و کسانی باشید که شعار میدهند استراتژی یا اندیکاتور آنها سودهای نامعقولی میدهد. میزان سود در استاندارد جهانی بازار فارکس حدود ۱۰% است، بنابراین از کسانی که برای تبلیغاتشان ارقام زیادی ارائه میکنند بر حذر باشید.
۸. توقف ذهنی داشته باشید
در اینجا منظور من توقفهای ذهنی به این معنا نیست که چه موقع از معامله خارج شوید، بلکه چه زمانی از میز معاملاتی خود فاصله بگیرید و معامله زدن را متوقف کنید.
احساساتی مثل ترس، طمع و انتقام مشکلات بسیار زیادی را برای اکثر معاملهگران بوجود میآورد. به عنوان مثال معامله انتقام جویانه بعد از یک ضرر یا معامله بیش از حد (over trade) باعث ایجاد ضررهای بزرگتری میشود که جبران آنها بسیار سخت است.
هر معاملهگر باید قانونی برای توقف روز یا هفته داشته باشد. به عنوان مثال، پس از ۲ یا ۳ ضرر متوالی، روز خود را به پایان برسانید و معامله را متوقف کنید. اگر در هفته ۵% از حسابتان را از دست دادهاید ، آن هفته دیگر معامله نکنید.
حد سود در بازارهای مالی (بورس، ارز دیجیتال، فارکس)
مهمترین رکن موفقیت در بازار سرمایه، مدیریت دقیق و اصولی ریسک و سرمایه میباشد. بدون توجه به این رکن، حتی در صورت موفقیت در بازارهای مالی، این موفقیت از طریق قمار سرمایه بدست آمده است. در حالی که در معاملات اصولی، سرمایه فرد به هیچ عنوان به دست شانس و سرنوشت سپرده نمیشود. مدیریت ریسک و سرمایه از اجزاء مختلفی تشکیل شده است که حد سود یکی از این اجزاء میباشد.
برای مطالعه بیشتر در مورد مدیریت ریسک و سرمایه میتوانید به مقالهی ریسک حساب شده در انجام معاملات مراجعه کنید.
تعریف مفهومی
هنگامی که یک معاملهگر در معامله خود به سوددهی میرسد و میزان آن در حد مطلوبش باشد، اقدام به بستن معامله به قصد برداشت سود خود میکند. شناسایی حد مطلوب سود برای هر فرد بسته به استراتژی تحلیلی معاملاتی مورد استفاده وی متفاوت میباشد. حد سود میتواند توسط پارامترهای تکنیکال یا فاندامنتال تعیین شود.این پارامتر میتواند در بازه زمانی کوتاهمدت به دست آمده باشد و یا هدفی در بلندمدت بوده باشد. همچنین میتواند نشاندهنده یک سطح استاتیک یا داینامیک در نمودار قیمت باشد.
نکات کلیدی
- با فروش دارایی در حد سود، سرمایهگذار اقدام به کسب سود بدست آمده از زمان خرید اولیه تا آن لحظه میکند.
- حد سود برای فرد فروشنده سودآوری دارد. ولی با فروش بالای دارایی و افزایش عرضه در این ناحیه میتواند منجر به ریزش موقت قیمت شود. این امر میتواند برای سایر سرمایهگذارانی که اقدام به فروش نکردهاند منجر به کسر سود و یا حتی ضرر شود.
- حد سود از روشهای مختلف و بر اساس استراتژیهای تحلیلی معاملاتی افراد ایجاد و فعال میشود.
ایجاد حد سود در بازارهای مختلف
در بازار بورس تهران
در بازار بورس تهران، حد سود میتواند یک سفارش از پیش تعیین شده و بدون تاریخ انقضا باشد. که قیمت با رسیدن به این محدوده سفارش را تکمیل کند. موردی که این سفارش دارد این است که بدون سیگنال فروش صادر شده است. که میتواند منجر به این شود که بعد از تکمیل سفارش فروش، قیمت به رشد خود ادامه داده و فرد بخشی از سود بازار را از دست بدهد. با بازار رونددار چیست؟ توجه به این نکته، سفارشهای از پیش نوشته شده برای افرادی مناسب هستند که از ابتدا میزان سود و ضرر معینی از هر معامله برای خود در نظر گرفتهاند. این افراد حتی در صورت رشد بیشتر قیمت، از نظر روانی دچار چالش نمیشوند. برای سایر افراد، حد سود در حد یک سطح مقاومتی در نمودار قیمت در نظر گرفته میشود. که با بررسی روزانه نمودار و در صورت دریافت سیگنال فروش در این ناحیه، سفارش فروش ایجاد میشود.
برای آشنایی با مفهوم خرد جمعی، مقاله «خرد جمعی و بزرگان بازارهای مالی» را مطالعه نمایید.
در بازار ارزهای دیجیتال
در بازار ارزهای دیجیتال (Cryptocurrencies)، حد سود به صورت یک معامله Limit یا OCO به صورت از پیش تعیین شده ایجاد میشود. این نوع معاملات همانند سفارشهای از پیش تعیین شده بورس، امکان ادامه مسیر روند قیمت پس از تکمیل سفارش را به همراه دارند. برای این بازار نیز، بررسی مرتب نمودار قیمت بسته به تایمفریم تحلیلی معاملاتی مورد استفاده فرد، به منظور دریافت سیگنال خروج در ناحیه مشخص شده تحت عنوان حد سود، توصیه میشود.
در بازار بین الملل
در بازارهای بینالمللی نظیر فارکس (Forex)، حد سود در جزئیات معامله اصلی تنظیم شده و تحت عنوان Take Profit یا TP شناخته میشود. سیستم کلی آن نیز مشابه با دو بازار دیگر بوده و در صورت رسیدن قیمت به سطح مدنظر اقدام به بستن معامله میکند. همانند بازار رمزارزها، بسته به تایمفریم تحلیلی معاملاتی، توصیه میشود وجود سیگنال در نواحی حد سود مرتباً بررسی شود.
نتیجهگیری
به طور کلی، در بازارهای رونددار مثل بازار بورس و ارز دیجیتال، در نهایت احتمال رشد بیشتر قیمت و فتح قلههای پیشین وجود دارد. ولی موردی که باید مدنظر داشت این است که فرد در لحظه معامله با چه تیپ معاملهگری، در چه مدت زمان و با چه هدف قیمتی اقدام به معامله میکند. پاسخ به این سوالات میتواند برای فرد مشخص کند که در مسیر صعود و نزول قیمت، در کدام نقطه اقدام به خروج کرده و کدام نقطه به نوسانات بیتوجهی کند.
منابع
Murphy, John J.. Technical Analysis of the Financial Markets: A Comprehensive Guide to Trading Methods and Applications. United Kingdom: New York Institute of Finance, 1999.
تکنیک های کانال قیمت در بازار فارکس
شما به عنوان یک تریدر یا معامله گر فارکس به ارزش روندهای قیمتی پی برده اید. در این پست یکی از تکنیک های تجزیه و تحلیل و معامله بر اساس گرایش قیمت در فارکس که شامل کانال قیمت نیز می شود را مورد بحث قرار خواهیم داد.
روش بازار رونددار چیست؟ معامله بر اساس کانال
چگونه میتوانیم یک کانال را بر روی نمودار ترسیم کنیم؟ ما این کار را با بررسی حرکت قیمت، شروع می کنیم. بدین ترتیب سعی می کنیم یک حرکت قیمتی روند دار را تشخیص دهیم بگونه ای که قله ها و کف ها با شدت یکسان حرکت کنند.
در مورد یک روند صعودی، میتوانیم خطی را ترسیم کنیم که کف ها را به هم وصل می کند و خط دیگری موازی با آن رسم کنیم که قله های قیمت را به هم متصل می کند. حال، شما یک کانال قیمت را بر روی نمودار رسم کرده اید.
نحوه شکل گیری کانال قیمت
در بالا یک کانال استاندارد را می بینید که بر اساس یک روند صعودی ترسیم شده است. سطح پایین کانال، یک خط روند صعودی معمولی است که از پایین ترین سطوح قیمت عبور می کند. سطح بالایی با خط روند پایین، موازی است و قله ها را به هم متصل می کند. این یک کانال کلاسیک قیمت را شکل می دهد.
حال، مثال بالا را دقیق تر بررسی می کنیم. سطح پایین کانال نقش یک حمایت و سطح بالایی نقش مقاومت را ایفا می کند. فلش های سیاه روی نمودار به عملکرد کانال بعنوان حمایت و مقاومت اشاره می کنند. مشاهده می کنید که وقتی قیمت به سطح پایین کانال کاهش می یابد، به سمت بالا جهش می کند. سپس زمانیکه قیمت به سطح بالای کانال برخورد می کند به سمت پایین تمایل پیدا می کند.
تریدرها با دانستن این موضوع می توانند از سطوح کانال برای نقاط ورود و خروج استفاده کنند. وقتی کانال صعودی است، میتوانید هنگام جهش قیمت از کف کانال به دنبال فرصتهایی برای خرید جفت ارز باشید. شما می توانید تا زمانیکه قیمت به سطح بالای کانال نزدیک می شود، معامله را حفظ کنید.
تریدر در این روش به دنبال معامله بر اساس حرکت های انگیزشی (حرکت های در جهت روند اصلی) می باشد. همچنین هنگامی که قیمت از سطح بالای کانال جهش می کند، می توانید بر اساس احتمال حرکت نزولی قیمت تا سطح پایین، وارد معامله فروش شوید. با این حال، این کار معمولاً زیاد مطلوب نیست. زیرا موج های اصلاحی نمودار، نسبتاً کوچکتر از موج های انگیزشی یک روند هستند.
شکست کانال
همانند تمام روندهای قیمت، کانال قیمت نیز نهایتا در نقطه ای به پایان می رسد. زمانیکه قیمت از سطح بالا یا پایین کانال عبور می کند و با قدرت، خارج از آن سطح بسته می شود یک شکست در کانال اتفاق افتاده است. به این ترتیب، با خارج شدن قیمت از کانال، کانال ساختار قبلی خود را از دست می دهد. در زیر، نمونه ای از شکست کانال روند را مشاهده می کنید.
شکست کانال قیمت
در بالا ادامه کانالی که قبلا در مورد آن صحبت کردیم را مشاهده می کنید. همانطور که می بینید، قیمت در یک نقطه، بازار رونددار چیست؟ دیگر به سطح حمایت خود، عکس العمل نشان نمی دهد و از سطح پایینی (دایره قرمز) عبور می کند. این همان شکست کانال است. قیمت از سطح پایین تر عبور می کند و نشان می دهد که تأثیر نزول روی جفت ارز به اندازه ای قوی است که روند صعودی را قطع کند. پس از آن، یک روند نزولی جدید شروع می شود و قیمت کاهش شدیدی را تجربه می کند.
شکست های کانال نسبت به پایان روند موجود هشدار و حرکت بالقوه قیمت در جهت شکست را نشان می دهند. به این ترتیب، معاملهگران یا تریدرها میتوانند برای استفاده از فرصت های بازار، در جهت شکست وارد معامله شوند. این یک توضیح ساده از استراتژی معاملاتی شکست کانال است.
معامله پرایس اکشن با استفاده از کانال قیمت
همانطور که قبلاً نیز اشاره کردیم، معاملات کانال در فارکس شامل اتخاذ موقعیت های معاملاتی بر اساس حرکت های قیمت در درون کانال می باشد. به همین ترتیب، زمانیکه کانال به تکامل می رسد، میتوانید خود را برای معامله شکست نیز آماده کنید، که میتواند در جهت معکوس روند قیمت باشد. حال اجازه دهید نحوه عملکرد آن را به شما نشان دهم.
استراتژی معاملاتی کانال قیمت در جفت ارز یورو دلار
در بالا نمودار یک ساعته EUR/USD را برای 5 تا 12 ماه می سال 2016 مشاهده می کنید. این تصویر یک سیستم پرایس اکشن را با استفاده از یک کانال نشان میدهد.
نمودار با کاهش سریع قیمت شروع شده و یک کف (1) را ایجاد کرده است. این اولین نقطه کانال می باشد که در این لحظه شکل گرفته است.
سپس حرکت قیمت، نمودار را به سمت بالا هدایت می کند و یک قله (2) را ایجاد می کند. سپس یک فشار فروش را مشاهده می کنیم که قیمت را به سمت پایین به نقطه (3) می رساند. افزایش بیشتر قیمت در نقطه (4) متوقف می شود که تأییدکننده کانال است.
این اولین فرصت معامله یا ترید در نمودار است(نقطه 4). هنگامی که قیمت برای دومین بار به سطح بالایی کانال نزولی برخورد می کند، یک فرصت معاملاتی فروش را ایجاد می کند. جهش های بیشتر قیمت، دو معامله بازار رونددار چیست؟ خرید و دو معامله فروش دیگر را ایجاد میکند. هرچند لازم است یک بار دیگر توجه داشته باشیم، از آنجاییکه در اینجا یک کانال نزولی داریم ترجیح میدهیم در موقعیت فروش معامله کنیم و قبل از جستجوی یک معامله خرید، منتظر یک شکست کانال باشیم.
به آخرین فرصت فروش در کانال نگاهی بیندازید. ببینید که قیمت به سمت پایین جهش می کند، اما به سطح پایین نمی رسد. قیمت به سقف کانال باز می گردد و آن را به سمت بالا می شکند (دایره قرمز). با شکستن سطح بالایی، پرایس اکشن، یک سیگنال خرید برای معامله جدید ایجاد می کند. چرا که اکنون یک شکست صعودی از کانال نزولی داریم.
قیمت پس از شکست به شدت بالاتر می رود. برای خروج از این معامله خرید، دو گزینه دارید. اولین مورد زمانی است که قیمت به مقاومت 1.1435 دلار می رسد و به سمت پایین جهش می کند. گزینه دوم برای بستن این پوزیشن، زمانی است که قیمت، حمایت ایجاد شده پس از جهش از 1.1425 دلار را بشکند. در هر دو خروج، معامله سودآور خواهد بود.
کانال رگرسیون خطی
یکی از محبوبترین اندیکاتورهای کانال، کانال رگرسیون خطی است. این نوع اندیکاتور شبیه به یک کانال استاندارد به نظر میرسد. با این حال، اندیکاتور کانال رگرسیون خطی، دارای یک خط میانه است که متوسط قیمت را در کانال نشان می دهد. سطح بالا و پایین به طور مساوی از خط میانه فاصله دارند.
به این ترتیب، خط میانی کانال رگرسیون خطی نیز به عنوان یک حمایت یا مقاومت عمل می کند. علاوه بر این، این خط می تواند به عنوان یک سطح برای ورود به معامله در جهت روند استفاده شود. به تصویر زیر دقت کنید:
کانال رگرسیون خطی
این یک کانال رگرسیون خطی استاندارد است. در اینجا خط بالا، خط پایین و خط میانه را مشاهده می کنید. فلش های مشکی رنگ روی نمودار به زمان هایی اشاره می کند که قیمت در داخل کانال به خط میانی واکنش نشان داده و به عنوان حمایت یا مقاومت عمل می کند.
بعد از جهش نمودار از خط میانی، معمولاً قیمت به جایی که از آن بازار رونددار چیست؟ آمده باز می گردد. همچنین، زمانی که قیمت از سطح میانی عبور می کند، شاهد حرکت بیشتر به سمت دیگر کانال هستیم.
معامله گران می توانند از سطح میانه کانال رگرسیون خطی به عنوان تاییدی برای معاملات خود استفاده کنند. در همان زمان، خط میانه می تواند برای دستیابی به سیگنال های خروج نیز کاربرد داشته باشد.
لینک دانلود اندیکاتور کانال رگرسیون خطی را در زیر دانلود و به متاتریدر خود کنید.
کانال دانچین (Donchian)
کانال دانچین یکی دیگر از اندیکاتورهای معاملاتی کانال است. اندیکاتور کانال دانچیان بر اساس بالاترین قله و پایین ترین کف در یک بازه زمانی مشخص، محاسبه می شود. این قله ها و کف ها با خطوط افقی مشخص می شوند. همچنین با تغییر قیمت، خطوط بصورت پویا برای دوره جدید تغییر میکنند. به این ترتیب، پرایس اکشن توسط کانال قیمت دانچین محصور شده است.
اندیکاتور معاملاتی دانچین Donchian نیز دارای یک خط میانی است. این خط تنها یک میانگین بین سطوح بالا و پایین دانچیان است.
سطوح بالا و پایین، نقش حمایت و مقاومت را بازی می کنند. با این حال، زمانی که قیمت به طور مداوم به نوار بالایی برخورد میکند و قیمتها همچنان به رشد خود ادامه میدهند، یک سیگنال خرید در نمودار دریافت میکنیم. همین امر برای باند پایین نیز صادق است. اگر پرایس اکشن شروع به تعامل با باند پایین کانال دانچین کند، سیگنال فروش دریافت می کنیم.
گسترش فاصله بین کانال های بالا و پایین به ما یک سوگیری نسبت به پویایی قیمت و شکل گیری یک روند می دهد. در عین حال، باند میانی می تواند به عنوان یک تأیید بیشتر برای سیگنال های ورود یا خروج، استفاده شود.
شاید متوجه شده باشید که شاخص کانال دانچیان Donchian شبیه اندیکاتور باندهای بولینگر است. در واقع، آنها به روشی مشابه استفاده می شوند. با این حال، ما باید تفاوت بین این دو را درک کنیم. شاخص دانچین بر اساس قله و کف قیمت در یک دوره زمانی مشخص است. در حالیکه اندیکاتور بولینگر باند، مبتنی بر نوسان رسم می شود.
تصویر زیر شاخص کانال دانچین و سناریوی معاملاتی کانال فارکس را به شما نشان می دهد:
معامله بر اساس کانال دانچین یا دانچیان
در بالا استراتژی کانال دانچین را مشاهده می کنید. ابتدا نمودار، اندکی آشفته به نظر می رسد. با این حال، هنگامی که فهمیدید به دنبال چه چیزی هستید، این آشفتگی اولیه از بین می رود. هنگامی که دو باند به هم نزدیک هستند، نوار یا باندهای دانچین به عنوان حمایت و مقاومت عمل می کنند. در این مرحله قیمت بین دو باند بالا و پایین میرود. ما این را یک دوره تحکیم قیمت یا شرایط رنج بازار در نظر می گیریم. شما هنوز هم میتوانید با استفاده از حرکات قیمت بین دو باند، معامله کنید. اما این بهترین کاربرد روش معاملاتی دانچین نیست.
جذاب ترین عملکرد اندیکاتور دانچین در تشخیص شکست های قوی است. این مسئله را زمانی مشاهده می کنیم که قیمت شروع به ضربه زدن به باند بالایی می کند، آن را به سمت بالا هدایت می کند یا شروع به ضربه زدن به باند پایین می کند و آن را به سمت پایین می برد. فلش های سبز رنگ روی نمودار، زمانی را نشان می دهد بازار رونددار چیست؟ که قیمت اوج های بالاتر را ایجاد می کند.
به این ترتیب، نوار بالایی دانچین نیز شروع به حرکت به سمت بالا می کند. این بدان معنی است که قیمت با شدت نسبتاً بالا در حال افزایش است و ورود مناسبی را به یک معامله خرید ایجاد میکند. سپس باندها دوباره به هم نزدیک می شوند. قیمت شروع به آزمایش باندهای بالا و پایین به عنوان مقاومت و حمایت می کند. ناگهان، پرایس اکشن شروع به ضربه زدن به باند دانچین پایینتر میکند و سطوح پایینتر (فلشهای قرمز) را ایجاد میکند. این موضوع یک فرصت فروش را در نمودار قیمت نشان می هد.
با اشاره به تصویر بالا، مکان مناسب برای ورود به معامله خرید، اولین فلش سبز روی نمودار می باشد. اینجا محلی است که نمودار، بالاتر از سطح تراکم قیمت قبلی بسته شده است و در چند دوره گذشته، تلاش کرده کانال بالایی دانچین را به سمت بالا بشکند. معامله تا زمانی می تواند حفظ شود که قیمت باند میانی را به سمت پایین بشکند. این همان سیگنال خروج از ترید است. همانطور که می بینید، اینجا در واقع جایی است که باندها به یکدیگر نزدیک می شوند و جفت ارز شروع به حرکت رنج می کند.
برای معامله در نزول بعدی قیمت، همان منطقی را که برای مثال خرید استفاده کردیم، اعمال خواهیم کرد. مکان بهینه برای ایجاد پوزیشن فروش، اولین فلش قرمز روی نمودار است. این مورد بعد از جهش قیمت از باند بالایی و پس از بسته شدن قیمت به زیر سطح حمایت دانچین رخ می دهد.
در همین حال، این دو باند تازه از یکدیگر فاصله می گیرند و این احتمال کاهش بیشتر قیمت را به ما اعلام می کند. می بینیم که هر کف نسبت به کف قبلی، پایین تر است و باند پایین دانچیان با هر دوره بعدی کاهش می یابد. میتوانیم بر اساس این رفتار قیمتی نتیجه بگیریم که روند نزولی نسبتاً قوی است. معامله فروش در طی این دوره قیمت باید تا زمانی که نمودار باند میانی را به سمت بالا بشکند، نگهداری شود. این با آخرین کندل روی نمودار اتفاق افتاده است.
بهترین سیستم معاملاتی بر اساس کانال برای شما کدام است؟
معامل بر اساس کانال که برای جفت ارزها اعمال می شود یک روش ساده و موثر تحلیل تکنیکال است که می تواند به تریدرهای فارکس کمک کند در سمت درست بازار باقی بمانند. هر یک از سه سیستم معاملاتی کانال که در مورد آنها صحبت کردیم، نکات قوت و ضعف خود را دارند.
اگر مبتدی هستید، شاید بهتر باشد از روش معاملاتی ساده پرایس اکشن در کانال استفاده کنید. کف ها و قله های قیمت را در طول یک روند انتخاب کنید و یک کانال رسم کنید. سپس به سادگی، جهش های قیمت را در داخل کانال معامله کنید. ترجیحاً در جهت روند موجود این کار را انجام دهید. همچنین، فراموش نکنید که حرکت شکست را بدقت بررسی کنید. به هر حال، شکست کانال می تواند منجر به حرکت شدید قیمت در مدت زمان نسبتاً کوتاهی شود.
اگر بیشتر یک معامله گر محتاط هستید و همیشه می خواهید تأیید اضافی برای سیستم معاملاتی کانال خود داشته باشید، کانال رگرسیون خطی ممکن است ابزار مناسبی برای شما باشد. دو قله و دو کف را پیدا کنید و کانال رگرسیون را روی آن بکشید. سپس به دنبال جهش از سطوح بالا یا پایین و به دنبال آن یک شکست در سطح میانه باشید. برای معامله گر محافظه کار، خط میانه می تواند یک تأیید اضافی را فراهم کند. اما توجه داشته باشید که با منتظر بازار رونددار چیست؟ ماندن در این تاییدیه اضافی، پتانسیل سود در معامله نیز کمتر خواهد شد.
در نهایت، اگر احساس میکنید که با تجربهتر هستید و ایده استفاده از سطح مقاومت و حمایت پیچیدهتر و پویاتر را دوست دارید، ممکن است روش کانال دانچین یا دانچیان را دوست داشته باشید. در جستجوی موقعیت هایی باشید که قیمت یک سطح حمایت یا مقاومت اخیر را شکسته و شروع به برخورد به باند بالا یا پایین می کند. اگر دو باند در حال گسترش هستند، وارد معامله شوید. سپس اگر معامله شما به درستی اجرا شود و قیمت در جهت مورد نظر ادامه یابد، باید معامله خود را حفظ کنید تا زمانی که پرایس اکشن باند میانی را در جهت مخالف بشکند.
دیدگاه شما